سایت الف: اعتراض من در نوشته پيشين به تحقير هويت جمعي ايرانيان از راه مقايسه با وضعيت كشورهاي اروپايي باعث شد تا گروهي از خوانندگان به جاي اينكه متوجه اصل ماجراي مورد اعتراض شوند تصور كنند كه ما در صدد انكار وجود چنين آسيبي در جامعه هستيم! اگرچه قطعا در خصوص ميزان اين آسيب و در صد آن هيچ آمار مشخصي از سوي هيچ كس به صرف تجربه شخصي اش را نمي توان پذيرفت. به همان نسبت كه نمي توان انكارش كرد!
حرف من به مسئولان سايت الف اين بود كه چه ضرورتي دارد جمله فردي را كه هيچ مبناي علمي نمي تواند داشته باشد به عنوان خبره ويژه كار كنيد و البته نخواستم بيش از اين اعتراض كنم وگرنه نوشته بودم چطور مي شود شما 5 برابر بودن آمار تعرض زباني را مي توانيد خبره ويژه كنيد اما 15 برابر بودن تجاوز جنسي در كشورهاي اروپايي را نمي توانيد!!
تعجب نكنيد اين حرف من نسيت حرف همان استاد است""آزارهای گفتاری خیابانی در کشور ما 5 برابر کشورهای اروپایی است، همچنین در کشورهای اروپایی آزارهای عملی 15 برابر کشور ما میباشد." حرف من اين بود كه اين استاد محترم از كجا گفته اند تعرض زباني در كشور ما 5 برابر اروپا است اما البته همان استاد در ادامه حرفش گفته اند كه آزارهاي عملي يعني همان تجاوز جنسي در اروپا 15 برابر كشور ماست و تعجبم از مسئولان سايت الف اين بود كه 5 برابر را ديده اند اما 15 برابر را نديده اند؟! تعرض زباني را ديده اند اما تجاوز جنسي را نديده اند؟!!
حال كه دوستان خواننده خيلي اصرار دارند آمار ارايه شده توسط استاد محترم نه تنها درست است بلكه ايشان كم هم گفته اند ما هم مي گويم اشكالي ندارد اگر آمار 5 برابر درست است پس آمار 15 برابر هم درست است و اگر اولي نقل مي شود دومي هم بايد نقل شود و اگر اولي برجسته مي شود دومي هم برجسته شود. اگر اين كار اتفاق مي افتد حاصل كار اين بود كه: مردم هرچند عمل زشت تعرض زباني در كشور ما 5 برابر اروپاست اما خوشحال باشيد كه تجاوز جنسي در اروپا 15 برابر ماست.( مطابق اظهار نظر صريح استاد مذكور)
حرف اين بود كه آيا ما كه 5 برابر بودن را درباره خود قبول مي كنيم 15 برابر بودن را درباره اروپايي ها هم قبول داريم؟ از اينكه تقريبا هيچ كس هيچ اشاره اي به اين قسمت مربوط به اروپا نكرد تا حدي جواب سئوال روشن است و فهم اين مطلب آن گونه كه برخي به ظن خويش گفته اند از تيز هوشي من نيست بلكه از نوع نگاه من به مساله است.
در پايان جهت اطلاع دوستان طرفدار با فرهنگ بودن اروپايي ها (كه از نشانه هاي آن را نبود تعرض زباني به زنان در آن كشورها مي دانند) سئوالي دارم:
در كشورهاي كه روسپيگري قانوني زنان امر پذيرفته شده اي است و برطرف كردن ميل جنسي از طريق حضور در اماكن مخصوص اين امر امكان پذير است، متلك گفتن به زنان چه جايي مي تواند داشته باشد؟ مريضي كه متلك مي گويد احتمالا مقصودي دارد و انتهاي اين مقصود نيز برقراري رابطه جنسي است! در كشورهاي كه بي هيچ زحمتي رابطه جنسي در دسترس است چه ضرورتي براي متلك پراكني است؟ قطعا اين مساله دليل بر توجيه متلك گفتن نمي شود و اين مساله هر جا كه باشد غلط است اما درست درباره چيزي كه امكان مقايسه اش وجود ندارد، چون هيچ وجه مشتركي ميان ما و آنها وجود ندارد، خود را مقايسه كردن حاصلي جز تحقير خود ندارد