آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 17 اردیبهشت ماه 1391 برابر با 2012 Sunday 06 May

مسوولان، جنگل‌ها را فقط منبع برداشت چوب می‌دانند

روزنامه شرق: شمال براي خيلي‌ها يعني جايي براي تفريح و گذران تعطيلات، با جنگل‌هاي انبوه و پرپشتي كه جان مي‌دهد براي ثبت عكس‌هاي يادگاري. از زاويه ديد اين عكس‌ها و تصاويري كه از حاشيه جاده‌ها مي‌بينيم جنگل‌هاي شمال هميشه سبز و فراوانند اما اين فقط ظاهر قضيه است. چرا كه مطالعات موسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور نشان مي‌دهد از سال 1368 تا سال 1383 نزديك به 122 هزار هكتار از جنگل‌هاي شمال، به ويژه در نواحي بالادست از بين رفته است اين يعني به طور ميانگين هر سال بيش از هشت هزار هكتار از سطح اين جنگل‌ها در اين بازه زماني كاهش يافته است. نتايج تحقيقات علمي و بررسي عكس‌هاي ماهواره‌اي نيز اين ادعا را تاييد مي‌كند.
البته از آن سو مسوولان سازمان جنگل‌هاي كشور ادعا مي‌كنند سطح جنگل‌هاي شمال كشور يك ميليون و 900 هزار هكتار است و هر سال هم بر ميزان آنها افزوده مي‌شود. اما حال و روز جنگل‌هاي شمال واقعا در چه وضعيتي است؟ آمارهاي مسوولان سازمان جنگل‌ها و عكس‌ها و آنچه مسافران از اين جنگل‌ها مي‌بينند درست است يا كاهش سالانه هشت هزار هكتار؟ در اين رابطه با «هادي كيادليري»، رييس انجمن علمي جنگلباني ايران به گفت‌وگو نشستيم.
شما رييس انجمن علمي جنگلباني ايران هستيد و بيشتر و بهتر از خيلي‌ها از حال و روز جنگل‌هاي شمال كشور اطلاع داريد، وضعيت اين جنگل‌ها الان چگونه است، آيا ممكن است روزي فرا برسد كه اين جنگل‌ها براي هميشه از بين رفته باشند؟
در رابطه با وضعيت جنگل‌هاي شمال دو بحث جداگانه وجود دارد كه اگر هركدام را بدون در نظر گرفتن ديگري لحاظ كنيم قطعا به خطا رفته‌ايم، ابتدا بايد بگويم در اينكه به جنگل‌هاي شمال تجاوز مي‌شود و سطح تخريب در آنها بالاست هيچ شكي وجود ندارد، از آن سو در اينكه سازمان جنگل‌ها هم اقدام به جنگلكاري در اين منطقه مي‌كند نيز شكي نيست، اما بحث اصلي بر سر تفاوت سطح ، چوب سرپايي است كه در هر هكتار وجود دارد، بر اساس آمارهايي كه پيش از اين داشتيم در مناطق شمالي مقدار چوب سرپايي كه در هر هكتار وجود داشت بيشتر از 600 مترمكعب بود، اما اين ميزان حالا در اكثر مناطق به حدود 300 مترمكعب در هكتار رسيده است، در واقع مي‌توان گفت جنگل‌هاي شمال به لحاظ تراكم به نصف رسيده‌اند. مسوولان سازمان جنگل‌ها وقتي از افزايش سطح جنگل‌ها سخن مي‌گويند به افزايش سطح اشاره مي‌كنند، اما منتقدان وقتي از كاهش جنگل‌هاي شمال مي‌گويند منظورشان كاهش موجودي در هر هكتار است.»
در اين شرايط بايد كدام آمارها از وضعيت جنگل‌هاي شمال را پذيرفت، آنچه از سوي مسوولان سازمان جنگل‌ها منتشر مي‌شود يا آنچه كه منتقدان مي‌گويند؟
به اعتقاد من يكي از بزرگ‌ترين مشكلاتي كه جنگل‌هاي كشور ما دارد همين مساله نبود آمارهاي دقيق است، چرا كه بدون داشتن اين آمارها نمي‌توان بحث علمي و تخصصي در اين‌باره كرد، بيشتر آمارهايي كه داده مي‌شود غيرواقعي است، مثلا اگر 50 هكتار از جنگل‌هاي يك منطقه آتش بگيرد، مسوولان اعلام مي‌كنند 20 هكتار سوخته است، علاوه بر اين برداشت‌هاي بي‌رويه براي چوب كه بيشتر از ظرفيت اين جنگل‌هاست و آمار درستي هم از آن ذكر نمي‌شود، نيز بخش ديگري از مشكلات اين جنگل‌هاست.
سال‌هاست كه از جنگل‌هاي شمال كشور براي مصارف چوب كشور برداشت مي‌شود، شما از شيوه‌ها و چگونگي اين برداشت‌ها اطلاعي داريد؟
براي برداشت چوب در جنگل‌هاي شمال كتابچه‌هايي هست تحت عنوان كتابچه‌هاي طرح برداشت چوب كه بر اساس آنها گفته مي‌شود چه ميزان بايد از جنگل‌هاي يك منطقه مشخص برداشت شود. اين كتابچه‌ها مبتني بر فرمول‌ها و شيوه‌هاي غلط است كه بايد عوض شود، چراكه تعيين ميزان سطح برداشت بيش از رويش جنگل‌هاست. به عنوان مثال اگر در منطقه‌اي خاص موجودي جنگل ما 600 هكتار باشد، برآورد مي‌شود كه مطابق استانداردها دو مترمكعب رويش در هر هكتار خواهيم داشت، پس اگر قرار است برداشت شود بايد به اندازه همين رويش باشد، با اين حال اما بر اساس اين كتابچه‌ها ميزاني كه برداشت مي‌شود بسيار بيشتر از اين است، چرا كه بر اساس رويه كنوني برداشت از جنگل اين كار هر 10سال يك‌بار صورت مي‌گيرد، آنها ميزان قابل برداشت را ضرب در 10سال مي‌كنند و در آخر آن را به صورت يك جا از يك منطقه خاص برداشت مي‌كنند، درحالي كه اين برداشت يكباره شوك اكولوژيك به جنگل و همه اجزاي آن اعم از حشرات، پرندگان، جانوران و گياهان دارويي كه در اين محل زيست مي‌كردند وارد مي‌كند. متاسفانه مسوولان به جاي اينكه سهم برداشت را از ميزان رويش در هكتار محاسبه كنند آن را از كل موجودي در نظر مي‌گيرند.
در اين شرايط وقتي از يك منطقه جنگلي خاص برداشت شود، ميزان سطح بازگشت و جايگزيني چوب برداشت‌شده به چه ميزان خواهد بود و آيا اين ميزان قابل جبران هست يا نه؟
با تخريب جنگل در شرايط كنوني 300 متر مكعب چوب سرپا در هر هكتار از بين مي‌رود، در حالي كه با كاشت هر هكتار در نهايت ميزان رويش در هكتار دو مترمكعب خواهد بود، اين يعني با روش‌هاي معمول 150 برابر بيشتر از هر هكتار جنگل چوب كم شده است، كه قطعا با كاشتن جبران نمي‌شود.
آيا از اساس برداشت چوب از جنگل‌هاي طبيعي و تاريخي اقدامي كارشناسي و صحيح است، تجربه ديگر كشورها در اين‌باره چگونه است؟
متاسفانه نگاه مسوولان سازمان جنگل‌ها به جنگل‌ها به صورت كلي فقط منبعي براي توليد چوب است، به همين دليل در ايران همه برنامه‌ها در اين راستا پياده و طرح‌ريزي مي‌شود. در حالي كه سال‌هاست اين نگاه در ديگر كشورهاي دنيا منسوخ شده است. توليد چوب در كنار مزايايي مانند بحث كربن، توليد اكسيژن، جلوگيري از فرسايش خاك، زيست حشرات و پرندگان و جانوران مختلف، توليد داروهاي گياهي، تفريح و گردشگري و مسايلي از اين دست فقط يكي از نتايج داشتن جنگل است، اما كتابچه‌هاي طرح سازمان جنگل‌ها درباره جنگل‌هاي شمال فقط براي برداشت چوب است. در حالي كه جنگل‌هاي شمال را نبايد فقط منابع چوب دانست.
از طرفي پرسش اين است كه نيازهاي چوبي كشور بايد از چه راهي تهيه و تامين شود؟ به هر حال كشور ما هم مثل هر كشور ديگري نيازهاي چوبي مختلفي دارد و نمي‌توان اين نياز را تامين نكرد. راهكار برطرف كردن اين مشكل چيست؟
در اين بحثي نيست كه كشور بايد نيازهاي چوبي خودش را برطرف كند، اما بايد به اين نكته توجه داشت كه ما هر كاري هم بكنيم، نمي‌توانيم همه نيازهاي خود را از جنگل‌هاي شمال تامين كنيم، علاوه بر اين اگر در شرايط اضطرار هم قرار است از اين جنگل‌ها برداشت شود، بايد از قسمت پايين‌دست جنگلي و پرورشي كشاورزان چوب تهيه شود، نه اينكه در بالادست و از درختان طبيعي برداشت شود. ما بايد به جاي آنكه كشاورزي را وارد جنگل كنيم، جنگل را وارد كشاورزي كنيم، اما متاسفانه روند اين كار در كشور ما برعكس بوده است. از سويي ديگر
به اعتقاد ما بايد بيشتر نياز چوب كشور را از راه واردات تامين كرد، نه اينكه منابع جنگلي و طبيعي از بين برده شود.
در اين شرايط اما كارخانجات بزرگ وابسته به چوب در شمال ورشكسته و تعطيل مي‌شوند، نتيجه اين كار هم بحران بيكاري و مسايلي از اين دست خواهد بود. راه چاره چيست؟
همين هم يكي ديگر از مشكلات ماست، بايد از ابتدا به جاي راه‌اندازي كارخانه‌ها و صنايع بزرگ چوب در شمال براي ساخت كارخانه‌هاي كوچك اقدام مي‌شد، اما متاسفانه اين‌گونه نشد و اين كارخانه‌هاي بزرگ فقط در شرايط توليد انبوه سر پا خواهند بود، همين مساله هم باعث شده است نياز كارخانجات شمال بسيار زياد باشد. در حقيقت مي‌توان گفت در كشور ما سرعت رشد صنعت از سرعت طبيعت بيشتر است و طبيعت نمي‌تواند خودش را همگام با نيازهاي صنعتي احيا و بازسازي كند.




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español

به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved