آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 11 بهمن ماه 1390 برابر با 2012 Tuesday 31 January

حاضر نشدند برای فيلم «مولانا» سرمايه گذاری کنند

روزنامه خراسان: «مدتي اين مثنوي تاخير شد»، گفت وگوي ما با محمدرضا اصلاني، مستندساز صاحب نام کشورمان زماني انجام شد که چندي پيش بزرگداشت او از طرف جهاد دانشگاهي مشهد برگزار شد.«اصلاني» بيشتر در حوزه مستند و به خصوص فضاي مسائل فرهنگي فعاليت مي کند. از جديدترين کارهاي او مي توان به مستند زندگي زنده ياد سيدجلال الدين آشتياني و «دست هاي هگمتانه» که به تاريخ و صنايع دستي همدان مي پردازد، اشاره کرد. او تعلق خاطري ويژه به ادبيات هم دارد. دغدغه ساخت فيلم زندگي «مولانا» سال هاست که ذهن و دل او را به خود مشغول کرده است. «آتش سبز» او هم همين دغدغه به ادبيات و هنر ايراني را نشانه رفته بود. روز گذشته، روز تولد «مولانا» بود. چاپ اين گفت وگو که «اصلاني» در آن از ساخت فيلم «مولانا» سخن مي گويد، مناسب اين حال و هواست و نشان مي دهد اين کارگردان هم چنان دوست دارد «مولانا» را بسازد اگر حمايت هاي لازم صورت بگيرد. به همين دليل مي پرسم:

چرا فيلم «مولانا» را نساختيد؟

ساخت فيلمي به عظمت مولانا، سرمايه مي خواهد. متاسفانه سرمايه لازم را ندادند، اين کار به دليل هزينه زيادي که دارد، بخش خصوصي رغبتي به سرمايه گذاري در اين زمينه ندارد، بنابراين بايد کمک هاي دولتي داشته باشد که متاسفانه نداشت. شما خوب مي دانيد که وقتي فيلمي با موضوع زندگي مولانا ساخته مي شود، در واقع سازنده و سرمايه گذار مي داند که در بعد تجاري ممکن است موفقيت خوبي نداشته باشد، بنابراين چون جنبه تجاري آن ضعيف است؛ بخش خصوصي چندان رغبتي ندارد به ميدان بيايد. من حتي با سيمافيلم هم صحبتي کردم ولي موفق نشدم.

برآورد هزينه چقدر بود؟

سه سال پيش يک ميليارد تومان برآورد شد. قطعا الان خيلي بيشتر از اين رقم است. همين کوتاهي ها باعث مي شود مولانا را دودستي تقديم کنيم به ديگران.

گويا قرار است آمريکا فيلم مولانا را بسازد

بله، قطعا مي سازند. ولي چگونه؟ آن ها تصويري که از مولانا ارائه مي کنند يک درويش چرخان است که فرسنگ ها با مولاناي واقعي فاصله دارد.

مثل نگاهي که به خيام دارند؟

دقيقا. شما در فيلمي که آ ن ها بسازند انديشه ايراني را نخواهي ديد. يک هيپي چرخان مي سازند که از فضاي انديشه و معنويت به دور است.

چرا دغدغه ساخت «مولانا» را داريد؟

ببينيد مهم اين است که ما چقدر مي توانيم مولانا را به جوانان و جهان معرفي کنيم. اين که چگونه مطرح کنيم مهم است. قطعا ما با يک فيلم نمي توانيم شخصيت کامل مولانا را بشناسيم. شما ببينيد درباره شکسپير صدها کتاب نوشته شده که هر کدام به يک جنبه از شخصيت، انديشه و آثار او پرداخته است. ولي نوشتن اين کتاب ها هيچ گاه متوقف نمي شود و هنوز درباره شکسپير کتاب مي نويسند، درباره مولانا نيز چنين است، ما قرار نيست با يک فيلم، به طور کامل اين شاعر بزرگ را بشناسيم بلکه مي تواند به يک وجه از وجوه شخصيتي او بپردازد. ساخت فيلم براي مولانا، نشانه اهميتي است که به او مي دهيم و حساسيت ما را به مفاخرمان نشان مي دهد.

نگاه ما به امثال مولانا بايد از يک خاستگاه فرهنگي برخيزد، نگاه پوپوليستي (عوام گرايانه) به فرهنگ فاجعه است. براي فرهنگ بايد سرمايه گذاري کرد. مثل اين است که شما در يک کتابخانه، کتابي را که کمتر متقاضي دارد و يا حتي چند سال کسي به آن مراجعه نکرده است، دور بريزيد، اين نگاه پوپوليستي به فرهنگ است. گاه يک کتاب در يک کتابخانه يک سرمايه فرهنگي و اعتبار کتابخانه است.

نظر شما درباره ادبيات فيلم هاي تاريخي چيست؟ گاهي فيلمي فاخر است، گاهي امروزي و گاهي هم ملغمه اي از اين دو.

بايد گزاره ها ساده تر شود. ضمن اين که معنا از دست نرود. ما بايد زبان آفريني کنيم اما در متن تاريخي آن. اگر اين کار را نکنيم تاريخ را به هم مي ريزيم. بايد اين شلختگي زباني و تاريخي که در سريال ها و فيلم هاي تاريخي وجود دارد، برطرف شود. زبان نبايد ماهيت تاريخي خود را از دست بدهد. شما به گويش يک زن يا مرد خراساني در دهه چهل نگاه کنيد، وقتي مي خواهد از بي آبي حرف بزند مي گويد: «ما آب نداشتيم، نداريم هم». ببينيد چقدر زيبا و کوتاه. اين نشان مي دهد که حتي يک کشاورز ما فرهنگ مند بوده حتي اگر سواد نداشته است. زبان در فضاي فرهنگي او رشد پيدا کرده است. اين کشاورز ساده، شاهنامه مي خواند و گاهي کلي شعر حفظ است.

مخاطب چقدر برايتان مهم است؟

ببينيد، مخاطب مهم است اما نه به هر قيمتي. من بين مصرف کننده و مخاطب تفاوت قائلم. مخاطب از نظر من کسي است که با سازنده فيلم و توليدکننده اثر فرهنگي به يک تفاهم برسد. نگاه مصرف کنندگي به جاي مخاطب همان نگاه پوپوليستي است. من منکر اين نيستم که بايد فيلم هاي پربيننده هم ساخته شود و اصلا لازم هم هست و از ضروريات زندگي امروز بشري است. اما در حوزه آثار فرهنگي ما بايد به مخاطبي فکر کنيم که معناي فرهنگ را مي فهمد.

چرا اين قدر به سينماي مستند دلبسته ايد؟

براي من مهم اين است که در فيلمي که مي سازم، حرفي براي گفتن داشته باشم. چه فيلم ۳ ثانيه اي باشد چه ۳۰ ساعتي. وقتي هم احساس مي کنم حرفي براي گفتن ندارم، اصلا سراغ فيلم سازي نمي روم. بايد اول «مسئله» داشته باشي بعد عرضه کني، مگر اين که فيلم سازي حرفه من باشد، آن وقت يک سره فيلم مي سازم. بنابراين گاهي احساس مي کنم در مستندسازي حرف بيشتري براي گفتن دارم.

«دست هاي هگمتانه» چطور شد؟

تمام شد، مسئولان هم خوب کمک کردند.

همدان واقعا تاريخ بزرگي دارد. همدان شهري است که مردم امروز دقيقا در همان جايي زندگي مي کنند که هزاران سال پيش مردم در آن زندگي مي کردند و اين در جهان بي سابقه و بي نظير است.




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español

به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved