تحريمها تا انتخابات۹۲ افزايش چشمگيری میيابد
روزنامه جوان/ محمدحسن قديري ابيانه دكتراي دفاعي علـــوم استراتژيك با گرايش مديريت استراتژيك دارد. رايزن مطبوعاتي و سخنگوي سفارت ايران در ايتاليا (سالهاي ۱۳۸۵ ـ ۱۳۶۱)، سفير ايران در مكزيك و استراليا، عضو ستاد ۵۹۸ (قطعنامه صلح بين ايران و عراق) و كارشناس عالي وزارت امور خارجه برخي از سوابق وي است. گفتوگوي «جوان» با وي در ادامه ميآيد.
دور جديد مذاكرات ايران و گروه ۱+۵ در حالي در حال شكلگيري است كه دولتمردان امريكا در هفتههاي اخير بحث گفتوگو با مقامات سياسي كشورمان را در سطح گسترده مطرح ميكنند. ارزيابي شما از اين فضا با توجه به مذاكرات پيش رو چيست؟
مذاكرات قزاقستان بسيار مهم بوده و غرب بايد بدون هيچگونه لابيگري وارد مذاكره با ايران شود تا بتوانيم به پيشرفت قابل توجهي در مذاكرات دست يابيم.
اينكه برخي رسانهها اظهار ميكنند گروه ۱+۵ قصد دارد ايران را از دستيابي به دانش هستهاي منصرف كند و در قبال آن تحريمهاي طلا را لغو كند حرف نادرستي است، يكي از دلايلي كه غرب مطرح ميكند تا تحريمهاي طلا را لغو كند اين است كه آنها در اعمال تحريم طلا عليه ايران موفق نبودهاند چرا كه تحريمها اقتصاد غرب را دچار بحران كرده و مشكلات متعددي را براي آنها به وجود آورده است.
جمهوري اسلامي ايران همواره با صبر و تدبير تحريمهاي غرب را به فرصت تبديل كرده و اين تحريمها موجب خودكفايي ملت ايران در عرصه دانش و فناوري شده است.
غرب خواستار توقف فعاليتهاي صلحآميز هستهاي كشورمان است، دانش هستهاي حق ملت ايران بوده و مقامات كشورمان هيچگاه زير بار حرف زور نرفته و به غرب امتياز نخواهند داد چرا كه هيچ ابهامي در پرونده هستهاي كشورمان وجود ندارد.
هدف آنها از مطرح كردن بحث مذاكره در شرايط كنوني چيست؟
ملت ايران شهروندان درجه يك در دنيا هستند، مقامات غربي هيچگاه نميتوانند مانع خواستههاي ملت ايران در دانش هستهاي شوند چراكه ملت ايران همواره پاي انقلاب و ولايت فقيه خود ايستادهاند و در اين راستا از هيچ اقدامي فروگذار نخواهند كرد.
طرف غربي بايد همواره به حقوق ملت ايران احترام بگذارد چراكه جمهوري اسلامي ايران ثابت كردهاست كه همواره متعهد به معاهده NPT بوده و خلاف اين قانون عمل نخواهد كرد.
مقامات ايراني هيچگونه پيششرطي را از سوي طرف مقابل نخواهند پذيرفت و ما به دولتمردان غربي توصيه ميكنيم براي اينكه از بحرانهاي اقتصادي و مالي خود رها شوند صادقانه پاي ميز مذاكره بيايند و تأثير ايران را در عرصه بينالملل جدي بگيرند.
بدانيم كه دشمن هرگز دست از دشمني برنميدارد و يكي از اين عرصهها كه نقشههاي بسياري را براي آن كشيده است انتخابات ۹۲ است كه تحريمها نيز در اين راستا همراه با افزايش خواهد بود ولي با اين وجود صحبت از مذاكره ميكنند و ميگويند كه ايرانيها از تحريم خسته شدهاند و به پاي ميز مذاكره آمدهاند اما بايد در جواب آنها گفت كه آيا تا به حال ايران در پاي ميز مذاكره ۱+۵ نبوده است و آيا چه كسي تا كم ميآورد مذاكره را قطع ميكند؟
مسئله هستهاي بهانهاي بيش نيست و خودشان هم ميدانند كه ما سلاح هستهاي نداريم اما آنها اگر ما حتي از ارزشهاي خود هم دست برداريم باز تحريم ميكنند تا جايي كه كشورمان را از ما بگيرند.
برخي از افرادي هم كه پيشنهاد مذاكره ميدهند قصد خيانت ندارند بلكه متوجه نميشوند كه در اين صورت چه اتفاقي خواهد افتاد و بايد بگوييم كه اگر ما با امريكا مذاكره نميكنيم از موضع ضعف نيست بلكه از موضع قدرت است.
افرادي كه ميگويند اگر تهديد نباشد من خودم ميروم و مذاكره ميكنم اشتباه ميكنند و بايد پرسيد كه آيا اين همه تحريمها و توطئهها باشد و تهديد نباشد يعني چه؟ و كسي هم نميتواند بدون اجازه مقام معظم رهبري بخواهد وارد مذاكره شود و فايدهاي هم براي كشور نخواهد داشت.
امريكا حاضر به دست كشيدن از منافع سلطهجويانه خود نيست و ايران نيز تحت هيچ شرايطي در برابر حقوق و منافع ملي خود كوتاه نميآيد بنابراين بحث رابطه با امريكا مسئلهاي نيست كه با مذاكره حل و فصل شود.
بيفايده بودن رابطه با امريكا بسيار روشن است و هدف اين كشور از برقراري رابطه با ايران تشديد خصومتها و تأثيرگذاري تهديدات و فشارها است بنابراين هيچكس در هرمقام و موقعيتي بدون اذن رهبري حق دخالت و اقدام خودسرانه در اين قضيه ندارد.
مهمترين دلايل ناكامي دنياي غرب در مقابله با نظام جمهوري اسلامي ايران چيست؟
دنياي اسلام و ملل آزاديخواه جهان به دنبال رهايي از سلطه بيگانگان هستند، ملل عالم و امت اسلام از ظلم، بيداد و جنايتهاي استكبار جهاني و دنياي غرب بهستوه آمده و ميخواهند آزاد و مستقل زندگي كنند و بايد گفت تحولات بيداري اسلامي طي سالهاي اخير در كشورهاي مختلف منطقه براي رهايي و متأثر از انقلاب اسلامي است.
دشمنان طي سالهاي اخير بهخاطر هراسي كه از اسلام ناب محمدي (ص) دارند همواره به دنبال اين بودهاند كه موج بيداري اسلامي را بيداري انساني قلمداد كنند.
نقش آموزههاي ديني در موفقيت امت اسلام در مقابل خوي استكباري غرب و بهخصوص امريكا و همچنين جنايات اسرائيل غاصب را نبايد ناديده گرفت و ميتوان اظهار كرد كه اسرائيل به رغم سالهاي تجاوز و استفاده از تسليحات مختلف به اهدافش نرسيده و نخواهد رسيد.
علت اصلي ناكامي غربيها و اسرائيل بهخاطر اسلام و تمسك مسلمانان به آموزههاي ديني و ارزشي در طول تاريخ است. مسلمانان در اقصي نقاط دنيا با تكيه بر دين و اسلام، منافع دشمنان را بهشدت در خطر انداختهاند و آنها راهي جز شكست و تسليم در برابر اين موج عظيم ندارند.
هدف امريكا و اسرائيل غاصب را بايد خلع سلاح مسلمانان و بهخصوص مردم منطقه كه همان ايمان بهخدا است، دانست كه بايد همچنان با قدرت در مقابل ستمهاي آنها ايستادگي نمايند.
نقش رهبري در اين بين چيست؟
نكتهاي كه به سادگي از آن نميتوان گذشت اين است كه نقش ولايت فقيه و ايران اسلامي در تحولات منطقه و موج بيداري اسلامي بسيار حائز اهميت است و اطاعت از ولايت فقيه ضامن عزت و اقتدار و عامل شكست توطئههاي دشمن است.
كساني كه مقام ولايت فقيه را كه از ثمرات اصلي نظام اسلامي ماست تضعيف كنند قطعاً مورد حمايت غرب قرار ميگيرند.
به گفتههاي نتانياهو در خصوص اينكه به هر طرف نگاه ميكنيم، نفوذ آيتالله خامنهاي را ميبينيم و همچنين سخن رايس كه هرچه برنامهريزي ميكنيم با يك ساعت سخنراني رهبري ايران خنثي ميشود هم بايد به ديدي كامل نگاه كرد؛ كفر جهاني بهشدت از قدرت و عظمت نظام اسلامي ما ميترسد و بنابراين همواره به دنبال تضعيف اصل نظام و ولايت و رهبري است.
آنها از هر تلاشي براي تضعيف ولايت فقيه و نظام جمهوري اسلامي استفاده ميكنند، هرچند توطئههاي آنها طي ۳۵ سال گذشته با درايت و هوشياري مردم خنثي شده است.
زماني پس از سقوط شوروي، امريكا سعي در تكقطبي كردن جهان داشت اما اين روند بر خلاف ميل آنها به جهاني چند قطبي در حال تغيير است و نظريهپردازان نيز بدان اذعان نمودهاند.
من معتقدم كه تمدن اسلامي در سطح جهان در حال شكلگيري است و هم اينكه اين تمدن در تقابل با غرب است بدين دليل كه غرب پا را از حد خود فراتر گذاشته و تهديدات متعددي را برضد اسلام و به خصوص ايران داشته است و در اين راستا نيز سعي كرده كه به تجزيه كشورهاي خاورميانه بپردازد كه اعمال آنها نيز نشان از صحت اين ادعا است.
۱۴ نقطه استراتژيك در جهان وجود دارد كه ۷ مورد از آنها متعلق به جهان اسلام است و اينها شامل كانال سوئز، تنگه هرمز و سه جزيره ايراني است و كشورهاي اسلامي از اندونزي تا غرب آفريقا پراكنده هستند كه با وجود اين منابع و اعتقاد به اسلام و قرآن همگي زمينه براي اتحاد بين مسلمانان و پيروزي را دارند.
بسياري معتقدند تمدن جديد اسلامي با رهبري ايران در حال شكلگيري است. شما چقدر با اين نظريه موافقيد، اساساً اين تحليلي واقعبينانه است؟
چندقطبي شدن و شكلگيري تمدن اسلامي به رهبري ايران تحليلهاي موجود در قبل از بحران اخير غرب بود و امروز نيز با وجود اين بحران روز به روز بر مشكلات غرب افزوده ميشود و امريكا را در خود غرق ميكند و اين در حالي است كه زماني ۴۰ درصد اقتصاد جهان به امريكا تعلق داشت اما اينك كمتر از ۲۰ درصد اقتصاد جهان متعلق به امريكا است ولي اين روند نزولي ادامه دارد به نحوي كه پول رايج كشورها به غير از دلار در حال افزايش است.
قبل از جنگ ۸ روزه سياي اي، در گزارشي بيان كرده بود كه در سال ۲۰۲۵ ديگر يعني ۱۲ سال ديگر اسرائيلي وجود نخواهد داشت و وزير خارجه اسبق صهيونيستها نيز اين زمان را به ۱۰ سال تقليل داده است و در ادامه نيز اين زمان با شكستهاي متعدد اسرائيل و بيداري اسلامي در حال كاهش است و اكنون نيز در مقابل شعار نيل تا فرات شعار بحر تا نهر قرار گرفته بدين معني كه همه سرزمينهاي اشغالي توسط صهيونيستها يعني كل فلسطين بايد پس گرفته شود.
ما با موجي از بيداري اسلامي مواجهيم و اين در حالي است كه برخي ميگويند اين بيداري اسلامي نيست بلكه بيداري انساني ميباشد ولي بايد به آنها بگوييم كه آيا شما منكر اين نماز جماعتها و رأيگيريها ميشويد و ميخواهيد چه چيزي را منكر شويد؟
قبل از انقلاب اسلامي ايران پرچم مبارزه با اسرائيل، پرچم عربگرايي و قوميتگرايي بود اما با شكلگيري انقلاب اسلامي اين معادلات تغيير يافت و ايمان به عرصه عمل آمد و با پيروزيهاي متعدد همراه شد.
اين همه ماهواره، سيديهاي مستهجن و توطئهها به منظور گرفتن اين ايمان از مردم ما به منظور پيروزي در جنگ احتمالي با ماست و در اين راستا نيز طرح خاورميانه جديد هم طرحي در جهت تجزيه كشورهاي نفتي ميباشد.
الان آنها نگران رهبريت جهان اسلام توسط ايران هستند و رهبريت ايران نيز در دستان ولايت فقيه است كه اينها نيز در اين راستا سعي دارند از هر حركتي به منظور ضربه زدن به ولايت فقيه و در ادامه به جهان اسلام استفاده كنند و در اين جهت نيز افرادي كه غير از شعار اسلامي دارند حمايت ميكنند كه اين شعارها چه ميخواهد «نه غزه، نه لبنان» و چه شعار «زنده باد بهار» باشد.
استراتژي غرب براي جلوگيري از نقشآفريني ايران در دنياي اسلام چيست؟
هدف دشمن در هر حال جلوگيري از شكلگيري تمدن اسلامي است اما برخلاف خواستههاي آنها به حول و قوه الهي لحظه به لحظه اين بيداريها در حال افزايش است و اتفاقات جهان اسلام نيز حكايت از اين دارد كه اگر به آينده در كنار اين بيداريها بنگريم حتماً شكلگيري تمدن اسلامي را خواهيم ديد.
ارزيابي شما از پيچ تاريخي كه رهبري مطرح ميكنند چيست؟
همانطور كه مقام معظم رهبري بيان كردند ما الان در پيچ تاريخي هستيم كه من نيز در اين راستا معتقدم كه اين پيچ۱۰ سال طول ميكشد و در ادامه آن ما به جهان جديدي وارد ميشويم و اسرائيل نيز از صحنه روزگار محو خواهد شد و به دنبال آن نيز آلسعود نخواهد بود و دنياي امكانات نيز بر روي ما باز خواهد شد.
بايد همه امكانات، مغزها و طراحيها را در راستاي رهنمودهاي ولايت قرار دهيم و همانطور كه ايشان دانشگاهيان را خطاب قرار دادهاند ما نيز در اين جهت قدم برداريم.
ما در هر حالي ميتوانيم به دنياي استكبار و غرب ضربه بزنيم كه حتي يك زن باردار نيز در درون خانه خود ميتواند با اينترنت يك پايگاه تشكيل دهد و اين نيز ميتواند از فرد به فرد در جامعه گسترش و نشر پيدا كند.
ما بايد از راههاي گوناگون به خصوص ارسال ايميلهاي متعدد پيام مظلومان جهان به خصوص مردم بحرين و فلسطين را به گوش جهانيان برسانيم و به خانوادههاي سربازان امريكايي كه در جاهاي مختلف جهان در حال كشتار مردم بيگناه هستند بفهمانيم كه فرزندانشان در حال ارتكاب چه گناهان بزرگي هستند.
من در مكزيك بيش از ۷ ميليون ايميل مردم آن كشور را از طرق گوناگون بهدست آوردم و روزانه تعداد زيادي ايميل به آنها ارسال ميكردم كه اين كار جيغ امريكا و اسرائيل را درآورد.
رسانهها در رابطه با بيداري اسلامي ميتوانند نقش حضرت زينب در روز عاشورا را ايفا كنند به نحوي كه هم ميتوانند ملت را بيدار كنند و هم اينكه دشمنان را افشا نمايند.
بين تحريمها و انتخابات سال ۹۲ هم ميتوان رابطه مستقيمي قائل شد وآيا طرح بحثهاي اينچنيني را ميتوان با هدف زمينه پيروزي سازشكاران داخلي(كه درهفتههاي گذشته شعارانتخابات آزاد را سر ميدادند) در انتخابات عنوان كرد؟
در درجه اول بايد گفت غرب در خيال واهي خود هر اقدامي از سوي ايران را متأثر از فشار و تحريم دانسته اما آنها بايد بدانند كه كشورمان در پيشبرد اهداف خود هرگز از پاي نخواهد نشست. غرب سعي دارد با افزايش تحريمها و تحتالشعاع قرار دادن انتخابات رياست جمهوري آتي اهداف شوم خود عليه جمهوري اسلامي ايران را در منطقه عملي كند.
انتخابات در ايران بر مبناي قانون اساسي همواره شفاف، آزاد و قانوني بوده است و راهي براي تقلب در برگزاري آن وجود ندارد، هرچند در زماني كه سكان وزارت كشور به دست اصلاح طلبها بود شوراي نگهبان تخلفهايي را در سطح تهران كشف و صندوقهايي را نيز باطل كرد اما انتخابات در ايران همواره جزو سالمترين انتخاباتها بوده است. خوشبختانه اين آزادي در جمهوري اسلامي وجود ندارد كه افراد جنايتكار بتوانند خود را نامزد انتخابات كنند، در اين ميان افرادي كه وفاداري خود را به اسلام، نظام اسلامي و قانون اساسي به اثبات رساندهاند و گذشته نشان داده كه بازيچه دست دشمنان نبودند ميتوانند نامزد و از سوي مردم انتخاب شوند.
بيان كنندگان ضرورت آزادي انتخابات نوعي امكان آزاد نبودن يا شفاف نبودن انتخابات را مطرح ميكنند، كه بايد گفت لفظ انتخابات آزاد در حقيقت كليد رمزي براي فتنه آتي است، اگر كليد فتنه ۸۸ تقلب در انتخابات بود امروز آزاد نبودن انتخابات اين كليد خواهد شد، كساني كه در فتنه ۸۸ دست داشتند نميتوانند توقع تأييد صلاحيت داشته باشند از همين جهت بيان ميكنند كه انتخابات آزاد نيست.
سياست انتخابات آزاد تنها سياست عدهاي از فتنهگران داخلي نيست بلكه امريكا، اسرائيل و استكبار اين شعار را محور تبليغاتي خود قرار خواهند داد، هركس موضوع را به گونهاي بيان كند كه گويي قرار است انتخابات به نوعي غير آزاد و غير شفاف برگزار شود در حقيقت آب به آسياب دشمن ميريزد و ميتواند دليلي براي هم سويي با دشمن و عدم صلاحيت اين افراد براي سمتهاي حكومتي باشد؛ چراكه رئيسجمهور بايد نظام اسلامي را به جلو ببرد و اگر افرادي قبل از انتخابات به تضعيف نظام جمهوري اسلامي و رواج تبليغات جهاني بپردازند فاقد صلاحيت براي چنين منصبهايي هستند.
انتخابات بايد به موقع و بدون تأخير انجام شود و هيچ فردي حق ندارد به هر بهانهاي خواستار تعليق انتخابات شود، اين امر با توجه به نقشههايي كه ممكن است جريان انحرافي تدارك ديده باشد از اهميت بالايي برخوردار است.
نظارت دقيق شوراي نگهبان و حضور صدها هزار نفر مجري پاي صندوقهاي رأي ضامن سلامتي انتخابات است. مشاهده شد زماني كه دولتمردان از جناح راست بودند، در انتخابات جناح چپ پيروز شد، عكس اين قضيه نيز اتفاق افتاده كه اين خود دليل محكمي بر سلامت انتخابات است.
در هيچ كشوري نامزد شدن بدون قيد و شرط نيست در كشور ما هم شرايطي براي نامزدي وجود دارد كه اين نه تنها عدم آزادي محسوب نميشود بلكه سلامت انتخابات خوانده ميشود، همچنين برگزاري ۳۴ انتخابات در كشور و شركت گسترده مردم در آن نشانه اطمينان مردم به صحت برگزاري انتخابات است.
راهبرد كشورهاي غربي در انتخابات پيش رو چيست؟
دشمن ميخواهد مردم را در انتخابات گمراه كند و رأيها را به سمت جناحهاي سازشكار سوق دهد؛ از اين رو مردم و مسئولان بايد مراقب باشند كه خط اصلي را گم نكرده و به نفع دشمن بازي نكنند بلكه اگر مشكلي را هم دشمن ايجاد كرد به رفع آن كمك كنند.
هيچ كس نبايد مرعوب توطئهها، تهديدها و تحريمهاي دشمن شود چراكه ملت، انقلاب و نظام جمهوري اسلامي توان عبور از اين فشارها را دارد و اين مسئله را بارها به منصه ظهور رسانده است؛ نكته مهم اين است كه بايد اهداف و نقشه راه دشمن را شناخت و با آن حوزهها مقابله كرد و بهترين راه مقابله تمسك همه افراد به ولايت و پيروي از مقام معظم رهبري است.
تلاشهاي پردامنه طيف دوم خرداد را در اين باره چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا آنها قدرت اقناع اذهان عمومي جامعه را (با توجه به فعاليتهاي براندازانه خود در انتخابات سال۸۸) همچنين توان جذب آراي مردمي دارند ؟
«اجماع» خواست اين روزهاي «اصلاحطلبان» است؛ نه درباره يك «فرد»، بلكه درباره «رويكرد». كمتر از چهار ماه به انتخابات رياستجمهوري يازدهم مانده، اصولگرايان با چالش چند ده نامزدي مواجه هستند و اصلاحطلبان هنوز به اين جواب نرسيدند كه در انتخابات شركت كنند يا نه.
با حوادثي كه بعد از انتخابات سال ۸۸ به وجود آمد، طبيعي بود كه به جبهه اصلاحات ضربه سنگيني وارد شود و اصلاحطلبان انسجام و سازماندهي خود را با توجه به زنداني يا حبس خانگي بودن تعدادي از سران، از دست داده و چند دستگي بين آنها بهوجود آيد.
افراد زيادي از ميان اصلاحطلبان از جمله: آقاي روحاني، كواكبيان، عارف، شريعتمداري، جهانگيري، نجفي، پزشكيان و. . . اعلام كانديداتوري كردهاند اما از اين ميان چه كسي رأي آوري بيشتري داشته و روي كدام يك از اينها اجماع ميشود، هنوز تصميم جدياي از سوي اصلاحطلبان صورت نگرفته است.
اجماع اصلاح طلبان به تصميم بيگانگان بستگي دارد و از آنجايي كه فتنه ۸۸ خارج از كشور توسط امريكا و انگليس و اسرائيل برنامهريزي، هدايت و حمايت شده بود، آنها براي اين دور انتخابات نيز برنامه دارند.
كساني كه خود را با آن سوي مرزها هماهنگ ميكنند منتظر تصميم آنها نيز ميمانند و شك و ترديدهاي موجود بين آنها به اين معني است كه هنوز تصميمي برايشان گرفته نشده است اما آنچه مسلم است اين كه دشمنان براي اين انتخابات نيز برنامه دارند.
بحثهاي زيادي درمورد كانديداتوري خاتمي مطرح است اين را بايد تاكتيكي انتخاباتي دانست يا واقعاً تصميمي جدي است؟
من فكر نميكنم ايشان بيايند، اما اگر وارد شوند صلاحيتشان تأييد نخواهد شد، زيرا به رغم ۸ سال شعار جمهوريت، جامعه مدني و احترام به افكار عمومي در جريان فتنه به هيچ يك از اين شعارها پايبند نبودند و معلوم شد كه جمهوريت و افكار و آراي عمومي را فقط در صورتي ميپذيرند كه هواداران خود رأي بياورند و چنين نگاهي نميتواند بر مسند رياست جمهوري تكيه كند.
ايشان در حالي كه ميدانستند تفاوت ۱۱ ميليوني رأي نميتواند تقلب باشد و با علم به اينكه آقاي موسوي با تفاوت بسيار زياد انتخابات را باختند، بر طبل تقلب كوبيدند. لذا ايشان نامزد نخواهند شد و اگر هم بشوند صلاحيتشان تأييد نخواهد شد.