آدرس پست الکترونيک [email protected]









آدينه، 3 آذر ماه 1391 برابر با 2012 Friday 23 November

کنفرانس پراگ؛ نخود – نخود، هرکه رود خانه خود! - آرش صبحی

باردیگر، معرکه وشعبده بازی دیگر! این بارهم مثل جلسات گذشته در استکهم وبروکسل و کلن آلمان، اجلاسی پرابهام ومملواز اگرومگرهای بسیاردر شهر پراگ درپشت دربهای بسته ، بدون اینکه از قبل اعلام شود که این نشست با حضورچه گروهها، چه افراد، وچه مدل مدعیانی درعرصه اپوزیسیون برون مرزی تشکیل خواهد شد، وهزینه آن توسط چه افراد وشخصیتها (و با ظن قوی توسط چه دولتهائی) تامین گردیده، برگزار شد.

آنطورکه درخبرها آمده بود، گویا پس از2 روزمیهمانی و دیده بوسی ها ولاسیدنهای سیاسی معمول که در طی سی وچهارسال گذشته مرسوم بوده، (جلسات ساخت وپاخت) وشاید اینبارقدری متفاوت تراز جلسات پیشین، آنهم بدلیل حضورمعدودی چهره های موجه، مثل دکتر تقی زاده وجمشید اسدی وافرادی ازاین دست، ولی عمدتا" توسط افراد و گروههای اعزامی ودوستان نه چندان پنهان برون مرزی رژیم جمهوری اسلامی در شهر((پراگ)) با عنوان گردهمائی ((تحقق آزادی و دمکراسی درکشور ملاخورشده) وبزعم خودشان، دستیابی و رسیدن به یک فرایند مثبت، واحتمالا" بررسی وآسیب شناسی بیماری موجود درگستره اپوزیسیون صد البته عمدتا" برون مرزی، و درک معضلات واشکالات سی وسه ساله بصورت ظاهر باحضوربخشهائی ازفریاد زنان وداغداران آزادی ودمکراسی وحقوق بشرو... برگزار گردید.

در حقیقت شکل وتعریف جمع شدن حکایت ازگردهمائی اپوزیسیون جمهوری اسلامی داشته، اما با پایان این جلسه وگفتگوهائی که نادر افراد حاضردرجلسه مانند(( دکترتقی زاده)) که مثل همیشه باشفافیت ارائه دادند، لاجرم باید واقعیت وحکایت را بگونه دیگری نگریست! چرا که همه داده ها وتصورات عینی گذشته، وشکل گیری ومحتوای کاراین واقیعت تلخ را تداعی میکند که این جلسه هم، هماند گذشته، بدون اینکه ازقبل اعلام شودکه با چه دستورکارواهداف وافرادی، بایددرپشت دربهای بسته، وبدون حضورحتی یک رسانه یا خبرنگارمستقل برگزارشود، که ماهیت این جلسات را بعنوان بخشی از تاریخ مبارزات ملت ایران برعلیه استبداد مذهبی به تصویربکشد تادرصفحات تاریخ بماند، درواقع نخستین چرائی این جلسه وجلسات مشابه بوده وخواهد بود.

تا زمانیکه مشخص نشود که بودجه اینگونه تجمعات که کم خرج هم نیست را کدام کشور، یا چه کس یا کسانی تامین نموده ومینمایند، وچرا باید همواره همه چیزبصورت یواشکی وپشت دیوارآهنین، برگزارشود، این ابهام معقول وتوهم نامعقول را برذهن متبادرمینماید که این شکل کار پیش ازاینکه ازجنبه های مثبت وملی برخوردار باشد، پارامترهائی چون سازش – گفتگوی پنهانی و لابی کردنهای بی سروصدا برای بزک کردن یک استبداد خشن ومطرود ازمنظرمردم ایران موضوعی است که بارها از زبان بسیاری ازحاضرین درهمین جلسه دیده وشنیده شده که هراس انگیزمینماید. این سوءظن یا بهتر بگوئیم ظن مملو از ابهام را تقویت میکند که هنوزهم مشاطه گری ودلالی های اصلاح طلب ودیگرانی که چهره ای متفاوت راازخود بنمایش میگذارند حاکم برچنین تجمعاتی است. ((بقول دکتر حسین لاجوردی مدام بربوق بی اعتمادی دمیدن)) ونه راهی برای جلب اعتماد یک ملت!!؟

تا آنجا که اخبارمنتشره نشان میدهد عمده کسانی که دراین گردهمائی حضوری فعال داشته اند، { بجز تعدادی انگشت شمارکه مواضع شفافی دارند} عمدتا" ازمیان همان افراد وشخصیتهائی بوده اند که درطی سی وچهارسال گذشته (بویژه بعداز جنبش دانشجوئی و جنبش کارگری وزنان ومعلمان وقتلهای زنجیره ای و... وحرکت اعتراضی ودمکراسی خواهانه ملت ایران که در سال 88} بعضا"از تعزیه گردانان پنهان وآشکار سرکوبها نیز بوده اند، درگردهمائی های مشابه وپررمز وراز حضورداشته وبدون اینکه حقایق آن بعنوان یک عمل شفاف واعتماد سازدرمعرض قضاوت مردم ایران قراربگیرد، حتی بدون انتشاریک بیانیه پایانی بکار خود پایان داده وتجربیات عدیده نشان داده است که رژیم هم هیچ هراسی از برگزاری اینگونه تجمعات ولو بصورت روزانه نداشته وندارد، چه بسا که درخفا مهندسی بسیاری ازمیتینگها را نیزنظام مذهبی با دسیسه عناصرخود بعهده داشته وبهمین دلیل است که مشاهده میشود، شیخ حیدرمصلحی بعنوان وزیراطلاعات حکومت مذهبی درجمع خبرنگاران حضورمی یابد وبا صراحت اعلام میکند که شکل گیری و توافق واتحاد عملی اپوزیسیونی که بتواند ستونهای پوسیده این رژیم را درانظارجهانیان، وازمنظرملت ایران تکان بدهد وموجبات فروریزی آنرا فراهم نماید، متصورنخواهد بود. برگزاری اینگونه جلسات بی خاصیت وجهت دار، تا آنجا کمیک و دراماتیک شده است که مصلحی چنین میگوید که جای تامل بسیار دارد، وشاید بسیاری ازمردم عوام، وبطورویژه مخالفین ومنتقدین جدی حکومت رابیاد بازی معروف ((نخود – نخود)) هرکه رود خانه خود می اندازد، تا به تفکری جدی!!

پرسش بنیادی واساسی دراینست که برگزارکنندگان اینگونه جلسات بی خاصیت که میتوان آنرانیز بمثابه سوپاپ اطمینان حکومت اسلامی ارزیابی نمود، بجزلاسیدن وگپ وگفت عناصرشرکت کننده واشاعه وترویج درد فعلا"لاعلاج (( بی اعتمادی)) چه نتیجه مقبول وقابل توجهی بدنبال داشته واین حضرات با آن تفکرات درهم پیچیده ودچار بیماری خودپسندی تا امروز بجز ایجاد نفاق چه کرده اند؟؟ این صد نفری که بصورت اسمی درنشست (پراگ) حضورداشته اند درنهایت راه بکجا برده اند وخواهندبرد که مردم ایران بعنوان انتخاب کنندگان اصلی بعدازجمهوری اسلامی بدان نامحرمند؟؟

وقتی فردی چون جواد خادم دربرنامه افق (( صدای آمریکا درکنارآقای دکترتقی زاده ومجتبی واحدی میاید وبا صراحت اعلام میکند که اگر چنین شویم وچنان شود، میتوانیم با رژیم جمهوری اسلامی وارد دیالوگ برای تحقق اهداف اپوزیسیون باشیم)) تعجب آور و سئوال برانگیز نیست؟؟؟ براستی ارائه چنین نظریه ای را میتوان بجزیک نظریه تمسخرآمیزواستهزا آور برشمرد؟؟؟ آیا این گفته جواد خادم درکنفرانس (پراگ) وآن خزئبلات فرخ نگهداردرکنفرانس ( کلن) را که لابد همفکرانشان برای آنها کف وسوت هم زده اند را میتوان بجزنواختن سیلی برصورت اپوزیسیون واقعی وراستین،، وعاملی شادی بخش برای پایوران جمهوری اسلامی ارزیابی نمود؟؟؟

بدیهیست که آقای جواد خادم وکلیه افراد وعناصری که هرازگاهی دراینگونه کنفرانسها جمع میشوند ومعتقدند که میتوانند در قالب یک اپوزیسیون قدرتمند نظام جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره برای برگزاری یک انتخابات آزاد ومنصفانه و یک همه پرسی درمورد نظام حکومتی آینده در چهارچوب موازین شناخته شده بین المللی بنمایند، هنوزدرخواب زمستانی هستند ونتوانسته اند این واقعیت را دریابند که نظام جمهوری اسلامی دراساس یک حکومت ایدئولوژیک مذهبی ونماد تمام عیار یک حکومت عقب مانده وسوپرتوتالیتراست که بجز ماندن در قدرت وتاراج ثروتهای ملی و کشتاربی دریغ مردم ایران صرفنظراز هر گونه عقیده ومرام ومسلک ومذهب، به هیچ موضوع دیگری نه می اندیشد ونه میتواند آنرا بپذیرد. چرا که بخوبی میداند رفتن این رژیم بمعنای تمام شدن یک فرهنگ کشتارگر و فریبکار که بسیاری از همان آقایان پراگ نشین در استقرار وتولد وزایش آن نقشی کلیدی داشته اند، وشاید برخودفرض میدارند که با رفتن این نظام کارنامه سیاه آنها هم بسته خواهد شد ودیگر منافعی برای ادامه زندگی در غرب وجود نخواهد داشت! وملت ایران در یک فضای آزاد ودمکراتیک این حق را خواهد داشت که هر یک از این آقایان را در چهارچوب قوانین وموازین حقوق بشری بنا بدلائل بسیار، بویژه بخاطر همین بازیهای زشت شان به پای میزمحاکمه بکشاند.

آقای جواد خادم چگونه برخودفرض میدارد با حکومتی که (رهبر)آن خودرا نماینده خدا وامام زمان وحسین زمان میداند وبجز دشمن خواندن دیگرانی که مجیزگوی او نباشند حاضراست حتی دستورشلیک مستقیم صادرکند، وبکرات نشان داده است که اگر لازم باشد به صغیر وکبیر، حتی به خودی های رژیم هم ترحمی نداشته ونداردو نخواهد داشت، چگونه میتوان از برکناری او وختم حیات این حکومت سخن بمیان آورد وبحث از انتخابات آزاد ورفراندم نمود؟؟ اینکه این نظریه با چه عقبه ای و با چه تحلیل وتعبیری اززبان جواد خادم وامثال خادم ها بمیان میاد، پرسش بزرگ وبی پاسخ مانده ای است که قطعا" هیچکدام از کنفرانس نشینان وترتیب دهنگان این قبیل کنفرانسها هیچ پاسخ موجه و قابل قبولی برای آن ندارند، بجزاینکه بخواهند بااینگونه لفاظی های سیاسی نخ نماشده، دام دیگری را برسرراه مردمی قراربدهند که طی سه دهه گذشته با تحمل هزینه هائی گزاف بعد از سی وسه سال سیه روزی وکشتار وغارت و... هیچ خواستی، بجزرفتن این نظام جهنمی که تبعا" باید اولویت اول هرمنشوروهرکنفرانسی باشد مقبولش نخواهند داد.

اگرواقعا"آنطورکه ادعا میکنید که جای تردید بسیار دارد! دغدغه منافع ملی – حفظ تمامیت ارضی – وآزادی ملت ومملکت راچون اپوزیسیون واقعی ودردرکنارآن ملت ایران اولویت اول خود میدانید، وپس ازرفتن این حکومت معتقد به آرای اکثریت ملت ایران درهرانتخابی ((حتی نوع حکومت آینده)) هستید، باید قبل ازهراقدامی بفکر خاموش کردن آتشی باشید که دارد همه شالوده های کشوررا به خاکستربدل میکند. نه فقط روی سخن با خادم وخادم هاست، مخاطب تمامی کسانی هستند که با عنوان روشنفکر وبا کارنامه های سیاه مدام بدنبال تخریب و تضعیف دیگر شخصیتهای موجه هستند بدون اینکه بدانند ملت ایران در داخل چه میخواهد وچه میگوید.

ایران ... جهنم جوانان
2/9/1391



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved