فروش اينترنتي فيلمهاي هاليوودي، كاسبي پررونق و بيدرد سر اين روزها
مهمترين فيلمها هم بهترين و جديدترين محصولات هاليوود بودند كه به صورت پكيجهايي همراه با طرح جلد به فروش ميرسيدند. مشتريان ثابت اين فروشگاههاي سيار هم اكثراً نوجوانان و جواناني بودند كه براي آنها سينماي امريكا يكي از بهترين گزينهها براي پر كردن زمان است؛ آموزش زندگي غربي در قالب فيلمهاي خانوادگي، درام، كمدي و اكشن براي جوانان شرقي. اما اكنون چند وقتي است كه شيوه توزيع اين فيلمها از روشهاي سنتي و دستفروشي به شيوههاي نوين تغيير شكل داده است.
امريكا همه چيز را تحريم ميكند به جز فيلم
فيلمهاي سينمايي محصولاتي گرانقيمت و هزينهبر هستند به همين دليل تنها چند كشور معدود در جهان هستند كه صنعت فيلمسازي دارند. اكثر دولتها از جمله ايالات متحده براي حمايت از حقوق فيلمسازان قوانين سختگيرانه كپيرايت را به اجرا ميگذارند. در همين كشور امريكا قوانيني براي تحريم فروش كالا به ايران و ايرانيان وضع شده است.
حال چرا و چگونه است كه بهترين فيلمهاي سينماي امريكا با بهترين كيفيت تصويري ممكن به سرعت سر از بازار ايران در ميآورند و با قيمتهاي بسيار نازلي به فروش ميرسند؛ قيمتي كه حتي از بهاي يك نوشيدني هم كمتر است. اين كار در حالي صورت ميگيرد كه در بقيه موارد تحريمهاي سرسختي وجود دارد. سايتهاي علمي امريكايي به ايرانيان سرويس نميدهند.
حتي سايت گوگل بسياري از امكاناتش را براي ايرانيان بسته است. چيزهايي كه بسيار كمهزينهتر از توليد يك فيلم سينمايي هستند و دسترسي ايرانيان به آنها هيچ جنبه فناورانهاي را به آنها اضافه نميكند. پس چطور ميشود امريكايي كه با تحريم فروش هواپيما و قطعات آن باعث بروز مشكلاتي در ايران ميشود، سر كيسه سخاوت را باز ميكند و اجازه ميدهد فيلمهايش به راحتي سر از بازار ايران درآورند و به سرعت كپي شده و در اختيار هر بزرگ و كوچكي قرار گيرند؟!
امريكايي كه ما ميشناسيم و امريكاييهايي كه ما را نميشناسد
آنقدر فيلمهاي هاليوودي در ميان ما جا باز كردهاند كه خيليها بنا بر تغيير مدل لباس و فريم عينك يا مدل موي يك بازيگر امريكايي سعي در تقليد آن دارند. سبك زندگي امريكايي كه در فيلمهاي هاليوودي به خورد ما داده ميشود به سرعت جاي خود را در ميان جوانها باز ميكند. حتي ما به دليل مشاهده فيلمهاي ساخت ايالات متحده نام شهرها و محلات آنجا را بهتر از شهرهاي خود ميدانيم، خيابانهاي نيويورك، بورلي هيلز و حتي محله هارلم. هنرپيشههاي امريكايي آنقدر در ذهن ما مهم شدهاند كه براي نمونه خبر جدايي تام كروز از همسرش خبر همه سايتهاي خبري و خبرگزاريهاي ما ميشود اما در مقابل وقتي به سراغ امريكاييها ميرويم درست نقطه مقابل را ميبينيم؛ عدم اطلاع.
آنها حتي نميدانند ايران در كجاي كره زمين قرار گرفته است. براي يك امريكايي فرق ايران و عراق زياد مشخص نيست. گفتوگوي كامران نجفزاده كه همراه رئيسجمهور به سازمان ملل رفته بود و گزارشي از اطلاعات امريكاييها پيرامون ايران توليد كرده بود را به ياد داريد ؟ ما با بمباران اطلاعات و توصيههاي زندگي به سبك امريكايي روبهرو هستيم و در مقابل امريكا كاري كرده است كه مردمش هر چه دولتمردانش درباره ايران بگويند باور ميكنند.
فيلم را سفارش بده مقابل خانه تحويل بگير
بازگرديم به روش فروش فيلم ها، روش سنتي دستفروشي و بساط كردن در گوشه خيابان چند وقتي است كه به دليل مبارزه پليس كم رنگ شده است. كمتر خبري از آن بساطهاي رنگ وارنگ است و كساني كه تا ديروز به راحتي نيمي از پيادهروها را به عنوان فروشگاهشان اشغال ميكردند، سعي ميكنند در گوشههايي دنجي را به دست آورند اما آنجا هم ترس و لرز پليس و بازداشت را دارند اما شيوه نوين ديگري كه اين روزها براي كساني كه به اينترنت دسترسي دارند چيز ناآشنايي نيست، اين است كه چندين سايت تنها به منظور فروش فيلم ايجاد شدهاند، سايتهايي كه فيلمهاي مورد نظر را بر اساس ژانرهاي مختلف دستهبندي و براي هر دسته يك پكيج درست كردهاند، ميتوان در آن سايتها و از روي ليستي كه داده شده است به انتخاب، پكيجها دست زد.
اين سايتها براي راحتي انتخاب پوستر فيلمها را نيز گذاشتهاند تا بهتر بدانيد كه چه چيزي را خريداري ميكنيد. شيوه خريد هم راحت است در سامانه فروش اين سايتها مبالغ هر پكيج يا هر فيلم مشخص است، شما با ثبت سفارش در سايت منتظر ميمانيد تا از طريق پست پيشتاز يا پيكهاي موتوري بسته مورد نظرتان را در مقابل منزل (يا هرجاي ديگري كه آدرس داده باشيد) آن هم به طور رايگان دريافت كنيد.
شركتهاي بينام و نشان اما خوش قول در ازاي خريد شما حتي كادو و جايزه هم ميدهند، بستههاي اشانتيون كه شامل فيلمهاي مجاني است نيز به كساني كه مبلغ خريدشان از سقف خاصي بالاتر باشد تعلق ميگيرد. يكي از شيوههاي جلب مشتري در اين سايتها نيز اعلام عدم سانسور فيلم ها، بهترين كيفيت تصويري فيلم و داشتن زيرنويس فارسي است.
به اين صورت نه كسي فروشنده را ميبيند و ميشناسد و نه مشتري لازم است به دنبال پيدا كردن فيلم مورد نظرش دستههاي ديويدي را زير و رو كند، شيوهاي نوين، راحت و كم درد سر.
ناتو يا نان داني؟
شايد آن دستفروشي كه براي امرار معاش در گوشه خيابان هر دي وي دي را هزار تومان ميفروخت و اگر چانه ميزدي روي تعداد تخفيف هم ميداد، هرگز نام ناتوي فرهنگي به گوشش هم نرسيده باشد. آن نوجوان و جواني كه ميخواهد در جريان جديدترين توليدات سينماي جهان قرار بگيرد نيز به احتمال قوي چيزي از اين نام نشنيده است اما نشنيدن دليل بر نبودن نيست.
كساني كه به طور گسترده اقدام به فروش فيلمها و سريالهاي امريكايي در اينترنت ميكنند، بهتر ميدانند كه چه كاري را انجام ميدهند. ساماندهي تهيه، تكثير و زيرنويس كردن اين حجم بالا از فيلمها و سريالها و حتي مراسمهايي مانند اسكار و گلدنگلوب، كار يك نفر و حتي چند نفر نيست، نيازمند به سازماندهي و پشتيباني مالي و فني است كه با يك برنامه از پيش تعيين شده اجرا ميشود. ما به راحتي اجازه ميدهيم ناتوي فرهنگي يا مافياي ترويج فساد در فضاي مجازي فعاليت كند، مشتري جلب كند و مشتريانش را با خوش قولي راضي نگه دارد.
اين فرصتي براي سوءاستفاده ناشي از غفلت مسئولان و زرنگي برخيها، بهتر نيست نيروي انتظامي هرچه سريعتر جلوي اين زرنگهاي اينترنتي را بگيرد؟