آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 22 تیر ماه 1391 برابر با 2012 Thursday 12 July

شلیک به صورت نوجوان ۱۶ساله از فاصله 20 سانتی متری

روزنامه ایران در گزارشی از حادثه شلیک بی دلیل مامور پلیس به یک نوجوان در جنوب تهران خبر داده است.

براساس این گزارش پلیس تیرانداز که استوار موتورسوار کلانتری ۱۶۰ خزانه بوده با مرگ این پسر نوجوان در بیمارستان آیت‌الله کاشانی ماجرای آن به بازپرس رسولی از شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد و دستور تحقیقات ویژه از سوی این مقام قضایی صادر شد. پلیس تیرانداز که استوار موتورسوار کلانتری 160 خزانه بود به همراه گروهی از دوستان قربانی حادثه دستگیر شدند و تحقیقات قضایی آغاز شد. این در حالی بود که شاهدان این حادثه غم‌انگیز نیز با نوشته‌‌‌هایی آنچه دیده بودند را به مقامهاي پلیس و بازپرس رسولی تحویل دادند که می‌تواند گره‌هاي کور‌‌ تحقیقات را باز کند. نیمه شعبان همه خیابان‌‌ها غرق نور بودند و کوچک و بزرگ برای شب جشن ثانیه‌شماری می‌کردند. علی 16 سال بیشتر نداشت و با مینی‌موتوری که به تازگی خریده بود همراه دوستش راهی فلکه چهارم خزانه شد. جمعیت زیادی بود. در 100 متری حسینیه قمربنی‌هاشم و در حاشیه میدان روی موتورش نشست. هیاهویی به پا بود تا این که مأمور موتوری کلانتری 160 خزانه سررسید. «علی» از ترس همراه نداشتن مدارک موتور و نداشتن گواهی​نامه به دوستش گفت می‌خواهد آنجا را ترک کند اما خیلی دیر شده بود و مأمور موتوری خود را به علی رساند. علی و دوستش ترسیده بودند، موتور خاموش بود و نمی‌توانستند فرار کنند، آنجا محله‌شان بود و همه آنها را می‌شناختند. مأمور پلیس در برابر علی 16 ساله ایستاد و با بیان این که پسربچه مشروبات الکلی خورده است وی را بازخواست کرد. «علی» گفت که مست نیست و هنوز حرف‌هایش تمام نشده بود که مأمور وی را به عقب هل داد و این پسربچه و موتورش روی زمین افتادند. وقتی دوستان و بچه​محل‌‌های «علی» برای هواخواهی به سمت وی دویدند مأمور پلیس اسلحه‌اش را به دست گرفت و 2 تیر هوایی شلیک کرد. همه بهت​زده شدند. «علی» باز وحشت‌زده اصرار کرد که گناهی ندارد و مست نیست و از مأمور خواست دست از سرش بردارد. همه دیدند مأمور تپانچه‌اش را به نزديك علی برد، هیچ کس فکر نمی‌کرد گلوله‌ای شلیک شود، اما صدای انفجار همه را سر جایشان خشک کرد. دیگر جشنی در کار نبود، علی ناله‌کنان روی زمین افتاد و خون اطرافش را رنگی کرد. این‌‌ها ادعا‌های کسانی است که سوگند می‌خورند با چشمان خود چنین صحنه باورنکردنی را دیده‌اند و هنوز شوکه هستند. تیم خبرنگاری شوک پس از این که ماجرای شلیک پلیس به یک شرور انتشار یافت با تماس‌‌های زیادی از سوی خوانندگان که همگی از اهالی خزانه بودند به تحقیقات میدانی دست زدند تا جزئیات این شلیک مرموز را فاش کنند. اگر قدمی در خزانه بزنید تصویر پسربچه‌ای را می‌بینید که اعلامیه‌ مرگش روی شیشه همه مغازه‌‌ها نصب شده است و تصاویر بزرگ روی حجله‌‌ها نشان می‌دهد همه عزادار هستند. همین کافی است که بدانید علی 16 ساله نمی‌توانسته شرور بوده باشد و اهالی و همسایه‌‌ها داغدار مرگ این پسر، آن هم دو ماه بعد از مرگ پدر صاحبنامش هستند. هر لحظه با شنیدن گفته‌‌های اهالی خزانه بیشتر شوکه می‌شوید، همه پلیس را دوست دارند و مأموران را زحمتکش می‌دانند حتی تأکید دارند امنیت را مدیون تلاش‌های مأموران پلیس می‌دانند اما همه از دست عامل تیراندازی مرگبار در محله‌شان گله‌مندند و اصرار دارند