آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 14 اردیبهشت ماه 1391 برابر با 2012 Thursday 03 May

مشقت‌های دختران روستايی در خوابگاه دانش‌آموزی

روزنامه خراسان: نزول باران و برف اگرچه رحمت است و لازمه شکرانه خداوند اما براي 70 دانش‌آموز 10 پارچه آبادي بخش قهره‌کهريز اراک که به دليل نبود مدرسه راهنمايي و دبيرستان رنج دوري از خانواده را به جان خريده و در خوابگاه مدرسه شبانه‌روزي مائده قاسم‌آباد سکونت دارند زحمت است و مشقت ! نم‌نم باران که شدت مي‌گيرد دختران ساکن در خوابگاه مائده از پشت پنجره‌هاي زنگ‌زده و شيشه هاي ترک خورده خوابگاهي که پيش از اين منزل امام جماعت روستا بوده دل نگران به زمين خاکي حدفاصل خانه شبانه‌روزي شان، خوابگاه و مدرسه که با شدت يافتن باران به باتلاقي از گل چسبناک مبدل مي‌شود چشم مي‌دوزند و در دل آرزو مي‌کنند که کاش خداوند نعمتش را کمي آن سوتر چند متر دورتر از سکونت‌گاهشان نازل کند و آسمان ابري که بربام خوابگاه تند و تيز مي‌بارد لختي آرام گيرد و بر روي اين يک تکه کوچک زمين نبارد .

روستاي قاسم آباد کجاست
روستاي قاسم‌آباد در 25 کيلومتري شهر اراک و در دل بخش قهره‌کهريز که به واسطه جمعيت دختران روستايي امکان تأسيس مدرسه راهنمايي و دبيرستان دخترانه را دارد چند سالي است که ميزبان 70 دختر روستايي مشتاق تحصيل است و چون از داشتن مکاني آموزشي براي ادامه تحصيل در روستاهاي کوچک خود محرومند به ناچار فرسنگ‌ها راه را طي مي‌کنند تا به عشق فردايي بهتر و فراگرفتن علم از خانه امام جماعت روستا که مدت 7 سال است در اختيار آموزش و پرورش بدون گرفتن هرگونه اجاره بهايي واگذار شده به عنوان خوابگاه استفاده کنند. خوابگاه کوچک دخترانه مائده در اول روستا و در نزديکي مدرسه‌اي به همين نام واقع شده و در حال حاضر 70 دختر دانش‌آموز که در مقاطع راهنمايي و دبيرستان درس مي‌خوانند در اتاق‌هاي کوچک اين ساختمان دوطبقه صميمانه در کنار هم زندگي مي‌کنند . فاصله 200 متري خوابگاه تا مدرسه هرچند بسيار کوتاه است اما همتي در مسئولان نبوده تا پس از 7 سال استفاده از اين دو مکان با ريختن سنگ ريزه حداقل راهي باريک اما ايمن براي دخترکان روستايي که زمستان‌ها ناچارند از زمين‌گلي شب هنگام در سرماي زيرصفر از کوچه‌هاي سخت و يخي با کفش‌هاي لاستيکي عبور کنند و در هر قدم چندين بار بر زمين بلغزند و در بهار که دشت از باران بهاري سرمست شده و غرق در سبزه است و گُل، از تکه زمين حدفاصل مدرسه و خوابگاه که به جاي گُل گِلزار شده در حالي که تا زانو در گِل فرو مي‌روند بگذرند و ساعات اوليه درس را در حياط مدرسه به جاي شرکت در کلاس به پاک کردن کفش‌هاي غرق در گل و لباس هاي آلوده شده به گل چسبناک سپري کنند وشب ‌ها با صداي زوزه باد که از خلال شيشه‌هاي ترک خورده دريچه زنگ زده و کهنه پنجره گذشته و درفضاي نيمه تاريک خوابگاه مي پيچد از خواب ناز بپرند و آنگاه دختربچه‌هاي لرزان سرها‌شان را سخت در زيرپتو پنهان سازند تا از سوز سرما در امان بمانند و بهار و پائيز از بيم تيرگي و تنهايي چون خوابگاه کوچک آنها به جز خانم معلم هاي مهرباني که به نوبت شب را در کنار دختران ساده دل و معصوم روستايي به روز مي‌رسانند نه نگهباني دارد و نه سرايداري آن قدر در دل دعا بخوانند تا آرام‌آرام خواب در چشمان‌ترشان لانه کند .

شب ها در خوابگاه مي ترسيم
نرگس از اهالي روستاي خُرم‌آباد که در سال دوم دبيرستان درس مي‌خواند اولين چيزي که درباره خوابگاهشان مي‌گويد اين است: « شب‌ها در خوابگاه مي‌ترسيم و خانم مربي را صدا مي کنيم »‌. نرگس درباره دوستانش مي‌گويد : همه از روستاهاي اطراف آمده‌ايم دينه‌کبود ، ساکي، عليم‌آباد ، خرم‌آباد ، نورعين ،بان، گلشن آباد، ارکوين و ... اين جا خانه امام جماعت روستا بوده مي‌خندد و مي‌گويد: من جزوقديمي‌ترين هايم از اول راهنمايي تا الان که دوم دبيرستان هستم با 2سال مردودي 7 سال است که در اين خانه زندگي مي‌کنم شنبه ها همه صبح زود مي رسيم و پنج‌شنبه ظهر هر کدام با ميني‌بوس يا سواري به روستاهايمان برمي‌گرديم خانه کوچک ما گنجايش 70 دختر را ندارد !! او در مورد امکانات مي‌گويد : خانه امام جمعه خانه ما شده است اما نه وسايل گرمايي خوب دارد و نه وسيله خنک کننده، سرويس بهداشتي‌اش هم براي جمعيت يک خانه آزاردهنده است، نه سالن براي ورزش ، نه جايي براي مطالعه و نه نمازخانه‌اي. صبحانه و شام را هر کدام در اتاقي که حداقل 8 نفر در آن مي‌خوابند روي زمين بين تخت‌هايمان مي‌خوريم . اتاق‌ها خيلي کوچک اند و برحسب فضا تعداد تخت ها از 6 تخت تا 20 تخت تقسيم شده . دو اتاق 20 تخته ، سه تا 8 تخت و يکي 6 تخت.

حياط خوابگاه براي بازي امنيت ندارد
فاطمه که امسال اولين سال است به خوابگاه آمده بسيار ريزنقش است و باهوش. خوابگاه پسرانه را که در نزديکي مدرسه قرار دارد نشان مي دهد و با حسرت مي‌گويد :حياط خوابگاه خيلي کوچک است و با ديوارهاي کوتاه به طوري که مناطق اطراف به داخل حياط مشرف است و چون امنيت ندارد خانم مربي اجازه نمي‌دهد فاطمه مي گويد: کلاس‌هاي درس ما در يک کانکس برگزار مي‌شود.

وقتي برق مي رود شب ها از سرما مي‌لرزيم
"ريحانه" که بسيار سرفه مي‌کند و به گفته خودش امسال بنا به خواسته پدرش بايد در مقطع دوم دبيرستان ترک تحصيل کند مي‌گويد : همه‌اش تقصير سرفه‌هايم است خيلي دوست دارم درس بخوانم اما اين سرفه ها تمام نمي‌شود خيلي دنبال دکتر و دوا رفتم اما هنوز خوب نشدم پدرم ديگر نمي‌گذارد درس بخوانم چون اين جا زمستان ها وسيله گرمايشي درست و حسابي ندارد وقتي برق قطع مي شود سيستم گرمايي اين جا هم که با برق کار مي‌کند قطع مي شود فضاي اتاق ها زود يخ مي‌کند و بايد خودمان را در پتو بپيچيم تا گرم شويم از پارسال زمستان که سرماخورده‌ام هنوز سرفه‌هايم ادامه دارد. چند روز قبل هم که باران به شدت مي‌باريد در فاصله خوابگاه تا مدرسه لاي گل‌گير کردم و تمام لباس‌هايم خيس شد اگر خانم مربي به دادم نرسيده بود از سرما مي‌مردم . ريحانه از دو سال قبل که در خوابگاه بر اثر باد شديد کنده شد ياد مي کند و مي‌ افزايد : شدت باد آن قدر زياد بود که تمام پنجره ها مي‌لرزيد چند شيشه هم شکست و باد در خوابگاه را از جا درآورد اهالي در را از دوطرف با سنگ و اجسام سنگين محکم کردند تا شب را به صبح رسانديم و ...

« گرد و خاک در ميان سفره شام و صبحانه »
سعيده که موهاي بلندش را با کش محکم بسته و برجستگي موها در زير مقنعه رنگ و رو رفته‌اش پيداست بلندي موهايش را دردسري براي دوستانش دانسته و مي‌گويد : چون موهايم بلند است شب ها و صبح ها که شانه مي‌کنم موهايم در سفره غذايي که دوستانم در فاصله تخت‌‌ها پهن کرده‌اند مي‌ريزد و دائم به من غر مي‌زنند او مي‌گويد: خوردن غذا در حالي که دوستانمان مشغول نظافت اتاق يا مرتب کردن خود و لباسهايشان هستند در يک فضاي کوچک را تصور کنيد و خودتان قضاوت کنيد. سعيده شستن لباس و خشک کردن لباس‌ها را در حالي که نه رختشويخانه و نه جايي براي پهن کردن لباس‌هاي خيس وجود دارد اعمال شاقه مي‌داند و مي‌گويد : لباس‌ها را بايد در دستشويي بشوييم و در راهروي کوچک، همان جا که مطالعه مي‌کنيم و تلويزيون مي بينيم پهن کنيم که زمستانها هوا را مرطوب و بويي نامطبوع در فضاي هال 12 متري ايجاد مي‌کند .

مسئولان فقط مي‌آيند و مي‌روند
پدر زهرا که خودش را مشهدي رضا معرفي مي‌کند و چون پنج‌شنبه است براي بردن دخترش آمده، مي‌گويد : وضعيت بچه‌ها اين جا خيلي نامناسب است اما چون در روستاي ارکوين مدرسه راهنمايي دخترانه نبود بعد از اين که 2سال دخترم از تحصيل عقب ماند به ناچار اين جا ثبت نامش کردم هر هفته خودم با موتور مي‌برم و مي‌آورمش . به گفته او و به نقل از مسئولان مدرسه سال گذشته فرماندار وقت، مسئولان نوسازي مدارس ، بخشدار و گروهي از آموزش و پرورش براي ديدن خوابگاه آمدند و قول دادند و رفتند اما هنوز بچه ها در همين شرايط زندگي و در کانکس درس مي‌خوانند!

شوراي روستا پي گير مشکل بچه هاست
قاسمي رئيس شوراي روستاي قاسم‌آباد ضمن تاييد مشکلات دانش‌آموزان مدرسه و خوابگاه دخترانه مائده مي‌گويد : شوراي روستا پي گير مشکل بچه‌هاست و از سال 89 تاکنون با مکاتبه و مراجعه حضوري به فرمانداري، بخشداري ، نوسازي مدارس و آموزش و پرورش و دعوت از آن ها موفق به انجام کارهايي براي جلب حمايت مسئولان و احداث خوابگاه جديد در زميني شده است که فرمانداري دو ماه قبل اهدا کرد. قاسمي مي‌گويد: فرمانداري هم قول داده اعتباري براي ساخت خوابگاه بدهد .

نوسازي مدارس : آموزش و پرورش اولويت ساخت خوابگاه را به روستاهاي ديگر داده است
"مدني" مسئول روابط عمومي نوسازي مدارس استان مرکزي نيز گفته هاي رئيس شوراي قاسم‌آباد را تاييد مي‌کند اما مي‌گويد : درخواست ساخت خوابگاه 2سال است که توسط آموزش و پرورش ناحيه 2 استان به نوسازي مدارس اعلام شده اما دو مشکل وجود دارد اولاً در اولويت بندي آموزش پرورش اين خوابگاه را در مرتبه بعدي قرارداده و مشکل اصلي بحث اعتبار ساخت است که رياست شوراي برنامه‌ريزي شهرستان که فرماندار اراک است در بحث تأمين اعتبار فقط قول داده و مدني مي‌گويد : ساخت خوابگاه حداقل 400 تا 500 ميليون تومان اعتبار مي‌خواهد که تا تأمين نشود و آموزش و پرورش در اولويت بندي ها تغييري ندهد کاري از ما ساخته نيست.

فرمانداري : اعتبار بايد در کميته مربوطه مصوب شود
حميدرضا فراهاني بخشدار مرکزي شهرستان اراک تأمين اعتبار را منوط به تصويب در کميته اعتبارات شوراي برنامه‌ريزي شهرستان اراک مي‌داند و مي‌گويد : فرمانداري 5 هزار متر زمين براي ساخت خوابگاه را در اسفندماه در روستاي قاسم‌آباد اهدا کرده اما رقم اعتباري بالايي نياز دارد که با توجه به تعداد روستاهايي که در استان به خوابگاه نياز دارند و مشکلات روستاها تامين اين اعتبار مقدور نيست از طرفي هنوز اعتبار سال 91 هم ابلاغ نشده است تا سهم هر روستا مشخص شود فراهاني مي‌گويد: براي ساخت خوابگاه اعتبارات شهرستان کافي نيست و نياز به حمايت مسئولان استان و نمايندگان مجلس و خيران داريم . آموزش و پرورش هم بايد به جديت دنبال موضوع باشد .

زمين را تازه تحويل گرفته‌ايم
ابوالفضل بادرستاني مدير آموزش و پرورش ناحيه 2 استان مرکزي با اشاره به آمار بالاي دختران بازمانده از تحصيل در روستاهاي استان مي‌گويد: آموزش و پرورش با حداقل امکانات توانست با حمايت سازمان تبليغات اسلامي از خانه امام جماعت روستا که مدتي دهداري روستا هم بود به عنوان خوابگاه استفاده کند . بادرستاني هر گونه به سازي يا تعمير و تغيير در اتاق ها را با توجه به اعتبار آموزش و پرورش در فضاي موجود غيرممکن مي‌داند و مي‌افزايد: خانه به همان شکل قديم و بدون تغيير به خوابگاه دختران روستايي تغيير نام يافت که با توجه به پي گيري آموزش و پرورش خيران با بازديد از محل قول پرداخت 300 ميليون تومان را در سال 89 دادند و فرمانداري هم در سال 90 قول پرداخت 50 ميليون تومان داد که اگر اين اعتبارات برسد مي‌توان خوابگاه جديد را در زمين اهدايي فرمانداري ( همان قطعه زمين حدفاصل خوابگاه و مدرسه ) احداث کرد .

"بادرستاني" غيراستاندارد بودن خوابگاه و نامناسب بودن مسير رفت و آمد بچه‌ها را تاييد مي‌کند ولي مي‌گويد : هيچ گونه منابع مالي براي آسفالت سرد با ريختن سنگ در اين مسير (عرض 200 متر زمين خاکي) و هم‌چنين به سازي خوابگاه نداريم!!

دختران مدرسه مائده اين مائده‌هاي معصوم روستايي امروز را هم در زيرباران با لباس‌هاي گلي و کفش‌هايي که با رفت و آمد در گل و لجن يخي ساييده و مندرس شده از خوابگاه ( خانه کوچک امام جماعت ) به مدرسه ( کانکس به نام کلاس ) رفتند به اميد اين که روزهاي بعد اعتباري برسد تا براي آن‌ها هم مدرسه اي بنا شود!!!!!!




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español

به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved