سایت بازتاب: شرایط امروز جامعه ما و آمار و ارقام نشان میدهد جامعه ما به دلیل بروز موارد غیر اخلاقی ، خلاف عرف و قانون ، جامعه ای است که به خط قرمز نزدیک شده و گاه پژوهشگران و جامعهشناسان موارد اتفاق افتاده در جامعه را شبیه جامعه ای میدانند که در حال سقوط اخلاقی است .
احتمالاً تا به حال از کنار مدرسه راهنمایی و یا ابتدایی به هنگام تعطیلی رد شدهاید ، و ملاحظه کردهاید که چقدر راحت دانش آموزان اعضای خانواده هم را آماج الفاظ رکیک و فحشهای ناموسی قرار میدهند و پدران و مادران خود را با آن فحشها نوازش میکنند و بر روی این فحش و کلمات زننده نام شوخی میگذارند ، البته این فاجعه غیر اخلاقی فقط در بین دانش آموزان نیست و این پدیده زشت در بین برخی دانشجویان ما هم رواجی نسبی پیدا کرده است .
بحران وضع اخلاق اجتماعی ما به این موارد ختم نمیشود و روز پنج شنبه 11 خرداد ، خبر سومین فرزندکشی آن هم در شمال غرب کشور طی سه ماه مخابره شد ، قتلهایی که به بدترین نحو رخ داده ، فقط یکی از این قتلها به وسیله وصل کردن مقتول به سیم برق اتو رخ داده و کودکی را قربانی کرده بود.
امروزه جامعه ما با شیب قابل ملاحظه ای در حال سقوط اخلاقی است . به مواردی از آمارها و واقعیتهای جامعه توجه کنیم :
پزشکی قانونی اعلام کرده که روزانه 3 ایرانی با سلاح سرد کشته میشوند و به طور متوسط در هر سال یک هزار و 119 نفر به وسیله این سلاح کشته شدهاند.
همچنین از هر 1000 نفر ایرانی، هر سال 8 نفر به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه میکنند.(2)
بر اساس پژوهشهای یک پژوهشگر ماهانه ۱۳ زن به دلیل اعتیاد جان خود را از دست میدهند . (3)
آخرین آمارهای ثبت احوال نشان میدهد که در سال 1390، تعداد 142 هزار و 841 واقعه طلاق به ثبت رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل 4.1 درصد افـزایش داشته است.(4)
یک منبع آگاه در سازمان تربیت بدنی از شناسایی 436 ورزشکار مرد که به واسطه نوع آرایش و پوشش از آنان به عنوان ورزشکاران زن نما یاد میشود خبر داد.(5)
فرمانده «ناجا»نیز از ثبت 900 پرونده تجاوز در سال 90 خبر داد ، به گفته فرمانده ناجا، حدود 40درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و 60درصد مربوط به لواط است که معمولاً علیه افراد زیر 15 سال و با اغفال صورت میگیرد.(6)
این آمارها نه ساختگی است و نه توسط بی بی سی گفته شده ، تمام موارد بالا را مسئولین کشورمان گفتهاند . اینها واقعیتهای امروز جامعه ماست که نمیتوان از آنها چشم پوشی کرد. در کدام دهه بعد از انقلاب شاهد این همه طلاق بودیم ؟ چه هنگامی آمار معتادان – فقط حرفه ای – ما این قدر بوده است ؟(7)
خیانتهای خانوادگی و تن فروشی و دختران فراری(8) ، چه هنگام این قدر رواج داشته است ؟ آیا این ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی است یا ما اکنون داریم میوه سیاستهای غلط دهه اخیر را می چینیم ؟
در حال حاضر با 74 میلیون و 961 هزار و 702جمعیت 16 میلیون پرونده قضایی داریم! که اگر برای هر پرونده حداقل 2 نفر طرف دعوا را در لحاظ کنیم ، این بدان معناست که در حال حاضر 32 میلیون نفر از جمعیت ایران در حال نزاع قضایی با یکدیگرند!
تعداد پرونده های قضایی در سال 86 ، هشت میلیون پرونده بوده که طبق گفته معاونت پیشگیری از وقوع جرم ، این رقم سال 89 به 16 میلیون پرونده میرسد. یعنی در کمتر از سه سال پرونده های قضایی دو برابر شده است (9)این تنها یک عدد نیست که از 8 میلیون به 16 میلیون تبدیل شود بلکه این عدد از منظر جامعهشناختی شاید اهمیتش به مراتب بیشتر باشد.
حرمت زنان در جامعه آن گونه که باید محفوظ نیست، آمار تجاوز به زنان در جامعه ( صرفاً تاکید بر تجاوز به عنف نیست و شامل تعدی های خیابانی و ... است ) در حد هشدار است ، شیوع پدیده دوستیهای خیابانی و ارتباط دختر و پسر که به میانگین سنی پایین رسیده چرا این قدر زیاد است (10)
مگر روزی از همین دختران به عنوان نوامیس خودمان دم نمیزدیم ، تیتر چند خبر از این فجایع موید این گفتههاست : روزنامه جام جم در روز 11 خرداد گزارش داد که ، 3 جوان که پس از ارتباط با دختران کم سن و سال، آنها را فریب داده و با تهیه فیلمهای غیراخلاقی، اخاذی میکردند دستگیر شدند.
همچنین خبرگزاری فارس در تاریخ 3 خرداد خبر از دستگیری کنتور نویس جعلی که به زنان خانه دار تجاوز میکرد داد .
چند سال است که حسگرهای اجتماعی ما ضعیف شده است و مردم دیگر توجهی به این آمار نمیکنند ، کمتر شخصی میتواند با ارائه آمار مستند و مستدل ، کسی را قانع کند که جامعه ما در حال نزدیک شدن به خط قرمز است . آمار و ارقام بالا نشان میدهد که زنگ خطر به صدا درآمده است . باید فکری کرد ! جامعهشناسان برجسته و صاحب نظران باید این موضوعات را کالبد شکافی کنند ، دست از دعواهای سیاسی برداریم .
مشکل مهم جامعه امروز ما این نیست که آمار انواع و اقسام کارهای خلاف زیاد شده است و در حد انفجار قرار دارد، بلکه مشکل این است که مردم در قبال این موضوع حساس نیستند .
چندی پیش دیدیم در حادثه تروریستی فرانسه که به قتل سه دانش آموز یهودی منجر شد چگونه شهروندان فرانسوی با نصب پلاکاردها و تظاهراتی به این حادثه عکسالعمل نشان دادند و چه موج عظیمی در اعتراض به آن حادثه بلند شد.
این مورد را با همین حادثه اخیر خرمدره مقایسه کنید . به جز چند کلمه آخی ، بمیرم الهی و یا در بهترین حالت خدا خیرشان ندهد تمام شد .
تا انگیزه لازم از طرف اجتماع فراهم نشود این موارد پابرجاست . جامعه پیشرفته جامعه ای نیست که بتواند روزی یک ماهواره به فضا پرتاب کند یا برجهای آنچنانی داشته باشد و یا مسئولینش به فکر نجات بشریت باشند ! و روزی در کشورها و کنفرانسهای لوکس دنبال گفتگوی تمدنها و امروز در کشورهای امریکای لاتین در فکر نجات جهان از یوغ امپریالیسم جهان خوار باشند .
جامعه پیشرفته جامعه ای است که در آن علوم انسانی سرآمد باشد نه اینکه هر جامعه شناس و پژوهشگری اگر آمار صحیحی بدهد همگی به آن حمله کنیم و فوری انواع و اقسام اتهامات را به وی بچسبانیم . (11)
جامعه ای پیشرفته است که بتواند ریشه بسیاری از نزاعهای خیابانی و بیهوده را کشف کند ، مسئولی مسئول است که بجای اینکه بگوید : " آستانه تحمل مردم پایین آمده " این مورد را ریشه یابی کند .
در آخر ذکر داستانی را مکمل موضوع بالا میدانم: شبی سارقی در حال سوراخ کردن مکانی بود ، شخصی از او پرسید که چکار میکنی ؟ گفت دارم طبل میزنم. گفت پس چرا صدای طبل نمیآید؟ گفت صدایش صبح درمیآید. صدای وضعیت فعلی جامعه هم بعداً به شکل فاجعه آمیزی درمیآید.