از سروده های به جای مانده از زرتشت ( گاتها ) می یابیم که نامش زرتشتر و نام خانوادگی اش سپتام یا سپتم است . اوستا شناسان نام زرتشت را از دو واژه زرث به معنی زرد - زال و پیر و اشتر به معنی شتر معنی میکنند . در مجموعه شتر زرد یا پیر معنی می دهد . عده دیگری این نام را شایسته چنین بزرگ مردی نمی دانند و بر این باور هستند که زرث به معنی روشنایی معنی میدهد و اشتر را از ریشه اش یا درخشیدن می دانند . که در مجوعه "زرین روشنایی" ترجمه می شود . آنان بر این باورند که نام اصلی وی سپتم است که معنی سپید یا سپیدترین بوده است که پس از برانگیخته شدن به پیام آوری جهان زرتشتر خطاب شد به معنی روشنایی مینوی . بودا نیز همین کار را کرده است . نامش گوتم بوده به معنی گاوین و گاونر بزرگ که پس از برانگیخته شدن به ارشاد مردمان نام بذ را بر میگزیند که به معنی دانا است .
سپتام زرتشتر اوستایی در پارسی امروزی زرتشت اسپنتمان نامیده می شود . او بر خلاف ادیان دیگر که هزاران سال پس از وی آمدند هرگز اداعاهای همچون پسر خدا - نور خدا و . . .نکرد . با اندیشه کردن در سروده های گات ها ما در می یابیم که او انسانی برجسته - دانا - خردمند - یکتا پرست و بی ادعا است . او تنها گمراهان را به راه نیک دعوت می کند و آنان را از راه خطا سرزنش می کند ولی هرگز آنان را به آتش جهنم و سربهای آتشین آخرت و زنجیرهای جهنم و دوزخ دهشتناک وعده نمی دهد . هرگز فرمان جهاد در راه خدا برای کشتار گمراهان را نمی دهد تا هر کجا کافری را دیدید او را بکشید . او تنها آموزه های خردمندانه و فیلسوفانه خود را در روزگاری به مردم منتقل می کند که به دلیل وسعت تاریخی اش زمانش بر همگان پوشیده است .
بستگان زرتشت
از روی گات ها متوجه می شویم که او از خویشاوندانش به نام خاندان اسپنتمان هیچداسب نام می برد . از دختر خردمندش پوروچیستا به معنی پر بینش نام می برد و در جای دیگر از میدیوماه سپنتمان که گویا پسر عمویش است . در کتاب دساتیر زرتشت را به خاندان مه آبادیان که هزاران سال پیش از کیومرث پیشدادی است نسبت داده است . خود کیومرث به بیش از شش هزار سال پیش تعلق دارد .
یاران نزدیک زرتشت
شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی ار پذیرفت . زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال می رسد . فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند . گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او میگردد . خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند ( در ترکستان کنونی ) از یاران نزدیک زرتشت بودند . یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شده اند .
گروه نخست خیتو که در معنی خودمانی می باشد . اینان کسانی هستند که لقب آزادگان به آنان داده شده است و تمامی گفتار او را با جان و دل پذیرفته بودند و در گسترش آن کوشش میکردند .
گروه دوم ورزن می باشد که به کسانی گفته می شود که در حلقه قرار دارند . آنان اندکی از زرتشت دور بودند و در درک درست واژها و سخنان زرتشت کمی دورتر از گروه دوم بودند . به آنان انجمنیان نیز گفته اند .
گروه سوم اریمن نام دارد که امروزه آریامنش نامیده می شود . که در آن روزگار دوستان زرتشت در گسترده فلات بزرگ ایران خطاب می شدند . آنان از دور و از کشورهای دیگر به سخنان او ایمان آورده بودند .
بدخواهان زرتشت
زرتشت در برابر پندار بافی و پندار پرستی ایستاد و این کار وی بازار این افراد را تضعیف نمود . بسیاری از بزرگان و شاهان برای خود معبادی برای پرستش ایجاد کرده بودند که ریشه آنها از آئین کهن مهر پرستی نیز می باشد . آئین میترا یکی دیگر از نخستین آئینهای برتر جهان است که با ورود زرتشت رو به زوال رفت ولی بعدها به اروپا گسترش یافت و هنوز در برخی کلیسا ها اروپا نقاشی مهر در کنار گاو وجود دارد . این پندار پرستان به نام کوی یا کرین نامیده می شدند . کوی از همان کی پارسی است ( مانند کی آرش - کی گشتاسب ) که شاه معنی میداده است . آنان شاهان بودند که در امور دینی نیز رهبری مردم را بر عهده داشتند .
کرپانان پیشوایان مذهبی روزگار زرتشت بودند که مراسمهای پیچیده ای برای خدا ایجاد کرده بودند . از این خاندان سرداری به نام بندو یکی از بزرگ ترین دشمنان زرتشت بوده است که نامش بارها آمده است . زرتشت در سروده هایش برای آنان از درگاه خداوند درخواست رهنمایی میکند . جایی دگیر از خاندان اسیج نام میبرد که خونهای بسیاری را بیگناه ریخته اند .
لهجه و زادگاه زرتشت
دکتر علی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است : گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است . این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است . زرتشت از خاندانهایی نام می برد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است . در تمامی سروده های او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده می شود . وی به کشور هفتم اشاره میکند که همان ایرانویچ - ائیرانه ویچه - یا ایران بزرگ ( شامل افغانستان - تاجیکستان - مرو - سمرقند - بخارا و آسیای مرکزی . . . ) بوده است . گفتگوی ها اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است . شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است .
اما در این میان گروهی با استناد به متن اوستا که از رغه یاد شده است وی را از آذربایجان می دانند . منجمله ارباب کیخسرو شاهرخ . رغه به احتمالی همان مراغه کنونی در آذربایجان است . در فصل بیستم بندهش زرتشت را از حوالی رود ارس ( شمال آذربایجان ) و مادرش را از رغه یا مراغه معرفی میکند . این دسته پدر زرتشت را پورشاسب می دانند و مادرش را دغدو می خوانند . دغدو واژه ای اوستایی ( دغدوا ) است که به معنی دختر پاک و نجیب است . زرتشت در سن سی سالگی در بالای کوه سبلان در آذربایجان به پیامبری برگزیده شد و سپس شهرها را یکی پس از دیگری برای گسترش دینش طی کرد . زاد روز اشو زرتشت در ششم فروردین ماه می باشد که امروزه بسیاری از ایرانیان آن را احترام و جشن می گیرند . در همان روز به گفته اوستا پدرش پوشاسب به شادی و جاودانگی فرزندش درختی کاشت . این سنت از دیرباز در نزد ایرانیان بوده و امروزه نیز در برخی نقاط ایران پابرجاست . نوع درخت معمولا گردو یا بادام یا سرو یا کاج می باشد احترام به طبیعت برای آنکه با افزودن یک فرزند ممکن است طبیعت نیز آلوده شود پدر و مادر ایرانی همیشه برای حفظ منابع طبیعی درختی را با بدنیا آوردن فرزندشان می کاشتند . فردوسی بزرگ زاده شدن زرتشت را چنان مهم دانسته است که زادروز وی را همچون پدیدار شدن درختی می داند که شاخه و برگ آن را خرد و دانش و اندرز فرا گرفته است . وی را نابود کنند اهریمن و بنیان گذار یکتاپرستی جهان میداند و میگوید پس از وی آتش پرستی از میان می رود و آتش تنها نور اهورامزدا و روشنایی مقدس قدرت او می گردد .
چو یک چند گاهی بر آمد برین درختی پدید آمد اندر زمین
از ایوان گشتاسپ تا پیش کاخ درختی گشن بیخ بسیار شاخ
همه برگ او پند و بارش خرد کسی جز چون او بر خورد کی مرد
خجسته پی و نام او زردهشت که اهریمن بد کنش را بکشت
به شاه جهان گفت که پیغمبرم تو را سوی یزدان همی رهبرم
بیاموز آئین و دین بهی که بی دین همی خوب نه آید شهی
دین بهی چیست ؟
دین که به اشتباه از ریشه تازی خوانده می شود از ریشه پهلوی دن و دینه گرفته شده است . که در معنی می شود وجدان و شرف انسان است در زبان پهلوی . ولی اعراب این واژه را از ما گرفتند و جمع ادیان را ساختند و دیانت را نیز به آن افزودند . در واژه نامه پهلوی استاد بهرام فره وشی دین به معنی گسترده یعنی کیش و خصایص روحی و تشخیص معنوی وجدان و ندای درونی انسانهاست . که یکی از قوای پنجگانه نیروی باطنی انسان می باشد. پس وجدان است که مستقل از عالم جسمانی فنا ناپذیر است و آن را آغاز و پایانی نیست . این نیرو در انسان را خداوند به ودیعه گذاشته تا نیکی و بدی را تشخیص دهیم . اگر انسان به ندای درونی خویش به نیکی عمل کند راه راست را دنبال کرده است و زرتشت بزرگ ترین و جاودانه ترین سخنش این است که راه در جهان یکی است و آنهم راستی است . اگر به ندای منفی گوش فرا دهد به نیرو درونی یا همان دین آسیبی نخواهد رسید ولی در روز آخرت دین به صورت فرشته خوب و دختری زیبا ظاهر میشود وگرنه به سان زنی پتیاره و هرزه نمایان می شود . دین بهی نیز از واژه پهلوی دن ای وه گرفته شده است که بزرگان جهان و مورخین و موبدان بزرگ آن را به دین بهی یا همان دین زرتشتی معنی کرده اند . از این روی دین بهی نامیده می شود که سخنان و آموزه هایش تا ابد برای بشریت قابل اجراست و رمز تمامی بشریت در انسانیت و کردار نیک - گفتار نیک و پندار نیک نهفته است .
واژه حضرت برای زرتشت درست نیست
حضرت واژه ای تازی است که برای پیام آور سرزمینهای بزرگ آریایی پسندیده نیست زیرا اشو خود به معنی مقدس و روحانی است که پیشوند زرتشت اسپنتمان است . واژه اشو زیباترین واژه برای او است که بارها در اوستا بر آن تاکید شده . در اوستا این لقب از جانب اهورامزدا به وی داده شده است و هیچ مقامی بالاتر از وی در جهان نمی باشد .
زمان ظهور اشو زرتشت
زمان ظهور پیامبر آریایی تا کنون بر هیچ ... روشن نیست و هر مورخ و خاورشناسی دیدگاهی برای خود دارد . آنچه بیش از همه مورد تاکید است بین سه هزار و پانصد سال تا پنج هزار و پانصد سال می باشد . تقویم دینی زرتشتیان نیز به هزار و هفتصد و سی و هشت سال پیش از میلاد تهیه شده است . روز تولد ایشان ششم فرودین است که این روز هزاران سال است که در ایران گرامی داشته می شود .
ويل دورانت تاريخ نگار امريکايي
زمان زرتشت به گفته یونانیان به بیش از پنجهزار سال پیش می رسد . بروسوس بابلی زمان زرتشت را به دو هزار سال پیش از میلاد می داند . اخيرا طبق نظريه اي زمان زرتشت را به هزار تا ششصد قبل از ميلاد نسبت داده اند . اين نظريه زماني به اثبات خواهد رسيد که ويشتاسب که باشد زیرا ویشتاسب کیانی بیش از چهار هزار سال پیش فرمانروایی میکرده است ولی ویشتاسب پدر داریوش بزرگ دوهزار و ششصد سال پیش .
فرهنگ پارسي عميد
نخستين پيام آور صلح و خرد و انديشه جهان که تاريخ زيستن او را از حدود قرن هفتم قبل از ميلاد تا هزار و سیصد و هفتاد و پنج قبل از ميلاد تخمين زده اند که هنوز هيچ تاريخ شناسي نتواسته است از زمان او آگاهي پيدا کند . او ايرانيان را به پرستش خدا يگانه دعوت کرد . نام پدرش پورشسب و نام مادرش دغدو . که گفته اند يکي از دلايل بوجود آمدن بزرگترين امپراتوري تاريخ در زمان شاهنشاهي هخامنشيان گرويدند پادشاهان آن زمان به دين زرتشتي بوده است .
سوئيداس يوناني
که از مورخين يونان است و در سال نهصد و هفتاد ميلادي بسر ميبرده زمان زرتشت که از او به عنوان داناي پارس و ماد نام برده را به پنج هزار سال پيش از جنگ ترويا ميداند .
هرمدروس
از شاگردان ارشد افلاطون - زرتشت را به بيش از پنج هزار سال قبل از شروع جنگ "ترويا" ناميده است .
ارسطو
ساير مورخين يوناني از وي سنديت گرفته اند . او از شاگردان افلاطون بود و دوست و مربي اسکندر . وی در سال سیصد و هشتاد و چهار پيش از ميلاد تولد يافت و زمان ظهور اشو زرتشت را نه هزار و ششصد سال قبل از مسيح مي داند .
شاگردان افلاطون اودوکسوس و ارسطاطالیس در کتاب تاریخ طبیعی
آئین زرتشت بالاترین و برجسته ترین آئین انسانیت و احترام به دیگران است که به بیش از شش هزار سال قبل از افلاطون می رسد . افلاطون در سال چهارصدو بیست و هفت قبل از میلاد متولد شده است و در سال سیصد و چهل و هفت درگذشت . پس ظهور زرتشت برابر می شود با هشت هزار و چهارصد سال پیش .
پليني يا پلينيوس بزرگ رومي
وی از مورخين مشهور يونان است زمان زايش زرتشت را قبل از حضرت موسي خوانده است .
پروفسور شيلر و مسيو ديمارگان فرانسوي
آنان از باستانشناسان فرانسوي هستند در حفرياتي که از شوش - بابل - نينوا بدست اورده اند و به خط ميخي نوشته شده است زمان زرتشت را به هفت هزار الي هشت هزار سال پيش از ميلاد تخمين زده اند و پادشاهان آنجا را زرتشتي خوانده است .
هاشم رضي در کتاب گنجينه اوستا
زمان پيدايش زرتشت طبق گفته هايي به دوره پادشاهي کيانيان بازميگردد .
در گذشت زرتشت
درگذشت زرتشت بزرگ به تاریخ پنجم دی ماه برابر با روز خور از ماه دی می باشد . تاریخ نگاران نوشته اند زرتشت پس از هفتاد و هفت سال از عمر خویش که بیشتر آن را برای هدایت و دادن خرد و آگاهی به مردمان صرف نموده بود روزی در آتشکده شهر بلخ مشغول عبادت بوده است . گشتاسب شاه کیانی و پسرش اسفندیار که از حامیان بزرگ وی بودند نیز برای رسیدگی به شهرهای دیگر از بلخ خارج می شوند و ارجاسب که دشمن دیرینه زرتشت و ایرانیان بود از این هنگام بهره برد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشگری بسیار راهی بلخ که جزوی از ایران بود کرد . لشگر تورانی که همان ترکستان امروزی است دروازه های شهر بلخ را با تمام دلاوری ها مردم در هم شکستند و هنگامی که زرتشت با لهراسب و گروهی دیگر از یارانش مشغول عبادت به درگاه اهورامزدا بودند توسط سپاه بربر ترکهای تورانی کشته می شود .
بزرگان جهان درباره اشو زرتشت چه می گویند
دکتر ویت نی
مذهب زرتشتی در یکی از اقوام برترکره ارض متنعم شده است . آنکس که از حیث مراتب فیلسوفانه و روحانی و جسمانی و پاکی صوری و معنوی دعوی اصالت نجابتش محل توجه است مذهبش زرتشتی است .
پرفسور دکتر گیگر
به راستی هیچ قومی از اقوام باستانی خاور زمین قدرت حفظ و صحت کیش خویش را مانند زرتشتیان نداشته اند و این خود از تاثیر حقیقت این مذهب است که در عین حقیقت بدون نقصانی در اصول باقی مانده است . در همه تفتیشاتی که در طول زندگی کرده ام هیچ آیینی و قومی را مانند زرتشتیان در یکتاپرستی - خداشناسی - آزاد منشی - پاکی و حقیقت ندیده ام . چه خوشبخت است قومی که این آیننشان است .
نيچه- فیلسوف آلمانی
زردشت بزرگترين پيامبر هوشمند و تيزهوشي است كه پايههاي گسترده انديشه سازنده و مردميش تاكنون براي باختر استوارترين ستون زندگي بوده است. انديشه زردشت آموزشهاي بزرگي براي نيك زندگي كردن، نيك در پيوند بودن، نيكرفتار داشتن ونيك سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهي به ديگران است. او هيچگاه در هيچ سخنش از به كاربردن پيدرپي «راستي و درستي خودداري نكرده وپيوسته همه مردم را بدين سو خوانده است. در سخن زردشت، شكوهي يافت ميشود كه در كمتر سخني ميتوان يافت.
پرفسورهرتسفيلد
پشتكار و كوششهاي خستگيناپذير، از فروزههاي درخشان ايرانيان ميباشد كه برپايه راستي و درستي استوار شده است كه همه آنها پرتوي از آيين شكوهمند و پرفروغ زردشت است.
پروفسور ميه
فروزههاي ايرانيان باستان ستايش آميزند. ولي بايد دانست كه انگيزه آنها ، آموزشهاي نيك خواهانه و مردمي زردشت ميباشد . زردشت از منشي والا برخوردار بود كه توانست بر دل مردم رخنه نمايد وآنها را به سوي خود و آفريدگار مهربان و نيك خواهش بكشاند .
التهيم
سرودههايي به اين ژرفنايي واستادي و با رواني بيهمانند دراين دوران تنها از كساني برميآيد كه نيك پرورش يافته باشند و از خانوادة نژادهاي باشند كه از آموزش و پرورش نيك برخوردار باشند. سرودهاي زرتشت از يك مايه بنيادين بينشمندي و ادبي كم مانند بهرهور است كه با دوران هند و اروپايي پيوندي ناگسستني دارند. بي پروا ميتوان گفت كه درونمايه گاتها از يك گفتار جهان برين برخوردار است كه به انديشه اين مرد بزرگ رخنه كرده و درآن جاي گرفته است. زرتشت انديشمندي يكتا و بيهمتا و درشناسايي و روشننگري بسيار برجسته و والا بود. از اين رو پيشواي بي چون وچراي كساني شد كه با ژرفبيني و ژرف نگري به جهان نگريستند و پايهگزار بينشمندي شدند .
جكسون
بودا و كنفوسيوس و سقراط كه جويندگان نور و فروغ و روشنايي بودند. از پايههايي بلند و سركشيده برخوردار بودند، ولي بايد پذيرفت كه زردشت از همه آنها بالاتر و والاتر وارزشمندتر بود. او بي گمان يكي از آموزگاران بزرگ خاوربه شمار ميآيد .
گوته
دانشمند بلند آوازه آلماني، سخت فريفته گفتار و سرودههاي زرتشت بود و اورا مردي بسيار بزرگ و نوشتههايش را شكوهمند بازنمود كرده است. گوته، زرتشت را خردمندي به شمار ميآورد كه جهان خرد كمتر همانند اورا به خود ديده است. او در همه جا از كسي نام ميبرد كه هماره درانديشه خوشبختي و آسايش مردم بوده است و جز راستي و پاكدلي سخن نگفته است .
وتين آمريكايي
زردشت از همه نگرها ستودني است، بيگمان مسيح پيرو او بوده واز انديشه او بهره گرفته است. سه سخن رسا و روان و شكوهمند او: پندار نيك –گفتار نيك- كردار نيك، پايه و بنياد همه دينها ست و هيچ خردمندي نتوانسته است چيزي بر آن بيفزايد .
توماس هايد
اين نويسنده بزرگ انگليسي درباره زرتشت مي گويد: كه در آن منش او را سخت ميستايد و اورا انديشمندي بزرگ به شمار ميآورد. او مينويسد كه خداوند زرتشت را براي مردم ايران برگزيد، زيرا ايرانيان از يك آگاهي بزرگي درباره خداوند برخوردار بودند. اين مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندي چون زردشت بودند .
هومباخ
درگاتها اين سرودهي باشكوه زردشت، يك آفريدگار يافت ميشود كه اهورامزداي نيك خواه و خيرانديش است. آموزش هاي او برترين آموزشهاي نيك و برجسته درراه يك زندگي پاك و آراسته و درست و شايسته است كه بازدههاي درخشان آن نيك آشكار ميباشد . اورا ميتوان يك استاد مهر و پاكدلي خواند كه جز درراه راستي و درستي گام ننهاد و از اهورامزدا جز خوشبختي مردمان روي زمين را نخواست.
پرفسور جان هینلز
دین زرتشت را باید نخستین دین آزادی انسانها و حقوق بشر در جهان خواند .
پرفسور هانري ماسه - رنه گروسه
زرتشت اولين شخصي است که پايه هاي يکتا پرستي را در جهان بنيان نهاد .
دکتر هاگ
زرتشتیان مقام زن و مرد را برابر دانسته اند . رسومات دینی زنان و مردان برابر است . مراسم تدفین مردگان برای زن و مرد فرقی ندارد .
خانم فرانسیس پاورکاب
من شگفت دارم از این که اگر زرتشت در هزاران سال پیش از میلاد در شرایطی که هیچ قانونی برای بشریت وجود نداشت ظهور نمی کرد و چنین آموزه هایی را برای ما به جای گذاشته که پس از هزاران سال بدون کوچکترین ناهمگون نبودن با شرایط امروز و همچنان پایه های انسانیت بشر را شکل میدهد اگر وی نیامده بود به راستی امروزه جامعه بشریت چه حالی داشت و در چه شکلی زندگی میکرد .
گزیده ای از اوستا کهن
بشنوید این سخنان را، با اندیشه روشن بنگرید ، مرد و زن بایستی خود این چنین با خرد و اندیشه راه خویش را برگزینند (اوستا ، يسنا، بخش 30 )؛
درآيه بالا مي گويد هر كس راه خود را بايد با فكر برگزيند.همچنين در جاهاي گوناگون اوستا نام زن و مرد با هم آمده و انسانها بر اساس شايستگيشان سنجش مي شوند نه جنسيت؛
آنگاه که زمان مفهوم يافت، آن دو گوهر همزاد نخستین پیدا شدند، آن دو گوهری که يكي شان دراندیشه و گفتار و کردار نیک بود و دیگری زشت؛ از میان این دو مردمان بایستی با داوری فکر اندیشه راه نیک را برگزینند، نه راه بد را (اوستا ، يسنا، بخش 30)؛
اینک ای مردمان ، به آیینی که فرستاده خداوند جان و خرد است نیک بنگرید، نیک بیاندیشید، فرمان ها را نگاه دارید، به خوشی و رنج این دنیا بنگرید، در پاداش نیک واپسین و مکافات دیرپای بدکاران به ژرفی اندیشه کنید (اوستا، يسنا، بخش 30 )؛
آن گونه تو را شناختم ای اهورامزدا، که از روی فکر، به درون اندیشه کردم. سپس دریافتم که تویی خرد کل جهان و چون در اندیشه ، تو را دریافتم، در سراسر هستی نیز تو را دیدم، تویی که آغازی و تویی که انجامی و تویی که خداوند جان و خرد و سرور راستی هستی (اوستا، يسنا، بخش 31 )؛
ای اهورامزدا، تو در جان ما نیروی گزینش و تشخیص ودیعه کردی و از خرد کل جهانی جانمان را بیامیختی و آن گاه راه و بی راه در جهان پیدا شد، هر کسی اختیار و آزادی داشت تا راه را برگزیند (يسنا، بخش 31 )؛
در آيه بالا زرتشت اشاره به وجود اختيار ونيروي گزينش در آدمي مي كند. توجه كنيد كه زرتشت نخستين فيلسوفي بود كه در تاريخ به موضوع جبر و اختيار پرداخت و آن را چنان توجيه كرد كه هنوز هيچ دين و فلسفه اي به اين روشني نتوانسته اثبات كند؛
همه بایستی از روی فکر به گفتار و آموزش دیگران گوش فرا دهند (يسنا، بخش 31 )؛
به درگاه اهورا مزدا گله می کنم، از آن کسی که با گفتار نابخردانه اش ، مردم را از راه فکر کردن باز می دارد و نیک منشی را به تباهی می کشاند (يسنا، بخش 32 )؛
منم زرتشت، منم راهنمای مردم، که به نیروی راستی و پاک منشی و از روی فکر اندیشه کردم تا راه راستین را دریافتم (يسنا، بخش 33 )؛
هر گاه از روی فکر و با دیده دل بنگرید همگان درخواهید يافت که او همه جا آشکار و هویدا است. اینک ای مردمان پرهیزتان می دهم از آن که مبادا آن پیشوایان دروغین با بدآموزی هاشان گمراه تان سازند و زندگی راستین را برای شما تباه و آلوده گردانند (يسنا، بخش 45 )؛
در آيه بالا اشاره شده كه خداوند را فقط مي توان با ديده دل نگاه كرد و بازانسان را به تفكر فرامي خواند؛
آن هنگامی که با آفرینش ، آدمی را بر ساختی، و کالبد پدید آوردی و در آن جان و روان بنهادی و از منش نیک خویش در پیکرها روشنایی شناخت نیک و بد بخشیدی و نیروی کار و آموزش های درست ارمغان نمودی تا آنکه هر ... آزادانه دین و آیین خویش برگزیند (يسنا، بخش 31 )؛
در اين آيه آزادي انسان به نهايت درجه مي رسد. به عقيده من اگر هزار بار هم اين آيه را بخوانيم باز هم كم است. در اينجا نخست مي گويد كه خداوند نيروي گزينش و انتخاب و نيروي شناختن خوب و بد را در انسان نهاد و پس از آن مي گويد كه اين اختيار براي آن است كه هر كس آزادانه دين خود را انتخاب كند. آزادي اديان كه پس از هزاران سال به دنبال آنيم در دين زرتشت به اوج خود مي رسد. به جرات مي توانيم ادعا كنيم كه دين زرتشت مظهر و نماد آزادي و آزادگي است و هيچ ديني تا اين اندازه به آزادي، اين واژه مقدس، احترام نگذاشته است؛
منم زرتشت ، که برمی خوانم اینک بزرگان و سران خان و مان ها، روستاها، شهرها و کشورها را که برابر این دین اهورایی زرتشتی بیندیشند و آنگاه اندیشه ها را به گفتار و کردار درآورند (يسنا، بخش 8 )؛
در اين آيه مي بينيم كه زرتشت به انسانها توصيه مي كند كه در مورد هر چيز و حتي دين زرتشت ابتدا بينديشند و بعد عمل كنند و بدون انديشه هيچ چيز حتي دين خود او را نيز نپذيرند؛ بشنوید به گوش هوش آموزش هایم را ، به داوری خرد بسنجید و با منش روشن به ژرفا بنگرید پیش از آن که از میان دو راه نیک و راه بد يكي را برگزینید .
منبع :پایگاه تاریخ ایران