آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 3 بهمن ماه 1391 برابر با 2013 Tuesday 22 January

مدارس پرهزينه اما كم فايده

جام جم آنلاين: سرك كشيدن در اوضاع مدارس خارج كشور مثل تلاش براي سردرآوردن از اسرار نظامي است، به همان اندازه سخت، وقت‌گير و پرمانع. ما ريسك كرديم، از رابطان خبري كه در اروپا داشتيم خبر گرفتيم، از افراد مطلع پرس‌وجو كرديم، پاي حرف‌هاي رئيس اين مدارس نشستيم، متهم به خامي و بي‌اطلاعي شديم، تكذيب شنيديم، تهديد شديم اما سرانجام فهميديم كه اگر كفگير براي مدارس داخل كشور هميشه به ته‌ديگ مي‌خورد، سفره مدارس در آن‌ور آب رنگين و پرسود است.

يك منبع خبري در اروپا اولين جرقه‌هاي اين پيگيري را زد. او خبر آورد كه مدرسه ايراني مادريد 10 شاگرد دارد كه دو نفرشان غيرحضوري درس مي‌خوانند و فقط براي امتحان دادن به مدرسه مي‌آيند.

او خبر داد كه براي اين هشت دانش‌آموز حضوري، چهار معلم به عنوان زوج مامور از تهران اعزام شده اند که با سه معلم مقيم در آنجا تدريس مي​کنند.

گفته مي شود حقوق زوج هاي اعزامي با احتساب اجاره منزل حدود شش هزار يورو است و سرانه دانش آموزي در اين مدرسه ماهانه به حدود يک هزار و ششصد يورو مي​رسد.

ضرب كردن اين عددها در يوروي4350 توماني (تقريبا مبلغ هفت ميليون تومان در هر ماه براي هر دانش آموز) آنقدر سرسام‌آور بود كه براي كسب اطمينان بيشتر به رابط خبري ديگري در فرانسه متوسل شديم، اما در مدرسه سعدي پاريس هم وضع هماني بود كه در مادريد بود.

رابط ما كه حقوق‌ها و سرانه‌ها و هزينه‌هايي مشابه را گزارش مي‌كرد يك نكته ديگر نيز توجهش را جلب كرده بود. او مدرسه‌اي را زير ذره‌بين برده بود كه با هزينه‌هاي چند صد ميليون توماني در ماه براي تعداد اندكي دانش‌آموز برپاست، مدرسه‌اي كه منت فرزندان كارمندان اعزامي به خارج كشور را هم مي‌كشد، اما خيلي از آنها از آمدن به مدرسه ايراني طفره مي‌روند و پاي عواقب رفتن به مدرسه فرانسوي نيز مي‌ايستند.

او اما نكته‌اي ديگر را نيز كشف كرد، اين ‌كه بي‌تمايلي براي درس خواندن در مدارس ايراني با آن كه اسباب تحصيل در آن در بهترين حد آماده است، در دو سال منتهي به گرفتن ديپلم عوض مي‌شود چون فرزندان كارمندان اعزامي دولت مي‌دانند كه گرفتن معدل بالا در مدارس فرانسوي سخت است و اگر قرار است در كنكور رتبه‌اي خوب بگيرند، بايد در مدارس ايراني درس بخوانند كه گرفتن نمره خوب در آن آسان‌تر است.

مصاحبه‌اي روي خط تكذيب

فكر مي‌كرديم دستمان پر است، فكر مي‌كرديم آنقدر اطلاعات جمع كرده‌ايم كه وقتي رودرروي رئيس مركز امور بين‌الملل و مدارس خارج از كشور وزارت آموزش و پرورش قرار مي‌گيريم، بتوانيم محكم حرف بزنيم، فكر مي‌كرديم در مصاحبه‌مان با قائم مقام وزير اگر همه شنيده‌ها و پيگيري‌هايمان تائيد نشود، دست‌كم بخشي از آنها نزديك به واقعيت تلقي مي‌شود، اما روزي كه اين گفت‌وگو هماهنگ شد يك سوي ماجرا ما ايستاديم كه از مواضع‌مان كوتاه نمي‌آمديم و يك سوي ماجرا علي‌اصغر يزداني ايستاد كه ابتدا با ملايمت، بعد با نگاه‌هاي پرمعنا سپس با لحني تند، زير پاي شنيده‌ها و پيگيري‌هايمان را خالي كرد.

او مدير بخشي مهم در آموزش و پرورش است كه خارج از مرزهاي ايران، در 83 كشور، 148 مدرسه، 17هزار دانش‌آموز و 700 معلم را زيرنظر دارد كه اداره‌شان كار آساني نيست. براي همين ما به او حق داديم كه بخشي از گفته‌هايمان را تائيد نكند، حتي مقابل برخي از گفته‌ها و سوالاتمان موضع بگيرد و گاهي هم ما را متهم به ندانستن كند؛ گرچه اگر او معتدل‌تر موضع مي‌گرفت و مشكلات را مي‌گفت به نفع او، مردم و ما تمام مي‌شد.

يزداني در مقابل اصرار ما كه مي‌خواستيم مبلغ سرانه دانش‌آموزي در خارج كشور را بدانيم، گفت كه نمي‌تواند در اين باره چيزي بگويد ولي فقط همين را بدانيم كه سرانه دانش‌آموزي در خارج را نمي‌شود متناسب با شرايط و موقعيت داخل در نظر گرفت.

او در مورد حقوق معلمان اعزامي هم به اين جمله بسنده كرد كه اين اطلاعات را نه به ما مي‌دهد و نه به دردمان مي‌خورد، طفره رفتن برخي كارمندان اعزامي دولت ایران از فرستادن فرزندانشان به مدارس ايراني را هم نپذيرفت، حتي زير بار ضعيف بودن آموزش زبان كشور ميزبان به دانش‌آموزان كه يكي از مهم‌ترين انگيزه‌هاي كاركنان دولت براي تمايل به تحصیل فرزندانشان در مدارس بومي آن کشورهاست هم نرفت، ولي بعد از اصرار ما تاكيد كرد كه اگر موردي وجود داشته باشد تخلف محسوب مي‌شود و قابل پيگيري است.

اما يزداني برخلاف اين جمله‌هاي تلگرافي، در مورد برخي مدارس خارج كشور كه تعداد دانش‌آموزانش بسختي به اندازه انگشتان دو دست مي‌رسد، توضيحات مفصل‌تري داد.

او گفت: گاهي در يك كشور ده دانش‌آموز وجود دارد كه ممكن است در دوره‌هاي ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان باشند و چه‌بسا تعداد دانش‌آموزان به تعداد پايه‌هاي تحصيلي باشد. پس ما ناچاريم براي اين‌ كه فرزندان ماموران نظام دچار مشكل نشوند به اندازه موردنياز، معلم اعزام كنيم.

يزداني اين جملات را به زبان آورد تا مقدمه‌اي باشد بر اين جمله كه «فرزندان كارگزاران نظام كه ماموريتي مهم در خارج كشور انجام مي‌دهند، آنقدر براي ما اهميت دارند كه اصلا بحث حسابگري در اين زمينه مطرح نيست.»

اعزام‌ها، حكايت همچنان باقي است

اگر در نطفه خفه شدن يك موضوع نياز به مصداق داشته باشد بهترين آن خاموش شدن پيگيري‌هاي مجلس از تحقيق و تفحص از مدارس خارج از كشور است. اين موضوع در نطفه خفه شد، اما اظهارات مجلسي‌ها بويژه اعتراضات پر تب و تاب نادر قاضي‌پور، نماينده مردم اروميه از ذهن پاك نمي‌شود.

قاضي‌پور در ماهي كه گذشت در جلسه علني مجلس فرياد زد كه فقط از سه استان برخوردار، معلمان براي اعزام به خارج گزينش مي‌شوند. او به ايسنا گفته بود: ماموريت برخي معلمان بدون طي مراحل مجدد آزمون انجام مي‌شود كه تبعيضي آشكار است.

اما تكرار اين جملات در روز مصاحبه با علي‌اصغر يزداني به چشم او همچون نبش قبر كردن مرده‌اي كفن شده بود. يزداني حاضر به پذيرش تبعيض‌ها در اعزام، آزمون‌هاي صوري، اعزام‌هاي ويژه، گزينش‌هاي سليقه‌اي و مفاهيمي از اين جنس نشد، اما او را بر آن داشت تا از عملكرد وزارتخانه در اعزام‌ها دفاع كند و بگويد كه «همه اعتراض‌ها قابل بررسي است و هر كسي به اعزام‌ها اعتراض دارد به شخص بنده مراجعه كند»؛ مسئولي كه همه مصاحبه‌ها را كارشناسانه مي‌داند و بجز اين ‌كه بگويد اعزام‌ها هيچ ربطي به منطقه محل سكونت معلمان ندارد و هر داوطلبي كه در آزمون رتبه بياورد، اعزام مي‌شود، زير بار حرفي ديگر نمي‌رود.

با اين حال اما گلايه‌ها از اعزام به خارج معلمان حتي اگر رو نباشد، همچنان زيرپوست جامعه معلمان مي‌خزد، معلماني كه مي‌دانند حقوق‌هاي دلاری خارج از كشور و فضاي ويژه آن‌سوي مرزها كه امكاناتش براي رشد و پيشرفت بهتر از داخل است(!) به اندازه كافي حساس است كه براي اعزام‌ها برخي ملاحظات خاص در نظر گرفته شود.

عدالت آموزشي كجاست؟

بچه‌هاي روستاي درودزن در آتش بخاري سوختند، چون خريد بخاري استاندارد براي مدرسه بودجه نداشت، بچه‌هاي شين‌آباد طعمه حريق شدند چون پولي براي تعويض بخاري چكه‌اي‌شان وجود نداشت، بچه‌هاي برخی مدارس شهري و روستايي در نقاط مختلف كشور از سرما مي‌لرزند و از گرما بي‌تاب مي‌شوند، چون سيستم سرمايشي و گرمايشي مدرسه‌شان بودجه ندارد، بچه‌هاي روستا بخاري‌شان نفت ندارد، چون پولي براي خريد نفت نيست، زنگ ورزش برخي مدارس به بطالت مي‌گذرد، چون وسائل ورزشي يا وجود ندارد يا به تعداد همه دانش‌آموزان نيست، دانش‌آموزان مدارس دولتي مجبورند پول اجباري به مدرسه بدهند، چون به خاطر مشكلات مالي، سرانه دانش‌آموزي قطع شده است، اما آن‌سوي مرز در مدارسي كه فقط به عده‌اي معدود از بچه‌هاي ايران سرويس مي‌دهد، محدوديت مالي وجود ندارد، چون اينها فرزندان والديني هستند كه در خارج كشور ماموريت‌هاي مهم انجام مي‌دهند و نبايد دغدغه فرزندان را داشته باشند.

در اين سوي مرز براي ريال به ريال چرتكه انداخته مي‌شود و بسياري از معلمان و مديران در فشار اقتصادي زندگي مي‌كنند، اما در آن سوي مرز بحث حسابگري مطرح نيست چون به اعتقاد مسئولان، خدمات گرمايشي و سرمايشي، فعاليت‌هاي علمي و آموزشي و پرورشي مدرسه بايد به راه باشد.

آن روز كه ما با علي‌اصغر يزداني مصاحبه داشتيم وضع داخل و خارج را اين‌گونه مقايسه كرديم و از نبود عدالت آموزشي ميان فرزندان ايران زمين حرف زديم، اما در حالي كه به خاطر كنجكاوي‌مان مورد پذيرش نبوديم به داشتن يك باور ترغيب شديم: «مقايسه نكنيد، شرايط داخل و خارج كشور قابل مقايسه نيست.»

البته شايد به خاطر حساسيت اين موضوع و شرايط ويژه مدارس ايراني در خارج كشور مقايسه صددرصدي آنها با مدارس داخل درست نباشد، اما اين انتظار به حق است كه وقتي وزارت آموزش و پرورش كه در داخل 12.5 ميليون دانش‌آموز مخاطب و بيش از سه ميليون فرهنگي دارد هزينه‌هاي ميلياردي مدارس خارج كشور را كه صرف جمعيتي حدود 18 هزار نفر مي‌شود، مديريت كند و سياست صرفه‌جويي را در پيش بگيرد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved