سایت ملت آنلاین: از ربوده شدن ايرانيان حلال اهمري در ليبي گرفته تا ربوده شدن زوار ايراني در سوريه كه براي چندين بار رخ داده و همچنين مسائل حاشيهاي در ميانمار كه به علت نداشتن سفارتخانهاي براي ايران در اين كشور به وجود آمده از جمله موارد مذكور هستند. در همين راستا عملكرد وزارت امور خارجه به عنوان اصليترين متولي اين تصميمگيريها، نقش پررنگ و با اهميتي ايفا ميكند و باعث شد تا «ملت ما» طي گفتوگويي با عباسعلي منصوريآراني نماينده مردم كاشان، آران و بيدگل در مجلس و يكي از اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس نهم به بررسي اين عملكرد بنشيند.
از آنجايي كه قرار است امروز در تهران، اجلاس مشورتي وزراي خارجه حدود 10 كشور منطقه، پيرامون موضوع سوريه برگزار شود هدف ايران از برگزاري اين نشست چيست؟
هدف جمهوري اسلامي ايران از برگزاري اين نشست اين است كه از قدرت منطقهاي خود بالاترين استفاده را كند. با توجه به اين مسئله، جبهه مقاومت در برابر رژيم جعلي اسرائيل ميبايست تقويت شود و نقش اسرائيل و امريكا در شكاف منطقهاي تشريح شود و همچنين از پتانسيلهاي منطقهاي استفاده كرد.
به نظر ميرسد كشورهاي منطقه ميتوانند به وحدت و همبستگي و اجماع در جبهه مقاومت دست يابند لذا بايد آنها با هم و در كنار هم باشند و جمهوري اسلامي ايران به عنوان قدرت منطقهاي با نفوذ معنوي خاصي كه در منطقه اسلامي دارد بتواند اين موضوع را در بين آنها با برگزاري چنين نشستهايي محقق كند و موضوع جبهه مقاومت را طرح كند.
چه كشورهايي در اين نشست شركت ميكنند؟
كشورهاي منطقهاي كه در حدود 10 كشور مانند هند، چين، كوبا، روسيه و الجزاير در اين اجلاس شركت ميكنند و ايران به دليل همان نفوذ و قدرتي كه از آن ياد شد، ميتواند برگزاركننده خوبي به شمار رود.
با توجه به اينكه كوفي عنان و برخي كشورهاي صاحب نفوذ در منطقه در اين اجلاس شركت نميكنند موفقيت اين اجلاس را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در حوزه سياست، هر كشوري ظرفيتهاي خاص خودش را دارد به اين معنا كه اينگونه نيست كه ادعا كنيم تمام جهان محدود به كشور امريكا ميشود يا تمام جهان اروپاست. در سياست، هر كشوري ميتواند نفوذ داشته باشد و از ظرفيتهاي خود استفاده و نقش مورد نظر را ايفا كند.
بنابراين هر كشوري كه بتواند به حل موضوعات منطقهاي كمك كند بديهي است كه اثرات خاص خودش را هم خواهد داشت. ضمن اينكه اين اجلاس يك موضوع منطقهاي درباره سوريه است و ايران ميتواند با تشريح مواضع خود و شنيدن مواضع ديگران، به دنبال نزديك كردن ديدگاههاي طرفين به يكديگر باشد.
بسياري از كارشناسان معتفدند ديپلماسي ايران در حوادث ميانمار، ليبي يا سوريه كارايي خاصي نداشته است، نظر حضرتعالي در اين خصوص چيست؟
در حوزه ديپلماسي اينگونه نيست كه صرفا اعلام كنيم يك مولفه وجود دارد بلكه مولفههاي گوناگوني وجود داشته و دست به دست هم ميدهند تا قدرت ديپلماسي را به عرصه ظهور برساند. آنچه در سوريه، ليبي يا ميانمار اتفاق افتاد موضوعاتي متفاوت با يكديگر هستند. بحث سوريه از ليبي متفاوت بوده و ميانمار هم از هر دوي آنها و نبايد براي طرح و بررسي، اينها را در كنار يكديگر قرار داد.
درباره سوريه ميتوان اظهار داشت كه سوريه كشوري است كه همواره در مقاطع مختلف بعد از انقلاب اسلامي ايران در نبرد مقابل رژيم اسرائيل نقطه پيكان بوده و حضوري موثر داشته و در موارد بسياري با ايران هماهنگ بوده و با هم به خوبي كنار آمدند. لذا با اين پيشينه نميتوان به نظران برخي كارشناسان اكتفا كرد و عملكرد وزارت امور خارجه را در تمام موارد زير سوال برد.
اگر بخواهيم به عملكرد و كارايي وزارت امور خارجه ايران اشاره كنيم نميتوانيم نمره خيلي خوب يا خيلي بد براي آن در نظر گرفت چرا كه در عين اينكه در برخي مواقع به خوبي ظاهر شده، در مواقعي هم با نقطه ضعف همراه بوده است و بايد به آن نقد وارد كرد. به همين علت، مشكلات حاكم بر منطقه و جهان سياست را دولتمردان ما بايد درك كنند و نسبت به تمام امور با آگاهي كامل تصميمگيري كنند.
همچنين در حال حاضر جبههاي كه روبهروي ايران ايستاده جبهه قوي و صاحب نفوذي است كه در رأس آن كشور امريكا قرار دارد و در چنين شرايطي ملت ايران شاهد وتوي چين يا روسيه است كه ميتواند نتيجه عملكرد مثبت دستگاه ديپلماسي ايراني باشد. ديپلماسي فعال ايراني بود كه باعث شد كوفي عنان مواضع خود را تغيير دهد و در ديدگاه خود تجديدنظر كند.
حال كه به موضوع سوريه اشاره داشتيد و عملكرد وزارت امور خارجه را درباره آن مثبت ارزيابي ميكنيد، نقش اين وزارتخانه در موضوع ليبي را چگونه ميبينيد؟
موضوعات ليبي موضوعاتي بوده كه ديگر گذشته و چندان نميتوان درباره آنها اظهارنظر كرد. براي بررسي عملكرد وزارت امور خارجه درباره وضع ليبي بايد به مختصات زماني آن زمان بازگرديم. امور خارجه ايران در ماجراي ليبي و اتفاقاتي كه افتاد به دليل دو دستگي بين دولت و مردم اين كشور، دولت ايران تنها توانست حامي مردم ليبي باشد و بايد متذكر شد كه شرايط آن كاملا متفاوت از شرايط سوريه است. در ماجراي سوريه ايران خوب عمل كرد چرا كه دولت و ملت سوريه در يك جبهه مشترك و مشخص قرار داشتند ايران بهراحتي ميتوانست موضعگيري كند. اين اشتباه است كه بخواهيم موضوع سوريه و ليبي را كنار يكديگر قرار داده و مقايسه كنيم.
اما درباره سوريه آقاي صالحي وزير امور خارجه به تازگي اظهار داشتند برخي از زائران ربوده شده در اين كشور جزو بازنشستههاي سپاه و ارتش بودند و اين اظهارات باعث ميشود موضع تروريستها درباره توجيه خود براي ربودن ايرانيها را تقويت بخشد. آيا نميتوان به اين خبر صالحي انتقادي وارد كرد؟
افراد فعال در سپاه يا ارتش هم مانند ساير افراد كشور بعد از دوره رسمي خود، بازنشسته شده و ميتوانند از زمان خود به دلخواه بهره برند. اگر آقاي صالحي اظهار داشته است كه ايرانيان ربوده شده، بازنشستههاي سپاه و ارتش بودند به اين دليل است كه به احتمال زياد، زوار ايراني كارتهايي را به همراه داشتهاند كه گوياي فعاليت سابق آنها در اين نهادهاي مهم كشوري بوده ولي هماكنون آنها به عنوان توريست و زوار به اين كشور رفتهاند و نميتوان عزيمت آنها به سوريه را با برنامههاي سپاه و ارتش مرتبط كرد.
يعني با اين اظهارات به دنبال طرح بيدليل بودن ربوده شدن زوار ايراني بودند؟
بله بهطور قطع همينطور است، زوار ايراني در سوريه افراد بازنشستهاي بودند و هيچ فعاليتي در سپاه و ارتش ندارند و حتي در صورتي كه فعال در اينگونه نهادها باشند و در زمان مرخصي خود به كشوري سفر كنند نميتوان براي آنها ابهامي ايجاد كرد و صالحي هم براي تاكيد بر موضوع اين خبر را اعلام كرده است.
اما با توجه به شرايط حاكم بر سوريه و خطرات احتمالي، ضرورتي براي اعزام اين زوار ايراني احساس نميشد. اينگونه نيست؟
با توجه به شرايطي كه بر اوضاع سوريه حاكم است رفتن افراد به اين كشور نوعي كج سليقگي به شمار ميرود و بايد بررسي كرد كه بهراستي رفتن آنها به اين كشور چه ضرورتي داشته البته در اين خصوص بايد يادآور شد كه اين سفر هم مانند هر گونه سفر ديگري، طبيعي است كه با وزارت كشور هماهنگ نشود.
اين افراد زواري بودند كه به طريقي به سوريه رفتند و در هر صورت جزئي از هموطنان ايراني به شمار ميروند و اكنون امور خارجه موظف است به دفاع از آنها وارد عمل شود. البته وزارت امور خارجه هم شايد اگر برنامهاي اعلام ميكرد كه از اين كار ممانعت كنند كاري خوب و پسنديده باشد و مردم هم درباره شرايط كنوني آگاه ميشوند.
آيا اعلام خبر اطلاعاتي درباره بازنشستههاي سپاه و ارتش از سوي وزير امور خارجه كار صحيحي بود؟
وزارت امور خارجه هماكنون در تنگناهايي قرار دارد كه بايد به آن كمك شود تا از اين تنگناها خارج شود. بهطور حتم درباره اعلام اطلاعاتي درباره ربودهشدگان ايراني در سوريه، با همانديشي قبلي در جلسات صورت گرفته و صالحي اين كار را في البداهه انجام نداده است. ميتوان مدعي شد كه پشت اين اظهارات، سياست و تصميمي است كه بعدها اعلام خواهد شد.
به تنگناهاي وزارت امور خارجه اشاره كرديد، ميتوانيد مصداقي از آن را مطرح كنيد؟
بله، بارزترين مورد در اين خصوص كنفرانس عدم تعهد است كه قرار است ماه آينده در تهران برگزار شود و به علت ميزباني ايران در اين اجلاس، حساسيتها و فشارها روي آن بسيار زياد است. همچنين تمام قدرتهاي دنيا نگاه ميكنند كه ايران چقدر در اين زمينه قدرت مذاكره و اداره امور را داشته و بحث در اين راستا فراتر از شخص ميرود. لذا حمايتها بايد همواره براي وزارت امور خارجه صورت گيرد تا اين نيز به خوبي بگذرد. البته در اين راستا نقش خبرنگاران هم حائز اهميت بوده و بايد آنها به عنوان چشم بيدار مسئولان با سوالاتي كه طرح ميكنند وظيفه خود را به خوبي انجام دهند.
با توجه به اين فرمايش حضرتعالي مبني بر اينكه بايد از وزارت امور خارجه حمايت كرد، برداشت اينكه ديگر نميتوان نسبت به نقاط ضعف آن نقدي وارد كرد، صحيح است؟
خير همواره در كنار حمايتها، از اين وزارتخانه سوال ميشود و گزارش عملكرد از آنها تقاضا ميشود. وزير براي توضيحات لازم به كميسيون ميآيد و درباره مسائلي هم با اعضاي كميسيون امنيت ملي به همفكري و همانديشي ميپردازد. اما در شرايط فعلي و جايگاه ايران در ديپلماسي بايد جنبه حمايتي پررنگتر از انتقادي به چشم آيد.