آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 11 بهمن ماه 1391 برابر با 2013 Wednesday 30 January

احتمال تکرار سناریوی «بیجه» در حاشیه‌ پایتخت

روزنامه ایران: گم شدن سریالی 3 پسربچه در محدوده سلطان آباد اسلامشهر با پیداشدن جسدی در خرابه‌ها زنگ خطر را به صدا درآورد.کارشناسان قضایی و پلیسی بر این باور هستند که این کودکان پسر در سناریویی شبیه به پرونده بیجه پاکدشت گرفتار شده‌اند.

یک روز بیشتر نمانده بود تا «امیرمهدی» تولد 7سالگی‌اش را جشن بگیرد. در دنیای کودکانه‌اش خیلی نقشه کشیده بود و ثانیه‌شماری می‌کرد تا کادوهایش را ببیند.

ساعت 10 شب 28 دی‌ماه سال جاری بود که «امیرمهدی» به همراه پدرش خانه شان در خیابان سبزدشت اسلامشهر را ترک کرد تا به بقالی سر کوچه‌شان که فاصله‌ای 150 متری با خانه داشت برود.هوا سرد بود و «امیرمهدی» لباس مناسبی به تن نداشت، پدر می‌خواست کاغذ کادو بخرد و از بچه‌اش خواست به خانه برگردد غافل از این که دیگر خنده‌های نمکین پسرک را نخواهد دید.

امیرمهدی با بازیگوشی در تاریکی کوچه راهی شد اما هیچگاه به خانه‌شان نرسید و به طرز مرموزی ناپدید شد.

بارها این پسربچه حتی به تنهایی به بقالی محله‌شان رفته و برگشته بود، آن شب وقتی پدر به خانه برگشت، مادر سراغ کودک را گرفت و هر دو نگران به بیرون از خانه دویدند.

پدر با پسرش تنها چند دقیقه فاصله داشت، همه به تکاپو افتادند، سریع با پلیس 110 تماس گرفتند و همزمان خانه همسایه‌ها و همبازی‌های «امیرمهدی» را جست‌وجو کردند اما هیچ اثری نبود. بررسی‌ها نشان داد هیچ تصادفی در آن محدوده صورت نگرفته و هیچ درمانگاه، بیمارستان و حتی پزشکی قانونی با این پسرک روبه‌رو نشده است.

همه در جست‌وجو بودند و پلیس سبزدشت شبانه عکس امیرمهدی 7 ساله را برای ماموران گشت و مقرهای پلیسی شهرک‌های اطراف مخابره کرد تا اگر پسربچه پیدا شد خانواده‌اش را از نگرانی درآورند.

ساعت 10 صبح روز تولد امیرمهدی بود که صحنه دلخراش پیش روی یکی از بستگان پسرک که همپای دیگران در حال جست‌وجوی پسربچه بود، قرار گرفت.

جسد امیرمهدی در حالی که روی نخاله‌های یک خرابه در سبزدشت افتاده بود دیده می‌شد، پسرک هیچ حرکتی نداشت و سر و صورت خون‌آلودش نشان از جنایتی هولناک می‌داد.

دقایقی بعد بازپرس جنایی به همراه تیمی از پلیس ویژه قتل و پزشکی قانونی پای در قتلگاه پسربچه گذاشتند و بررسی‌ها نشان داد وی با ضربات سنگ بزرگ که در چندقدمی‌اش روی زمین افتاده بود کشته شده است.

خبرنگار شوک وقتی به سبزدشت رفت با خانواده امیرمهدی میناوند در حالی روبه‌رو شد که آنان سیاهپوش بوده و در شرایط سخت روحی و روانی قرار داشتند به گونه‌ای که قادر به مصاحبه نبودند. یکی از همسایه‌های نزدیک به این خانواده که خودش نیز به شدت ناراحت است به شوک گفت: آن شب امیرمهدی با پدرش برای خرید وسایل جشن تولدش به سوپرمارکت رفتند، در آنجا چون کاغذ کادو و مقوای رنگی نبود پدرش تصمیم می‌گیرد به بقالی دیگری برود، هوا سرد بود و پدر این پسربچه از وی می‌خواهد به خانه برگردد.

وی افزود: فاصله سوپرمارکت تا خانه امیرمهدی یک دقیقه بیشتر نیست اما وقتی پدرش با خرید کاغذ کادو و مقوای رنگی به خانه برمی‌گردد می‌بیند پسربچه در خانه نیست. بعد از این حادثه همه شوکه شده‌ایم و نمی‌دانیم کدام قاتل سنگدلی توانسته پسربچه‌ای آرام و دوست‌داشتنی‌ را بکشد.

گم​شدن دومین پسر
7 روز از این جنایت تلخ در محدوده سلطان‌آباد اسلامشهر می‌گذشت و در حالی که پلیس به اقدامات گسترده‌ای در ردیابی عامل قتل امیرمهدی دست زده بود ماجرای مشابهی به پلیس مخابره شد.

در فاصله نزدیک به دو کیلومتر از سبزدشت و در محله دیگری پسر 6 ساله در مسیر خانه به بقالی ناپدید شد. خانه «امیرعلی» در خیابان الهیه گلستان بود، این پسربچه ساعت یک ظهر برای خریدن تخم‌مرغ به سوپرمارکت محله‌شان رفته و برنگشته بود. بررسی‌ها نشان داد که فاصله سوپرمارکت تا خانه این پسرک کم است اما وی پس از گذشت 25 دقیقه برنگشته و جست‌وجوهای خانواده‌اش نیز بی‌نتیجه مانده بود. مادر امیرعلی به تیم پلیسی گفت: «وقتی بچه‌ام برنگشت به بقالی رفتم. مغازه‌دار گفت که پسرم 15 دقیقه پیش تخم‌مرغ خریده و راهی خانه شده است.»

پلیس به جست‌وجو پرداخت که تا شعاع یک کیلومتری اثری از «امیرعلی مسرور» نبود. همه درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها یکی پس از دیگری خانواده پسربچه را ناامید کردند، خانواده این پسر عکس‌های وی را چاپ کرده و در سطح گسترده‌ای به در و دیوار چسبانده‌اند و برای یافتن این پسربچه مژدگانی تعیین کرده‌اند. مادربزرگ امیرعلی به خبرنگار شوک گفت: «شب و روز نداریم.

همه مردان و زنان فامیل بسیج شده‌اند تا نوه‌ام را پیدا کنند، در همه محله‌ها جست‌وجو می‌کنیم و نمی‌دانیم بر سر نوه‌ام چه آمده است.» وی که بغض و گریه دارد افزود: نوه‌ام کاپشن سیاه‌رنگ و شلوارک به تن داشت و بارها از بقالی خرید کرده بود و نمی‌دانیم الآن کجاست؟! و چه شرایطی دارد؟! کلی نذر کرده‌ایم تا پیدا شود، پدرش همه کار می‌کند تا پسر کوچکش را پیدا کند.»
ملاقات با خانواده امیرمهدی
خانواده امیرعلی وقتی در جریان پرونده مشابهی در سبزدشت قرار می‌گیرند وحشت‌زده به ملاقات خانواده امیرمهدی می‌روند و در برابر خانه‌ای سیاهپوش قرار می‌گیرند.

داستان سرنوشت دو کودک مشابهت زیادی به یکدیگر دارد، خانواده امیرعلی باور نمی‌کنند که پسرشان شاید به قتل رسیده باشد و هنوز امید دارند عکس‌هایی که به در و دیوارهای محله‌شان چسبانده‌اند چاره‌ساز و گرهگشای گمشدن پسرک باشد.

شایعه ای مبنی بر سومین گمشده
وقتی خبرنگار شوک سعی کرد از مقامات پلیسی اطلاعاتی در زمینه این دو پسرک بگیرد همه تماس‌هایش به در بسته خورد و از آشنایان امیرمهدی و امیرعلی نیز شنید شایعه ای وجود دارد که پسر بچه دیگری نیز گم شده است.

با وجود این یک منبع پلیسی مطلع تایید کرد تیم‌های پلیس آگاهی تصور دارند سرنوشت این کودکان پسر سریالی است. در این شایعه پسری 6 ساله در محله باغ مهندس اسلامشهر با همین روش به طرز مرموزی گمشده و هیچ ردپایی از وی پیدا نشده و مشخص نیست این پسر کوچولو به چه سرنوشتی گرفتار شده است.

این درحالی بود که خبرنگار شوک با جست‌وجو در محله باغ مهندس حوالی سه‌راهی آدران هیچ نشانی‌ای از خانواده این پسربچه به دست نیاورده و حتی احتمال داده می‌شود در حد شایعه بوده باشد. یکی از بستگان «امیرمهدی» در این خصوص به خبرنگار شوک گفت: «پلیس از وقتی این پسربچه‌ها قربانی حوادث مشابهی شده‌اند خیلی زحمت می‌کشد، گشتزنی‌های ماموران بیشتر شده و مرتب سرکشی‌هایی به خانواده‌ها دارند.»

وی افزود: از لابه‌لای حرف‌های ماموران می‌توان فهمید که انگار یک قاتل در برابر بقالی‌های این محله‌ها که نزدیک به هم هستند کمین می‌کند و فقط پسربچه‌ها را هدف قرار می‌دهد.

یکی از اعضای خانواده ربوده شدگان در بیان برخی مزاحمت‌ها به خبرنگار شوک گفت: نگرانی و استرس و ترس حتی فرصت یک لحظه استراحت را به ما نمی‌دهد و در این میان مزاحمت‌های چند تماس‌گیرنده برگرفتاری‌های ما افزوده است.

به طور مثال یکی از آنان زنگ می‌زند و می‌گوید که در ازای دریافت 300هزارتومان می‌تواند اطلاعات موثری در اختیار ما قرار بدهد ولی مشخص می‌شود وی قصد آزار و اذیت دارد. یا این که زنگ می‌زنند و می‌گویند که خط موبایلم را به هر قیمتی می‌خرند! این مردم آزارها اگر یک لحظه خود را جای ما بگذارند هیچگاه دست به چنین کاری نمی‌زنند.

زنگ خطر
با انتشار ماجرای این 3 کودک زنگ خطر برای ساکنان این منطقه حاشیه‌نشین پایتخت به صدا درخواهد آمد تا آنان با مراقبت بیشتر از کودکان خود اجازه شکارهای دیگر به مرد جنایتکار را ندهند.

خانواده‌ها وقتی روی دیوارها و ستون‌های برق محله الهیه و اطراف آن عکس‌های امیرعلی را می‌بینند نگرانی بیشتر به جانشان می‌افتد و بدتر این که شایعه‌ها دهان به دهان می‌چرخد و فضای روانی مناطق را بیشتر آلوده می‌کند.

توصیه برای خانواده‌ها
بارها و بارها در صفحات حوادث و شوک روزنامه هشدارهایی به خانواده‌ها داده شده است که کودکان پسر و دختر خود را حتی برای بازی جلوی در خانه‌هایشان تنها نگذارند چه برسد به این که آنان را برای خرید به بقالی یا میوه‌فروشی بفرستند. باید توجه کرد که کودکان نه تنها در برابر بزهکاران بی‌پناه و درمانده هستند بلکه به راحتی با اعتماد به آنان فریب خورده و با وعده‌های دروغین از قبیل خریدن بستنی و شکلات خود را به کمین این گونه شکارچیان می‌کشانند.

بارها دیده شده که دختران خردسال که طلا و جواهرات دارند از سوی زنان و مردان فریب خورده و باعث یک سرقت می‌شوند و در بدترین حالت این دختران و پسران قربانی آدم‌ربایی و قتل می‌شوند.

پدر و مادرها باید بدانند که بزهکاران از سهل‌انگاری‌های آنان استفاده می‌کنند وگرنه هیچگاه نمی‌توانند آسیبی به بچه‌هایشان برسانند. پس لازم است هوشیار باشند.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved