سایت الف: این روزها و نه تنها روزهای قبل و بعد از اجلاس عدم تعهد، بلکه پیشتر و مدتی است که امنیت ملی زود به زود به خطر می افتد و گوئی هر یادداشت و مقاله و اظهار نظری پشت هر تریبونی، منافع ملی و مصالح کشور را مورد تعرض قرار می دهد(!) ماجرا چیست؟ اخیرا چه اتفاقی افتاده است که تا این اندازه و آن به آن باید به فکر نجات امنیت ملی افتاد؟
تحریم؟ اجلاس؟ بحران اقتصادی؟ پایان یافتن این دولت به هر قیمت؟ 5+1؟ قیمت مرغ؟ یارانه ها؟ نرخ ارز؟ گرانی ؟ زلزله و ... داستان چیست و چه کسی قرار است به این پرسش پاسخ دهد و چاره کند؟
هوشیاری و زیرکی و حرمت انقلاب و رعایت مصلحت و دغدغه امنیت داشتن حرف حق و فریضه است اما حد و حدود ان کجاست؟ معیار چیست؟ مرجع کجاست؟ دادستان؟ وزارت ارشاد؟ وزارت خارجه؟ این دفتر یا آن دفتر؟ این وزارت خانه یا آن وزارت خانه؟ این سازمان یا آن نهاد؟ این مدیر یا آن رئیس و یا آن یک دبیر؟ ...
ادامه این روند ره به ترکستان هم نیست و بدتر است. افکار عمومی به ضرب دست و ضرب شست هدایت نمی شود. سانسور آن هم به نام امنیت ملی حربه خطرناکی است که سرسلسله انقلاب اسلامی را نشانه گرفته است. شان جمهوریت را لکه دار می کند. با سلیقه دو تا مدیر و 4 تا مسوول همه باید به خط شوند و یک رنگ، که چه شده؟ ؛ "امنیت ملی به خطر افتاده است."
این مملکت این سی و اندی سال را روی پَرِ قو طی نکرده است که عده ای با چماق امنیت ملی، دایه مهربانتر از مادر شده اند. کوتاهی قد و شان و کسری کارآمدی شان با شعار دفاع از مصلحت جبران نمی شود. درز خطا را با اختناق نمی گیرند باید سعه صدر داشت. سینه گشاده کرد. دل فراخ ساخت. اینطور امروز را فردا کردن نامش مدیریت افکار عمومی نیست. فرار به بن بست، خودکشی است. برای برخی ساده ترین راه مدیریت و تعامل با رسانه، سانسور و حذف است . اما این ساده ترین بهترین نیست. پر هزینه ترین است. امنیت ملی وقتی در خطر است که اعتماد عمومی لکه دار شود، سرمایه اجتماعی نحیف و بی بنیه شود.
زمان، زمان رسانه است. نسل چندم رسانه های سایبر شکل گرفت است و جامعه اطلاعاتی کشور زیر و رو شده است و حال آنکه عده ای هنوز خیال می کنند مردم برای خریدن روزنامه کیهان و اطلاعات در صف دکه روزنامه فروشی ایستاده اند. قرائت های سلیقه ای از امنیت ملی و بست و بند زدن به دهان منتقدان دلسوز تنها یک اثر دارد و آنهم رکاب دادن و فرش قرمز انداختن برای جارچی های آنطرف آبی است. کار آنقدر بیخ پیدا کرده است که گمان ان می رود برخی نفوذی ها به دنبال تدارک همین فرش قرمزِ برای مزدوران است که دلشان برای امینت ملی غنج می زند و شعار مزورانه می دهند و جای مهر گذاشتند.
همه این قصه یک طرف اما غصه بزرگتر آن است که مجلس کجاست؟ نماینده حامی آزادی چه می کند؟ کمسیون فرهنگی چه در سر دارد؟ نماینده مدعی چه قدمی برداشته است؟ کدام نطق؟ کدام تذکر ؟ کدام سوال ؟ به این فهم امنیت ملی در خطر است باید فکر چاره کرد