منصور امان
زیر فشار تحریمهای نفتی - بانکی بین المللی، حاکمان ایران بیش از پیش به تحریکات جنگی روی می آورند. آنها که استراتژی سیاست خارجی خود را برای مُدیریت بُحران هسته ای زمین گیر و بی اثر یافته اند، شتابان در حال حرکت به سوی جایگُزین کردن راهکار تشدید تنش خارجی به جای استراتژی مُذاکره برای مُذاکره و وقت گُذرانی هستند.
براین اساس، سُخنان تُند و همزمان آقای خامنه ای و گُماشته اش بر منصب ریاست جمهوری علیه موجودیت اسراییل که پس از یک دوره پرهیز از کاربُرد چنین ادبیاتی ایراد شده، نه تصادُفی است و نه می توان آن را اقدامی مُنفرد به شمار آورد.
واکُنش پیش بینی پذیر گُسترده و منفی بین المللی به لفاظیهای "آقا" و پادو اش، نشان داد که "نظام" در مُحاسبه بازتاب سُخن پراکنیهای مزبور و وزنی که در چارچوب بُحران موجود خواهد یافت، به خطا نرفته است.
در همین چارچوب، فعال کردن طرحهای تروریستی در کشورهایی مانند هند و تایلند و افغانستان قرار می گیرد که در نگاه به آن، سُخنان تشنُج برانگیز حاکمان ایران مفهوم دیگری می باید و همچون صدایی به گوش می رسد که اُرکستر اقدامات عملی "نظام" برای بالا بُردن پیچ بُحران را همراهی می کند.
"نظام" با گُذاشتن این کارتها روی میز، روی عقب نشینی طرفهای خارجی خود از تحریمها به دلیل هراس از وارد شدن به یک جنگ با پیامدهای نامعلوم یا دستکم، پروراندن فضای جنگی در افکار عمومی آمریکا، اُروپا و آسیا و بدین وسیله ایجاد اهرُم فشار برای "پایان مُجازاتهای اقتصادی و دادن شانس به دیپلُماسی" ، شرط بندی کرده است.
چنین می نماید که آقای خامنه ای و شُرکا گمان می برند آنچه در حال انجام آن هستند، یک انفجار کنترل شده و مُحاسبه شده است. یک نگاه گُذرا به شرایط کُنونی خاورمیانه و موقعیت و جایگاه جمهوری اسلامی در پهنه بین المللی نشان می دهد که این ارزیابی دلبخواهی و غیر واقعی است.
شوربختانه، در بازی حاکمان جمهوری اسلامی با آتش در کنار بُشکه باروت، چیزی بیشتر از ریش آقای خامنه ای برای سوختن وجود دارد.