خبرگزاری آریا- علی جنتی حرف های متفاوتی در مورد پدرش، احمدی نژاد و سیاست خارجی ایران مطرح کرده است.
به گزارش آریا ، نکات مهم مصاحبه فرزند آیت الله جنتی با هفته نامه آسمان در ادامه می آید:
* همان اوايل که من مشغول به کار شدم؛ ظاهراً تازه آقاي احمدي نژاد فهميده بود که من جزو طرفداران آقاي هاشمي رفسنجاني هستم. از همان اوايل فشار را روي آقاي پورمحمدي گذاشتند براي اينکه معاون سياسي حتما بايد عوض بشود.
* هم دوره آقاي پورمحمدي در مدرسه حقاني و خيلي از افراد ديگر بودم.
ما{با آیت الله جنتی}دائماً رفت و آمد داريم. هم از لحاظ جسمي و هم از لحاظ معنوي ايشان را پدر خودم مي دانم و علاوه بر رابطه پدر و فرزندي ايشان همواره از نظر علمي و اخلاقي استاد و راهنماي من بوده اند. لذا براي ايشان بسيار احترام قائل هستم. ايشان از نظر معنوي و مراتب تقوي و زهد و پارسايي شخصيت کم نظيري هستند. از نظر سياسي طبيعي است که اختلاف نظر داشته باشيم. چون متعلق به دو نسل هستيم.
* در گذشته با ايشان {آیت الله جنتی} زياد بحث مي کردم منتها در طول چند سال اخير کمتر بحث مي کنيم.
* نه من نمي توانم روي ايشان{آیت الله جنتی} تأثير بگذارم و نه ايشان مي توانند افکار مرا تغيير دهند. ممکن است احياناً برخي از مباحث به جدل بکشد و احترامي که ما براي ايشان قائل هستيم، خدشه دار بشود.
* نگاه ايشان {آیت الله جنتی} به دولت که تغيير کرده است. ايشان جزو مدافعان سرسخت آقاي احمدي نژاد بودند، اما الان ديدگاه ايشان تغيير کرده. اين طور نيست که روي مساله اي حالت جزميت و دگم داشته باشند.
* مي توان گفت وضعيت روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران در حال حاضر بدترين وضعيت را در طول سه دهه گذشته دارد. يعني ما الان براي خودمان دوستي در دنيا نگذاشته ايم. وضعيت اروپا که کاملاً روشن است و حتي در حد معاون وزير هم نمي توانيم رفت و آمدي داشته باشيم. با شرق آسيا هم وضعيت مشابهي داريم. البته با چين و هند روابط نسبتا نزديک است ولي با بقيه کشورها هم به دليل مسائل هسته اي و فشارهاي آمريکا و تحريکات غرب و هم به دليل عملکردهاي نامناسب خودمان، رابطه مان دچار مشکلات جدي است. آنچه انتظار مي رفت اين بود که جمهوري اسلامي ايران حداقل رابطه متعادلي را با همسايگان برقرار کند، به خصوص همسايه هاي عرب حوزه خليج فارس و نيز کشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا. اما نوع عملکرد ما به گونه اي بوده که تقريبا همه اين کشورها اکنون عليه جمهوري اسلامي بسيج شده اند. در حوزه خليج فارس تقريبا با تفاوت طيف هايي که وجود دارد عموما با جمهوري اسلامي مساله دارند، عماني ها با ما نزديک تر هستند. احساس مي کنيم که قطري ها با ما نزديکي بيشتري دارند. ولي عربستان سعودي الان بيشترين خصومت را با ايران دارد. بحرين که دنباله روي عربستان است، وضعيتش به همين ترتيب است.
* در کشور ما اصلا سياست هاي کلي نظام را نه رئيس جمهور تعيين مي کند و نه وزارت خارجه. بخشي از آن توسط رهبري با توسط شوراي امنيت ملي تعيين مي شود که نهايتاً به تصويب مقام معظم رهبري مي رسد و عموماً دستگاه اجرايي در آن چارچوب عمل مي کند. وزارت خارجه در واقع مجري سياست هاي ابلاغي است نه اينکه تعيين کننده سياست خارجي باشد.
* وقتي رئيس جمهور اعلام مي کند که فلان کشور بايد از صفحه روزگار برداشته شود؛ اين برخلاف سياست کلي نظام است و هزينه هاي زيادي را بر جمهوري اسلامي تحميل مي کند.
* براي منافع ما مهم اين است که اگر روزي بشار اسد هم نباشد، سيستم دچار فروپاشي نشود و دولت بتواند با اصلاحاتي که در درون کشور انجام مي شود آرا و نظرات مردم را تأمين کند و حمايت از انقلاب فلسطين و نيروهاي مقاومت خدشه دار نشود. البته روسيه و چين هم عموماً همين رويه را دنبال مي کنند.
* اصلاح طلبان و ميانه روهاي ايران نمي گويند که در ايران پوشش و نوع حجاب آزاد است، کسي در ايران چنين چيزي نمي گويد.