سایت الف: وقتی سیاستورزی و فلسفهخوانی به هم در میآمیزد، ادبیاتی پدید میآید سختخوان و سختفهم و این مساله مصداق تام و تماماش را سالهاست که در چهره علی لاریجانی متجلی کرده است. این رویه هم در مذاکرات هستهای و دبیری شورای عالی امنیت ملی پیدا بود و هم پیش از آن در ریاست یک دههای بر صدا و سیما و حالا هم قوه مقننه. ناگزیرِ چنین لحنی، پیچیدهشدن طعنها و پنهان شدن نکتهها، زیرِ پوسته برخی اشارات و تلمیهحات است. تا اینجای کار، مساله غامضی پیش نیامده، جز آنکه خبرنگاران و اهالی رسانه (که ناچار از بازنشر این اظهاراتند) را به تکلف و دشواری میاندازد و گاهی درک معنا را سخت میکند، اما هنگامی که بنا بر پاسخگویی نقد دیگران میشود و از روی گزارشهای از پیشنوشته (به سیاق رفتار یکی دو هفته اخیر) اصل بر حسابرسی و مچگیری، ماجرا سویهای دیگر پیدا میکند؛ اینجاست که گوینده محترم باید خود را پذیرای واکنشها سازد و حالا که دیواری کوتاهتر از رسانهایها برای متهمکردنشان به انواع خرابکاریها در نظم کشور پیدا نمیشود، پس اگر از این میانه، صدایی هم بلند شود، جای دوری نمیتواند برود!
اول. انتقاد از ریاست قوه مجریه در کشور، پس از پایان دوران انسداد سیاسی دولت سازندگی، یک رویه معمول بوده که البته در هر دورهای رنگ و بوی خود را داشته است؛در زمانه دومخردادیها، هر ناقدی، با حملات سیلآسا در همان سطح (رسانه-گویندگان) از میدان بهدر میشد، اما پس از آن، ناقد و رسانه، بیشتر سر و کارش با پاسخگویی عالیترین مقام اجرایی کشور بود و این اواخر بعضا شکایت؛ و توان رسانهای قدرتمندی در این میانه از سوی دولت، نتوانست سامان بگیرد (با همه سرمایهگذاریها و...). اما وضعیت روسای قوای دیگر اندکی متفاوت بوده و هست. رئیس دستگاه قضا (در هر دورهای)، معمولا میانه جنجالها و بگو و مگوها نیست ورسانهای هم به هر علتی تا آنجا که میتوانند در اینجا حریم نگه داشته و میدارند تا دچار دردسری نشود. اما رئیس قوه تقنین، همواره سوژهساز و سوژهپرداز و محل مواجهه و سوال و انتقاد بوده و هست. این شیوه مطلوب (در مرز ادب و خط حرمت)، در 2-3 ساله اخیر اندکی دستخوش تغییر شد و این شائبه ایجاد شده است که منتقدان رئیس مجلس، خیلی زود با واکنش سخت و محکم غیررسانهای مواجه میشوند و مواردی نظیر توقف برخی وبسایتها، احضار برخی انتقادکنندگان و... (صرفنظر از مصادیق)، دلیل گویایی بر این مدعاست.
دوم. رسانهها برسازنده واقعیتهایند و خود، ساختهشده وقایع؛ چون یک مدار صفردرجه که همه چیزش در همان نقطهای بهپایان میرسد که آغاز شده است. با این توصیف، رسانهها مسوول همه خصوصیات فضای کشور نیستند، اما امروز متهمِ اول و آخر تمامی مسائل موجود در کشورند و در هر نابهسامانیای از نوسانات بازار سکه و ارز گرفته تا رای آوردن و نیاوردن در انتخابات هیات رئیسه، رد پای آنها وجود دارد. این رسانهها، در سطحی، معلول و پیگیر و پیآمد فضای ساخته شدهاند و این فضا در خلا و انتزاع شکل نگرفته؛ رفتار و گفتار و کردار همین مقامات مسوول که نوعا در چارچوبی فرافکنانه سرگرم رتق و فتق امورند، چنین آشوبناکیای را پدیدار ساخته است و در پیدایش آن، هم اصولگرایان شریکند و هم اندک اصلاحطلبان امروزی و بهدرستی این میراثی است برجا مانده از دوره روزنامه-توپخانه دوم خرداد که برخیها، هنوز افسوساش را میخورند! در این وضع همه قوا و قضایا دخالت دارند و اگر دشمن هم هست، به فرض وجود رخنهگاه و محل ضعف و تسلط نفس است که راه مییابد و جایِ پا، باز میکند. از سیاست و اقتصاد گذشته، عرصه فرهنگ این در هم پیچیدگی را بهتر نشان میدهد و مثالش گشتهای ارشاد و جمعآوری ماهواره و برنامههای سینما و پولهای خرجشده و باجهای دادهشده گوناگون است.
سوم. دوستان رسانهای اصولگرا که از پسِ خرداد پرخاطره و خطر 88، دیگر معلوم نیست کدامهایشان این وصف را دوست میدارند و مهمتر از آن، قصد به یدک کشیدن این عنوان را دارند، اکنون چند پاره و رو در روی یکدیگرند. و این آشوبزدگی چه شادمانی وسیعی است برای رقیب. اما آشوبی اینچنین معنایی نهفته نیز در خود دارد و آنهم جابجایی آدمها و اندیشهها و رسانههاست. آدمهایی که روزگاری (در همین ماجرای رایگیری هیات رئیسه)، رای درون فراکسیونی را حجت میدانستند و روزهایی دیگر، هنوز به روز رای نرسیده، تابلویی تازه عَلَم کردند و حرفهایی از این تند و تیزتر هم هست که نگفتناش بهتر از گفتن؛ و مگر نقش رسانه جز این است که در این باب سخن بگوید؟ (پیش از این برخی بر این باور بودند که مناقشه ریاست مجلس امری نامبارک است و باید با کدخدامنشی آنرا حل کرد، اما نحوه تایید اعتبارنامهها نشان داد که آن امرنامبارک، جراحیای مبارکی برای ادامه حیات مجلس بوده است). حالا این رسانهها (که حتما اشتباهکاریهای معمولا غیرعامدانهای هم داشتهاند)، به صفتی ناخوشایند متصف میشوند و همان حکمی دربارهشان صادر میشود که بر زبان بسیاری از دولتمردان هم جاری شده و مورد انتقاد قرار گرفته است. لفظی مانند آلت فعل شدگی که بسیار دور از ذهن و ناگوار و تلخ است.
***
اخوان لاریجانی، در فلسفه و فیزیک و اخلاق، از جمله چهرههای نامآوران ایراناند و اکنون 2 برادر در راس 2 قوه. زیبنده چنین وضعی، خویشتنداری و سعهصدر و پرهیز است. اینکه گویندگان و نویسندگان، در پرهیز از سخن گفتن و نوشتن باشند که برای هر نکته ریز و درشتی، بازخواست نشوند، شرایطی مطلوب نیست و از آنها که داعیه هوای تازه داشتهاند، توقعات بیش از اینهاست.