این مأمور فاصله زیادی با بدنه اصلی پلیس داشته است. اما این سؤال ذهن همه را درگیر کرده است که آیا کسی جوابگوی شلیک بی‌دلیل این مأمور است؟! گفت و گو با بازپرس پرونده بازپرس رسولي از شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران با بيان اينكه پليس تيرانداز در اختيار بازرسي ناجا است به خبرنگار شوك گفت: تحقيقات نشان مي‌دهد كه شب حادثه مأموران كلانتري 160 خزانه از طريق پليس 110 مطلع شدند كه چند تن از اراذل و اوباش منطقه اقدام به شكستن شيشه خودروهاي پارك شده در خيابان كرده‌اند. وي افزود: بلافاصله چند موتور گشت پليس براي بررسي اين پرونده وارد عمل شدند. همزمان گشت موتوري پليس به سه پسر جوان كه سرنشينان يك موتور بودند، دستور ايست داد. اما سرنشينان موتور بدون هيچگونه توجهي به اخطارهاي پياپي پليس با سرعت زياد پا به فرار مي‌گذارند. سرانجام پس از مسافت زيادي تعقيب و گريز، موتور استوار كلانتري دچار نقص فني مي‌شود، مأمور به ناچار براي ادامه تعقيب سه جوان از يك بسيجي موتورسوار كمك گرفته و به تعقيب آنان مي‌پردازد. به ناچار براي متوقف كردن موتوسيكلت آنها اقدام به شليك 3 تير هوايي مي‌كند كه در اين ميان دو تن از سرنشينان زمينگير شده و سرنشين موتور كه باز هم قصد فرار از محل را دارد، اما مأمور با پا ضربه‌اي به موتور وي مي‌زند و مانع فرارش مي‌شود، در اين ميان پسر جوان باز هم براي فرار با مأمور كلانتري گلاويز مي‌شود و در حالي كه استوار پليس تپانچه‌اش در دستش بود، وي مچ پليس را گرفته و ناگهان يك تير شليك شده و به صورت جوان اصابت مي‌كند. ادعاي دوست قرباني در بازپرسي يكي از دو سرنشين موتوسيكلت كه شاهد اين ماجراي خونين بود در بازجويي‌ها گفت: آن شب در پارك انديشه نشسته بودم كه يكي از دوستانم به من اطلاع داد مأموران پليس در تعقيب من هستند. بلافاصله به پسرخاله‌ام زنگ زدم و خواستم كه با موتور دوستش علي به دنبالم بيايد تا به خانه بروم. دقايقي بعد پسر خاله‌ام به همراه علي آمدند و سوار موتوسيكلت آنان شدم كه همزمان گشت موتوري پليس از راه رسيد و ما با سرعت زياد فرار كرديم. در بين مسير از علي خواستم كه توقف كند اما چون موتوسيكلتش را تازه خريده بود گفت نمي‌خواهد مأموران موتورش را بگيرند به خاطر همين فراري شديم. بازجويي از پليس تيرانداز استوار پليس نيز در بازجويي‌ها گفت: وقتي به ما گزارش دادند كه تعدادي اراذل و اوباش اقدام به شكستن شيشه خودروهاي پارك شده در خيابان كرده‌اند، از آنجا كه مشخصات ظاهري يكي از سرنشينان موتور سيكلت مشابهت زيادي با اين مظنون داشت به تعقيب آنان پرداختم، هر چه اخطار ايست دادم آنها بي‌توجه به سرعت مارپيچ خود ادامه دادند، سرانجام براي متوقف كردن مظنون اقدام به تيراندازي هوايي كردم كه در اين ميان دو تن از مظنونان زمينگير شدند، اما سرنشين موتوسيكلت – قرباني – باز هم قصد فرار داشت كه با پا موتوسيكلتش را به سمت زمين هل دادم و در اين ميان با هم گلاويز شديم و ناگهان تيري از اسلحه‌ام شليك و به صورت پسر جوان اصابت كرد. شليك از فاصله 20 سانتي بازپرس رسولي به خبرنگار شوك گفت: شليك گلوله از فاصله 20 سانتيمتري بوده و بررسي‌هاي اوليه نشان مي‌دهد كه قرباني حادثه شرور نبوده و انگار دوستش تحت تعقيب بوده است. وي درخصوص اينكه شاهدان زيادي در محل تيراندازي بوده‌اند و داستان متفاوتي را بيان مي‌كنند كه نشان مي دهد هيچ تعقيب و گريزي در كار نبوده و علي در حال تماشاي جشن نيمه شعبان بود كه پليس به بهانه بوي الكل به آنان گير داده