دارو و کالاهای اساسی هیچگاه تحریم نبوده و نیستند. اینکه قیمت مرغ به نرخ آزاد به بیش از کیلویی ۷۰۰۰ تومان میرسد هیچ ربطی به تحریمها ندارد. وقتی که «۳۰۰ تن مرغ منجمد که با هدف حمایت از طرح هدفمندی یارانهها سال گذشته در ماهشهر ذخیره شده بود، به دلیل عدم ورود به موقع به بازار مصرف منهدم میشود.» یا وقتی که «ماهانه ۱۶۰ هزار تن کنجالهی سویا برای تولید گوشت مرغ لازم است ولی تنها ۵۰ هزار تن از این نهاده به قیمت ۸۳۰ تومان و در طول مدت سه ماه در اختیار مرغداران قرار گرفته و طی این مدت ۴۳۰ هزار تن از این محصول به قیمت بیش از ۱۶۰۰ تومان تامین شده است.» و یا وقتی که «۵۰ هزار تن سویای تحویلی به مرغداران ناپدید میشود.» و… آیا انتظار داریم قیمت مرغ پایین بیاید؟
بندهی حقیر خداوند هرگز از اینکه مردم کشورم در رنج و سختی باشند، خوشحال نیستم ولی آن چیزی که بیش از هر چیزی بر مردم عزیز فشار وارد میآورد ناکارآمدی و سوء مدیریت همه جانبه جمهوری اسلامی ایران است. مگر نفت بر سر سفرههای مردم رفته بود که امروز با تحریم نفت صدای «وا مردما» از سوی عدهای بلند شده است؟ مگر در روزهای جنبش سبز مردم ایران جلوی باتوم و گاز اشکآور و تفنگ و گلوله شعار ندادند: «پول نفت چی شده؟ خرج بسیجی شده!/خرج سپاهی شده!» بندهی حقیر خداوند چگونه فریاد «وا مردما» و «وا حقوق بشرا» را از سوی عدهای باور کنم که شعار مردم در کف خیابانهای تهران را نمیشنود و نادیده میگیرند و خروجی فعالیتهایشان باعث سر ریز شدن پول نفت به جیب آنهایی میشود که همین مردم را کشتهاند و کتک زدهاند و به زندان افکندهاند؟ آیا فربهتر خواستن «برادران قاچاقچی سپاهی» با دفاع از حقوق بشر نسبتی دارد؟ بندهی حقیر خداوند چگونه ادعای حرفهای بودن رسانهها و روزنامهنگاران و خبرنگارنی را باور کنم که عامل بالا رفتن قیمت مرغ را تحریمها میدانند؟ امیدوارم که این روزنامهنگاران و خبرنگاران از سر تنبلی و یا کمبود وقت چنین ادعایی را مطرح کرده باشند و گرنه که از دید بنده خدمت به آنهایی که دستانشان در کشتار مردم کشورم آلوده است با شرافت روزنامهنگاری و حرمت قلم، سر سازگاری ندارد.
کشوری که پلیس آن علیالقاعده باید حافظ امنیت شهرونداناش باشد در روز روشن با وانت نیروی انتظامی از روی مردم رد میشود، کشوری که دروغ در بین تمامی مسوولان آن رواج دارد، کشوری که برخی از سرداران سپاه آن بر نظامی بودن برنامه هستهایاش تاکید کردهاند، کشوری که مقامات آن، از همدستی با بشار اسد به افتخار یاد میکنند، کشوری که هر روز فعالیتهای مشکوک در مراکز نظامی و هستهایاش انجام میدهد و… اگر به «بمب اتم» و یا «دانش ساختن بمب اتم» و یا «اورانیوم غنی شده با غلظت بالا» دست پیدا کند با مردم خود چه خواهد کرد؟ چرا انتظار داریم جامعهی جهانی حرفهای این حکومت دروغگو را باور کند؟ خود شما مگر حرف چنین حکومتی را در مورد انتخابات سال ۱۳۸۸ باور کردید؟ چگونه میتوان از تحریمهای اقتصادی سخن به میان آورد ولی در این میان اشاره به جاهطلبیها و مسوولیت جمهوری اسلامی نکرد؟ آیا بدون اشاره به نقض قوانین بینالمللی توسط جمهوری اسلامی فریاد «وا مردما» و «وا حقوق بشرا» سر میدهیم در حالیکه خواهان بمب هستهای در دستان «سید علی خامنهای» هستیم؟ مگر تحریمها نتیجهی ناکارآمدی جمهوری اسلامی در عرصهی دیپلماسی جهانی نیست؟ مخالفت کورکورانه با تحریمها بدون اشاره به نقش جمهوری اسلامی اگر خدمت به منافع جمهوری اسلامی نیست، پس چیست؟
اینکه در عرض کمتر از چهار سال سه وزیر اقتصاد و یا سرپرست وزارت اقتصاد و دارایی (داوود دانش جعفری، حسین صمصامی، سید شمسالدین حسینی) تعویض میشوند. اینکه در مدت کمتر از سه سال سه رییس کل و یا سرپرست بانک مرکزی (ابراهیم شیبانی، طهماسب مظاهری، محمود بهمنی) تعویض میشوند. اینکه مغز اقتصادی کشور یعنی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور منحل میشود. اینکه ۵۱ در صد سهام مخابرات در یک دزدی آشکار و به صورت قسطی به سپاه و شرکتهای وابسته واگذار میشود. اینکه قراردادهای میلیاردی مختلف پارس جنوبی بدون مناقصه به قرارگاه خاتمالنبیاء واگذار میشود. اینکه در کشور اختلاسهای کلان میشود. اینکه دولت لایحهی بودجه را به موقع تحویل مجلس نمیدهد و کار کارشناسی مناسبی روی آن صورت نمیگیرد. اینکه طرح ایجاد اشتغال در دولت نهم و وامهای زودبازده نتیجهبخش نبوده و انحرافی ۳۰ تا ۵۰ درصدی داشته است. اینکه دولت به نامهی ۵۷ اقتصاددان که چند سال پیش نوشته شد بیتوجهی کرده و میکند و… این هاست که به مردم ایران فشار آورده است. بنده نمیگویم که تحریمها بر وضعیت معیشت مردم هیچ تأثیری نگذاشته است که تأثیرگذار هم بودهاند ولی چقدر؟ «علی لاریجانی» و اکثر صاحبنظران و کارشناسان اقتصادی این تأثیر را در حدود ۲۰ در صد عنوان و عامل اصلی نابسمانی اقتصاد کشور را ناکار آمدی و سوءمدیریت دولت اعلام کردهاند. تازه این میزان تأثیرگذاری تحریمها هم نتیجهی بلند پروازیهای جمهوری اسلامی ایران و سرپیچی از قوانین و مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
حال اگر عدهای بیایند و در این وسط با انداختن «قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان» بر گردن «تحریمها» به سپاه و بسیج خدمت کنند و بدون مطالعه، هم صدا با رهبر جمهوری اسلامی و تریبونهای نماز جمعه «دشمن» و «استکبار جهانی» را عامل همهی بدبختیهای مردم معرفی کنند و به پروژهی مظلومنمایی جمهوری اسلامی آگاهانه و یا ناآگاهانه کمک کنند، این بنده گناهکار خداوند ادعای دلسوزیشان برای مردم داخل کشور را باور نخواهد کرد. نمیتوان هم دلسوز سپاه و و بسیج و سردار رستم قاسمی و… بود هم دلسوز مردم ایران! هزینهی استمرار جمهوری اسلامی به مراتب از هزینهی تحریمها بیشتر است و همانطور که رفت این تحریمها هم نتیجهی استکبارستیزی و جاهطلبی و ناکارآمدی جمهوری اسلامی است. بدیهی است که مخالفان تحریمها که خروجی عملکردشان آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزد، هرگاه صحبت از رفتن جمهوری اسلامی میشود صدای جیغ بنفششان بلند میشود و طرف مقابل را به جنگطلب بودن متهم میکنند؛ حتی اگر قلبا و عقلا نیز با جنگ مخالف بوده باشد و این را بارها و بارها عنوان کرده باشد. خلاصه کلام آنکه، مخالفت با تحریمها اگر با مخالفت با برنامه هستهای جمهوری اسلامی همراه نشود، خدمت به استبداد است.