منصور امان
هیچ دلیلی بهتر از بهای نفت، خطای مُحاسبه فاحش حاکمان ایران در تخمین گُستره و ژرفای تحریمهای فلج کننده غرب را توضیح نمی دهد. آنها همه ی برگهای خود را روی انفجار بهای نفت در بازارهای جهانی و در نتیجه، عقب نشینی اُروپا و آمریکا از اجرای جدی تحریمهای خود شرط بسته بودند و اکنون شواهد نشان می دهد که این قُمار را باخته اند.
نزدیک به شش ماه پس از وضع تحریمهای نفتی از سوی آمریکا و ساعاتی پیش از اجرای همین مُجازاتها از سوی اتحادیه اُروپا، بهای نفت در بورسهای اصلی خرید و فروش آن به نرخی در حُدود هشتاد دُلار در هر بُشکه کاهش یافته است. این نرخ در فروردین ماه سال جاری، 126 دُلار در هر بُشکه بود که در یک روند ثابت به سمت پایین حرکت کرده و انتهای آن هنوز در چشم انداز نیست.
تحوُل مزبور هر چیزی غیر از وضعیت دلخواهی است که رهبران جمهوری اسلامی برای خود نقاشی کرده بودند. آیت الله خامنه ای در ابتدای سال جاری با اشاره ضمنی به "شوک نفتی" در نتیجه تحریم رژیم اش، هُشدار داده بود: "کشورهای غربی نمی گذارند مردُم شان از فاجعه آینده نفت مطلع شوند، نمی خواهند ملتهای شان بفهمند که چه چیزی در قضیه نفت و حاملهای انرژی در انتظار آنان است. اینها نمی خواهند به ملتهای شان بگویند. آنان خیال می کنند با ستیزه گری با ملت ایران می توانند کار را پیش ببرند، اما نمی توانند."
اندکی بعد از این سُخنان، آقای شمس الدین حُسینی، وزیر اقتصاد، به تلویزیون آمریکایی "سی ان ان" اطلاع داد که در صورت اجرایی شدن تحریمهای نفتی، "قیمت نفت به 160 دلار" خواهد رسید.
اما این هنوز آخرین رقمی نبود که "نظام" مایل بود روی اسب اش شرط بندی شود. سُخنگوی وزارت اُمورخارجه مُلاها، آقای رامین مهمانپرست با خاطری آسوده، نوید نفت "250 دُلار در هر بُشکه" را می داد؛ پیش بینی خوبی که رییس کُمیسیون اقتصادی مجلس هشتُم مُلاها، آقای ارسلان فتحی پور، زیر آن اینگونه خط تاکید می کشید: "اگر آمریکا و برخی کشورهای اُروپایی اقدام به تحریم نفت و گُاز کشورمان کنند، قیمت جهانی هر بُشکه نفت تا ۲۵۰ دُلار در بازار روز بالا می رود."
با این حال، تلاش آقای خامنه ای و زیردستانش برای ارایه یک سناریو از وضعیت صفر و توضیح آن با اعداد و ارقام فانتزی را می توان یک گام به پیش به شمار آورد، چرا که آنها پیش از این، تحریمهای نفتی و مالی را یک "بلوف سیاسی" ارزیابی می کردند که هرگز به مرحله عمل درنخواهد آمد.
تنها زاویه مُثبت در این بساط وارونه، از نگاه آقای خامنه ای و همدستانش این است که گویا آنها هزینه اقتصادی کوته بینی خود را نباید بپردازند و بار پیامدهای ویرانگر آن برای کشور را لازم نیست که بر دوش بکشند. این همه را آنها به گُرده مردُم ایران گذاشته اند.