ندای سبز آزادی- نمایشگاه کتاب در حالی امسال در تهران کلید خورده که افتتاح آن همزمان شد با درز کردن فهرست «کتب ضاله 1390» به رسانه های مستقل.
حاکمان تنگ نظر در ایران نه تنها کتب مخالفان فکری و سیاسی ایرانی خود، که حتی تمامی کتاب های پائولو کوئیلو را نیز «ضاله» خوانده اند و حکم به جمع آوری آنها داده اند. کتاب هایی که هر یک بارها و بارها در سال های اخیر مجوز انتشار گرفته اند.
ایجاد محدودیت در ایران تنها شامل فعالان سیاسی و مطبوعات نمی شود؛ کتاب و کتاب خوان ها نیز همچون نویسندگان آنان، قربانی کوته بینی صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی اند.
این وضع در شرایطی در فضای اندیشه ایران حاکم شده که محمود احمدی نژاد در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب مدعی شد: «زمانی به سعادت حقیقی میرسیم که قید و بندهای نژادی، قبیلهای و نیز تمایلات فردی را کنار گذاشته و با علم و عشق و عدالت در مسیر سعادت و کمال حرکت کنیم.»
رییس قوه مجریه جمهوی اسلامی بدون اشاره به فشارهای وارده بر نویسندگان و صاحبان اندیشه، و سانسور در کتاب ها و ممیزی های غریب حاکم در فضای نشر ایران، افزود: «هنر نمایشگاه کتاب این است که فضایی را فراهم کند تا جان انسانها، اندیشمندان، هنرمندان و عاشقان عدالت در محیطی زیبا و انسانی با هم پیوند بخورد.»
کتاب خوانی زیر سایه استبداد
هرچند هیچ عاملی نباید موجب قهر و دوری شهروندان حقیقت جو از رابطه با کتاب و مطالعه شود، ولی استبداد دینی تلاش می کند بیش از پیش، منافذ و کانال های مربوط به این حوزه را در اختیار گیرد.
حاکمان اقتدارگرا به اشکال مختلف تلاش می کنند ایدئولوژی مقبول خود را با کمک پول نفت تکثیر کنند و دیدگاه های متفاوت و عقاید مخالف و نظریات دیگر را به حاشیه برانند و وادار به انزوا کنند.
مبتذل ترین کتاب ها به نام نشر حقایق دینی با استفاده از رانت و کمک دولت نفتی، در تیراژی چند هزار نسخه ای و با قیمت ارزان، در اقصا نقاط ایران توزیع می شود. در سوی مقابل، اگر ناشران مستقل موفق به اخذ مجوز انتشار کتاب های متفاوت شوند، مجبورند با قیمت بالا (برای جبران هزینه های کاغذ و چاپ و توزیع) و در تیراژی که به زحمت به یک هزار می رسد، کتاب های خود را در رقابت با تولیدات ناشران دولتی، منتشر کنند.
با گرانی و تورمی که بنای توقف ندارد، گرایش خانواده های ایرانی به خرید کتاب، و رغبت به کتاب خوانی کاهشی مضاعف یافته است. خرید کتاب از سبد خزید خانوار عملا کنار گذاشته شده و یا اگر در سبد خرید، کتابی نیز قرار گیرد، بیشتر آثار معمولی و ارزان را شامل می شود.
اگر خانواده ها از پس تهیه کتب کمک آموزشی برای فرزندان خود برآیند، و به هر دلیل عزم خرید کتاب کنند، اقبال به کتاب های ارزان، رمان ها و داستان های پیش پا افتاده و غیرادبی-هنری، ارزان، یا کتاب هایی است که روانشناسی زرد و غیرتخصصی را تکثیر می کند و مسائل جنسی را بی پرواتر از استانداردهای جمهوری اسلامی، تبیین می کند. جالب آن که پشت این دست کتاب ها، نام ناشرانی مشاهده می شود که اغلب در قم مستقرند و ادعای چاپ کتاب های دینی دارند. قابل اشاره آن که از سال 53 تاکنون رمان و داستان مهمترین اولویت مردم در مطالعه کتابهای غیردرسی بوده است. اما این که چه رمان هایی و با چه کیفیت تالیف یا ترجمه و چاپی مورد اقبال قرار می گیرد، به نظر می رسد که بتوان حدس هایی را قریب به واقعیت دانست.
درهرحال، طبقه متوسط شهری، زیر سایه تلویزیون و ماهواره و اینترنت، و با توجه به گرانی کتاب های ارزشمند علمی و ادبی و تحقیقی، به شکلی روز افزون از مطالعه کتاب های پرمحتوا، دور می شوند. تورم افسارگسیخته، طبقه متوسط شهری را به گونه ای مضاعف و هشداردهنده از کتاب خوانی دور می کند.
سرانه کتاب خوانی در ایران, فاجعه یا افتخار؟
همین سه سال پیش بود که رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی سرانه مطالعه در ایران 70 میلیونی را با 85 درصد جمعیت باسواد، حدود 2 دقیقه در شبانه روز، و با ارفاق (افزودن) سرانه مطالعه کتب درسی، حدود 6 دقیقه اعلام کرد. قابل اشاره است که این رقم برای مردم آمریکا حدود 20 دقیقه، مردم انگلستان حدود 55 دقیقه و مردم ژاپن حدود 90 دقیقه اعلام شده است.
وزارت ارشاد البته بارها این آمار و آمار تاسف بار مشابه را تکذیب کرده است. یک مقام مسئول در کتابخانه های کشور هم مدهی شده که «سرانه مطالعه در کشور اصلا ً کم نیست و این سرانه در کشور ما در هر روز 18 دقیقه است تازه این عدد، فقط برای مطالعه کتابهای غیردرسی و غیرکاری است.»
مدیر کل دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی، از این سطح هم بالاتر رفته؛ او ادعا کرده است که آمار واقعی کتاب خواندن در ایران، روزی 2 ساعت، یعنی 120 دقیقه است نه 2 دقیقه! یعنی 30 دقیقه بالاتر از رکورد آمار کتابخوانی در در جهان.
وزیر ارشاد اما تابستان ۱۳۹۰ میزان سرانه مطالعهی کتابهای غیردرسی را با کمی احتیاط بین ۱۲ تا ۱۸ دقیقه اعلام کرد و گفت، اگر زمان خواندن دعا و روزنامه و مجله را هم به این رقم اضافه کنیم سرانه مطالعه در ایران به ۷۶ دقیقه میرسد.
صرف نظر از ادعاهای مراجع رسمی حکومت، آنچه برای اغلب شهروندان ایران ملموس است، دوری گزیدن روزافزون از کتاب و کتاب خوانی است. وقتی تیراژ اغلب کتاب های ارزشمند در ایران به دشواری از 1000 نسخه فراتر می رود؛ و هنگامی که این آمار در کنار آمار میلیون ها دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاه و کارمند تحصیل کرده و دیگر گروه های نخبه کشور، مورد ارزیابی منصفانه قرار گیرد، نتیجه به قدر لازم هشداردهنده و تاسف بار خواهد بود.
نمایشگاهی فیلتر شده
نمایشگاه کتاب درحالی بار دیگر مطابق سنت سالانه اش برپا شده که وزارت ارشاد احمدی نژاد از حضور برخی ناشران پرسابقه و مستقل و خوش نام در آن جلوگیری کرده است؛ نشر ثالث و چشمه شاخص های آنند.
چند روز پیش، جمعی از نویسندگان و شخصیت های فرهنگی کشور با امضای نامهای از وزیر فرهنگ و ارشاد خواستند تا شرایط حضور این دو انتشاراتی معتبر را در نمایشگاه کتاب فراهم کند.
در این نامه که ۱۶۰ نویسنده و مترجم آن را امضا کرده بودند، آمده بود: «چندی است که اخباری ناراحت کننده از وضعیت نشر کشور شنیده میشود؛ نخست حرف و حدیث دربارهی تعلیق ناشرانی چون نشر چشمه و ثالث که از ناشران پرسابقهاند و دوم ممانعت از شرکت نشر چشمه در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران. ما امضاکنندگان این متن، اعم از نویسنده، شاعر و مترجم، از آن وزارتخانهی محترم و دستگاههای آمر و عامل دیگر میخواهیم در این وضعیت که صنعت نشر کشور هر روز ضعیفتر گشته و تیراژ کتابها به پایینترین حد خود در این سالها رسیده است، ترتیبی اتخاذ کنند تا تعلیقها برداشته شود و ناشران با همان روال سابق به کارشان ادامه دهند.»
ذیل این نامه اسامی افرادی چون بابک احمدی، کیومرث پوراحمد، احمد پوری، مراد ثقفی، فرزانه طاهری، مراد فرهادپور، عبدالله کوثری، لیلی گلستان، و سهیل محمودی مشاهده می شد.
خشایار دیهیمی، نویسنده و مترجم شناخته شده کشور نیز چند روز پیش از توقیف « نشر کوچک» خود خبر داد و نوشت: «مسوول مربوطه پروانه نشر را از همسرم گرفته بود و گفته بود تمام. همين. پروانه باطل است. پرسيده بود، دليلش؟ گفته بودند دستور حراست است و من مامورم و معذور و دليلي هم نميتوانم ارايه كنم. همسرم نامهاي نوشته بود همانجا و درخواست كردكه دليل را كتبا به او ابلاغ كنند تا اگر سوءتفاهمي پيش آمده برطرف كند. از او خواستم ديگر به همين اكتفا كند و باقي ماجرا و پيگيري را بر عهده من بگذارد. حاصل پيگيريهاي من اين بود كه هرگز جوابي نميدهند و تهديدي ضمني كه اگر پافشاري كنيد با عواقب بدتري مواجه خواهيد شد.»
دیهیمی خطاب به وزير فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی نوشته بود: شما ميهمان دو، سه روزه اين خانه فرهنگ هستيد، خانهاي كه خشت خشتش را آناني گذاشتهاند كه «دلشان به عشق زنده بوده و هست» و لاجرم نخواهند مرد. لطفا در همين دو، سه روزه كاري كنيد كه «نامتان را به نكويي برند.»
خطوط قرمز ارشاد احمدی نژاد
وزیر ارشاد دولت برآمده از انتخابات پرسئوال و ابهام 1388 در سخنان پیش از خطبههای نماز جمعه این هفته تهران، خط قرمزهای نمایشگاه کتاب امسال را مورد اشاره قرار داد و گفت: «کشور ما کشور حاکمیت اندیشههای سکولاریستی نیست و لذا هر فردی با هر اندیشهای نمیتواند در آن اثری را منتشر کند.»
حسینی تصریح کرد که «افکار و اندیشههای تفرقهافکن نیز در نمایشگاه امسال مجالی برای حضور نخواهند داشت.»
وی افزود: «از حضور آثاری با مضوع عرفانهای کاذب نیز در نمایشگاه امسال جلوگیری خواهد شد. کشور ما خود صاحب بزرگترین عارفان و سالکان راه خداوند است که هر ساله بخشی از آنها از سوی سازمان یونسکو نیز مورد تجلیل و موضوع بزرگداشت قرار میگیرند و به همین خاطر اجازه نخواهیم داد آثاری با موضوع عرفانهای کاذب در نمایشگاه حضور به هم برسانند.»
آیا آثار پائولو کوئیلو که در فهرست آثار ممنوعه اعلام شده، ازجمله ی همین آثار با مضمون «عرفان کاذب» است؟
نظامی که رهبر فقیدش تاکید کرده بود حتی مارکسیست ها هم می توانند مبلغ دیدگاه های خود باشند حالا به بهانه های مختلف، عقاید مخالف ایدئولوژی رسمی را حذف و سانسور می کند.
نشر و کتاب خوانی و آزادی
محمدجواد مظفر، مدیر انتشارات کویر و از فعالان سیاسی حامی جنبش سبز، معتقد است که «هرگاه سرزندگي و نشاط فرهنگي در جامعه و در تاريخ معاصر ايران به وجود آمده است ما شاهد رشد مطالعه، رشد خواندن، تضارب افكار و عقايد و رشد محافل متعددي در گفتوگوهاي فكري بوديم، به عنوان مثال در روزهاي اوج انقلاب در حالي كه صدها نفر در پيادهروهاي جلوي دانشگاه تهران مشغول بحثهاي سياسي و فكري بودند، با طي كردن ده دوازده متر عرض خيابان شاهد كتابفروشيهايي بوديم كه كتابهايي با تيراژ چند ده هزاري ميفروشند. يعني جامعهاي كه احساس بكند كه براي بودن و ادامه حيات بايد بداند و در اين هماوردي بر دانستههايش تكيه بكند، مهمترين ابزار دانستن، خواندن كتاب و مطبوعات است.»
این عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات می افزاید: «در دوره اول آقاي خاتمي بسياري از مردم و خانهها، روزنامهخوان شدند و خصوصاً بين سالهاي 77 و 78 مردم با يك روزنامه كه نه، با دو سه روزنامه به خانه ميرفتند، اين تحولي بود كه اتفاق افتاد.»
وی در عین حال تاکید می کند که «مردم ايران بهصورت تاريخي داراي فرهنگ شفاهي هستند و در ايران عادت به مطالعه نهادينه نشده است و چون نهادينه نشده نسل در نسل اين را به يكديگر منتقل ميكنيم، اما نهادهايي را در تاريخ معاصرمان شاهد هستيم كه نشان ميدهد چنانچه سرزندگي و نشاط سياسي و اجتماعي فراهم باشد، يعني جامعه به سمتي برود كه به جاي اينكه با غرايضش زندگي بكند، بجاي اينكه روي دو پايش راه برود، با سرش حركت بكند، اين جامعه به اين نتيجه ميرسد كه براي ادامه بقاء و براي اينكه گليم خودش را از آب بيرون بكشد، نيازمند دانستن است و لذا ابزار اين دانستن خواندن و مطالعه كردن و بيشتر دانستن از طريق كتاب يا مطبوعات است. از اينرو اين فضاي سياسي است كه وضعيت جامعه ايران را رقم ميزند.»
به عقیده ی این صاحب نظر حوزه فرهنگ و نشر: «ضعف بنيادي و تاريخي در عدم عادت به مطالعه در جامعه ما وجود دارد، اما اگر حكومتها دلسوز جامعه باشند و عوارض حاصل از آزادي را تحمل بكنند، وضع مطالعه و رابطه با کتاب نیز تغییر خواهد کرد.»
اقتدارگرایی و تحدید کتابخوانی
مطابق آمار رسمی، تیراژ متوسط کتاب از بیش از ۵۲۰۰ نسخه در سال ۱۳۸۰ به کمتر از ۳ هزار نسخه در سال ۹۰ سقوط کرده است. این همان وضعی است که محمدجواد مظفر بدان اشاره کرد. تیراژ کتاب در پایان دوره نخست ریاست جمهوری خاتمی و تیراژ کتاب در اوج سرکوب پس از کودتای انتخاباتی.
مطابق آمار موسسه «خانه کتاب» که از زیرمجموعههای وزارت ارشاد است و موسسه ای مرجع شناخته می شود، تعداد کل کتابهایی که روانه بازار می شود روندی نزولی را در پنج سال اخیر طی کرده است. در سال ۱۳۸۵ از حدود ۵۳ هزار و ۵۰۰ عنوان کتاب، حدود ۲۲۸ میلیون و ۶۰۰ هزار نسخه کتاب وارد بازار شده است. در سال ۸۹ تعداد عنوان کتاب به ده هزار افزایش یافته اما مجموع کتابهایی که منتشر شده ۳۰ میلیون نسخه کمتر شده است. مطابق این داده ها، تعداد متوسط صفحههای یک کتاب نیز از ۲۵۲ به ۲۳۵ صفحه در سال ۹۰ کاهش یافته است. «خانه کتاب» گزارش داده که متوسط تیراژ کتاب از ۵ هزار و ۲۳۴ نسخه در ده سال پیش به ۲۹۹۲ نسخه کاهش یافته است.
بسط اقتدارگرایی در حاکمیت جمهوری اسلامی و تعمیق سرکوب و خفقان و سانسور، و نیز تهدید روشنفکران و نخبگان و جامعه مدنی در ایران، چشماندازی فاجعه بار برای کتاب و کتابخوانی رقم زده است. استبداد دینی هیچ عقیدهای مخالف ایدئولوژی رسمی را برنمیتابد و از انتشار دیدگاههای مغایر وضع مستقر و چاپ آثار نویسندگان دگراندیش، جلوگیری می کند. همزمان، تیراژ کتاب و سرانه مطالعه همچنان روند نزولی خود را طی می کند.
با همه ی اینها، جمله مشهور دکتر علی شریعتی، از برجسته ترین نویسندگان ایران، در نامه به فرزندش همچنان خودنمایی می کند: «اگر می خواهی دچار دیکتاتوری نشوی، بخوان و بخوان و بخوان.»