است، گفت: ما هنوز قاطعانه اظهار نظر نمي‌كنيم در حال حاضر همه داشته‌هايمان فقط ادعاهايي است كه شنيده‌ايم، مأمور پليس ادعاهاي خودش را مطرح كرده، دوستان قرباني حادثه نيز همين طور، شاهدان حادثه نيز حرف‌هايي گفته‌اند و خواهند گفت كه همگي بررسي مي‌شوند و با رسيدن به واقعيت نتيجه‌گيري خواهيم كرد. بازپرس جنايي تهران در پايان گفت: چيزي كه ثابت شده شليك از فاصله 20 سانتي است و بقيه بررسي ها در اختيارتيم زبده‌اي از بازرسي ناجا قرار گرفته و آنان پس از تحقيقات كارشناسانه نتايج را در اختيار من قرار مي‌دهند و مطمئن باشيد مقصر به اندازه جرمش مجازات خواهد شد. گفت‌وگو با شاهدان یک زن که صدایش گرفته و همسایه روبه‌رویی محل جنایت است به خبرنگار شوک گفت: «خودم دیدم که مأمور بی‌دلیل این پسر را که آرام روی مینی‌موتورش نشسته بود هل داد و بعد 2 تیر هوایی شلیک کرد وقتی دوستان «علی» به سمت آنان رفتند اسلحه را روی گردن «علی» گذاشت و صدای شلیک را که شنیدم سر جایم خشکم زد. یکی از دوستان علی نیز گفت: «دوستم نه اهل مشروب بود و نه خلاف می‌کرد. مینی‌موتور خریده بود تا مادرش را به خاطر این که پاهایش درد می‌کرد و قادر به حرکت نبود جابه‌جا کند و مرتب به بیمارستان ببرد. مأمور به وی گفت چرا مشروب خوردی وی نپذیرفت، مأمور وی را هل داد و این حادثه رخ داد». بخشی شوهر عمه «علی» نیز با بیان اینکه خودش شاهد این حادثه نبود، گفت: «چیزهایی که شنیده‌ام از یک نفر نبوده و همه، ماجرا را مشابه تعریف می‌کنند. مطمئن هستم دروغی در کار نیست، نظریه پزشکی قانونی هم نشان داده هیچ الکلی در خون «علی» نبوده است و واقعاً نمی‌دانیم این پلیس چرا وی را کشته است.» وی با بیان اینکه مأمور پلیس عذاب‌وجدان گرفته و مرتب خواستار بخشش است، گفت: مادر «علی» پس از مرگ شوهرش تنها همین پسر را داشت که آن را هم از دست داد و همه بهت‌زده هستیم. پسر جوانی که وی نیز شاهد حادثه بود، گفت: «نمی‌دانم چرا مأمور پلیس چنین رفتاری کرد وقتی گلوله شلیک شد تماشاچیان با دیدن واکنش‌های مأمور به پلیس 110 زنگ زدند، اما وی با بی سیم می‌گفت که خودش در صحنه است و همه چیز تحت کنترل وی است جالب‌تر اینکه اورژانس نیز با همین ادعاها حاضر نشد تا اینکه «علی» را پس از خونریزی زیادی داخل وانت پلیس انداختند و به بیمارستان آيت الله کاشاني بردند که کار از کار گذشته بود.» وقتی خبرنگار شوک سراغ مادر «علی» رفت و دید وی برای خاکسپاری پسر یکی‌یکدانه‌اش به شهرستان محلات رفته است با دوست صمیمی پدر خانواده به گفت‌وگو نشست. شاگردا که بغض در گلو دارد، گفت: ساعت 12 نیمه‌شب نیمه‌شعبان بود که مادر «علی» با دلشوره خاصی به من زنگ زد. هنوز از پسرش خبری نداشت، می‌گفت «علی» می‌داند من از تنهایی می‌ترسم و دیر به خانه نمی‌آید و موبایلش هم خاموش است. من هم نگران شدم یک ساعت بعد بود که انگار به خانه‌شان زنگ زده و گفته بودند «علی» در بیمارستان آیت‌الله کاشانی است. من سراغ مادرش رفتم و با هم به بیمارستان رفتیم، باور نمی‌کردیم که با جسد «علی» روبه‌رو شویم. وی افزود: «همه کسانی‌که صحنه را دیده‌اند استشهادی جمع کرده و تحویل پلیس و دادسرا داده‌اند، شکی نداریم که «علی» بی‌گناه کشته شده و تا آنجایی که من می‌دانم پلیس حتی اجازه شلیک به قاتل، دزد مسلح و هر مجرم دیگری را اگر وی فرار نکند یا مقابله‌ای نداشته باشد، ندارد.»




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español

به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved