مردمسالاری: طبق آمار رسمي مرکز آمار ايران نرخ بيکاري در سالهاي اخير افزايش يافته است. بر اساس اين گزارش در سالهاي اخير بالاترين نرخ بيکاري در گروه سني 15 تا 29 سال بوده که بين 20 تا 46 درصد براي مردان و زنان در نوسان است. اين در حالي است که دولت در فاصله سالهاي اخير به ويژه پس از سال 89 مدعي ايجاد 3 ميليون و 200 هزار فرصت جديد شغلي در کشور شده است که اين موضوع با آمارهاي ارائه شده همخواني ندارد. ما اکنون به علت اجراي طرح هدفمند کردن يارانهها با مسئله رکود تورمي مواجه هستيم. يعني با افزايش قيمت حاملهاي انرژي و ساير کالاها دولت قرار بود 30 درصد درآمد حاصل از اين افزايش قيمت را به بخش توليد اختصاص دهد که اين امر محقق نشد و بدين ترتيب منحني هزينه نهايي به سمت چپ و بالا و منحني عرضه اقتصاد به سمت بالا و چپ کشيده شد. بنابراين اکنون در قيمتهاي بالاتر، توليد کمتر موجب تعادل ميشود که اين موضوع به رکود تورمي تعبير ميشود؛ يعني در جامعه هم تورم و هم بيکاري وجود دارد. اگر در يک سال گذشته درآمدهاي حاصل از فروش نفت را در بخش توليد سرمايه گذاري ميکرديم، اکنون نرخ بيکاري کمتر بود؛ اما ما اين درآمدها را خرج هزينههاي جاري کرديم و سرمايه گذاري در اين يک سال آنچنان رشد نکرد. بنابراين توليد با رکود تورمي کاهش يافت و سرمايهگذاري آنچناني نيز صورت نگرفت و بدين ترتيب نرخ بيکاري افزايش يافت.
من نميدانم دولت چطور حساب ميکند که بيش از سه ميليون و دويست هزار فرصت شغلي در سالهاي اخير ايجاد کرده است. اگر ملاک تعريف افراد شاغل همان تعريف مرکز آمار ايران يعني يک ساعت در هفته باشد، هرکس در خيابان يک ساعت ماشين بشورد شاغل محسوب ميشود. اما حتي با اين تعريف نيز آمار ايجاد فرصت شغلي با آمار نرخ بيکاري که توسط مرکز آمار ايران ارائه شده است همخواني ندارد.
انگليسيها يک ضرب المثلي دارند که معني آن به فارسي اين ميشود که “من نميتوانم اين مسئله را تفسير کنم!” به قول معروف اگر شما پينه دوزي کفش خودت را بدوز.
بايد تاکيد کرد که موج فزاينده بيکاري موجب فقيرتر شدن مردم ميشود؛ کسي که بيکار ميشود درآمدي ندارد که خرج خود و خانواده اش کند. حتي در خانواده اي که مثلا چهار نفر کار ميکنند؛ اگر يک نفر بيکار شود سطح درآمد و قدرت خريد آن خانوار کاهش يافته و فقيرتر ميشوند. يعني از يکسو طرح هدفمند کردن يارانهها موجب افزايش قيمت کالاها شده و از سوي ديگر بيکاري موجب کاهش درآمدها ميشود.
راهکار کاهش نرخ بيکاري اين است که اقتصاد بايد رشد کند. رشد اقتصاد نيز با رشد کشاورزي و رشد توليد ايجاد ميشود. اين در حالي است که واردات بي رويه موجب از کار افتادن بخش کشاورزي شده و اجراي طرح هدفمند کردن يارانهها بخش توليد را فلج کرده است.
منبع: فرارو