روزنامه شرق: آخرين پژوهشها از پايتخت نشان ميدهد كه مردم تهران از تورم و گراني، بيكاري و اعتياد در رنجاند. تازهترين تحقيقات از 1200 نفر از شهروندان تهراني و 50 نخبه با عنوان اولويتشناسي مسايل فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي شهر تهران كه به سفارش اداره كل برنامه و بودجه شهر تهران انجام شده حاكي است، مسايل اقتصادي بيشترين نگراني را در مردم ايجاد كرده و مسايل اجتماعي و فرهنگي در رتبههاي دوم و سوم از مشكلات مردم شهر تهران قرار دارند. در صدر مسايل و دغدغههاي اجتماعي شهروندان اين شهر جرايمي همچون جرايم موادمخدري، جرايم مالي و نبود اعتماد قرار دارد و فريبكاري، فقر فرهنگي و بالا رفتن سن ازدواج از مشكلات فرهنگي اول تا سوم مردم اين شهر است. در اين پژوهش كه بهتازگي در شهر تهران انجام شد، 66 مساله اجتماعي، 33 مساله اقتصادي و 33 مساله فرهنگي در شهر تهران شناسايي و از سوي 50 نفر از خبرگان به 14 اولويت اصلي تبديل شد و 1200 نفر از شهروندان شهر تهران درباره اين 14 مساله اولويتبندي شده نظر دادند. براساس اين پژوهش، مهمترين مسايل اجتماعي شهروندان تهران در مجموع نظر شهروندان و خبرگان جرايم موادمخدري است كه به آن امتياز بالايي داده شده است، شامل مصرف، خريد، فروش، توليد و غيره. در اين تحقيق درباره 15 مساله و اولويت اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي كه توسط نخبگان درجهبندي شده بود با شهروندان تهران صحبت شد و از آنان خواسته شد از صفر تا 10 به اين مسايل نمره بدهند. به گفته سعيد خراطها، مدير پروژه اين پژوهش مواردي مثل گراني، تورم و بيكاري و جرايم موادمخدري و مالي بيشتر مورد توجه شهروندان تهران است و با توجه به بالا بودن اين موضوع نمره بيشتري به آن دادهاند چراكه دچار آن هستند و در سطوح پايينتر اجتماعي و لايههاي پايينتر آن اثراتش خيلي بيشتر ديده ميشود. «نكته اين مسايل اين است كه جرايم موادمخدري و جرايم مالي هر دو يك آسيب اجتماعياند كه به دليل فراگير شدن و بالا رفتن مبتلايان به اين آسيب و فراگير شدنش به مساله اجتماعي تبديل شدهاند. مسايل اجتماعي در مرحله اول شرايط رنجآوري هستند و اين شرايط به افراد فشار وارد كرده و موجب شده تا افراد واكنشهاي رفتاري نشان دهند. مثلا وقتي فرد بيكار يا فقير ميشود دست به سرقت ميزند. البته اين موضوع در تمام كشور هم وجود دارد و ديده ميشود.» اين تحقيق نشان ميدهد كه از ديگر مسايل اجتماعي شهر تهران كه در رتبه سوم قرار گرفته، نبود اعتماد است. خراطها معتقد است كه اين بياعتمادي را ميتوان با بسياري از مسايل فرهنگي و اقتصادي تعريف كرد كه گوياتر هم ميشود. مثل جرايم مالي كلاهبرداري و جعل و اختلاس از بياعتمادي عمومي حاصل ميشود: «شايد ظاهرا نبود اعتماد در بين مردم به چشم نيايد چندان كشنده و رنجآور نباشد اما بسيار آسيبزاست. بياعتمادي بيشتر مورد توجه شهروندان تهراني است تا خبرگان. بالا رفتن سن ازدواج از ديگر مسايل شهر تهران است و مصرفزدگي، سياستزدگي جامعه، مهاجرت به تهران و نبود رضايتمندي از شاخصهاي اجتماعي است.»
تضاد طبقاتي درد نخبگان
در بين مسايل اقتصادي، مهمترين مسايل، تضاد طبقاتي، ترافيك و تورم است. البته شهروندان شهر تهران بالاترين امتياز را به تورم و گراني دادند اما اگر بخواهيم به مجموع نظرات نگاه كنيم، فاصله طبقاتي بيشترين امتياز را دارد. اين آسيبشناس مسايل اجتماعي معتقد است كه مردم از اينكه پولهاي بادآورده چطور زندگي برخي افراد را تغيير ميدهد احساس تضاد ميكنند. افراد ميبينند كه از دسترنج و زحمت خود به جايي نميرسند. اما پولها و موقعيتهاي بادآورده و يكشبه چطور زندگي ديگران را تغيير ميدهد. مردم بعد از تورم بالاترين امتياز را به بيكاري دادند، ترافيك و موادمخدر در رتبههاي بعدي قرار دارند. اما خبرگان بيشترين امتياز را به فاصله طبقاتي و بعد به موادمخدر دادهاند. در جمع اين اظهارات فاصله طبقاتي بهعنوان مهمترين مساله اقتصادي- اجتماعي شهر تهران قرار گرفته است. بعد ترافيك است. خيلي عجيب است كه مسوولان با اجراي طرحهاي مختلف فكر ميكنند مشكلات ترافيكي را كه مردم با آن دست به گريبانند حل كردهاند، بهعنوان مثال فكر ميكنند با زوج و فرد كردن محدوده تردد مردم مسايل ترافيك را حل كردهاند، درحاليكه اين نقض اساسي حقوق مردم است. اين مردم حق دارند وسيله نقليه شخصي داشته باشند. چرا عوارض خودرو از سوي شهرداري و بيمه از مردم كسر ميشود. براساس همان قانون است كه تردد افراد به دليل پرداخت اين عوارض آزاد است و در غير اين صورت نقض حقوق است. چهارمين مساله، مساله پارتيبازي است كه يكي از نمونههاي آن فساد اداري است. در اين موضوع هم مردم امتياز بالاتري نسبت به خبرهها دادهاند. اما مردم به دليل دسترسي كمتر به اين موارد بيشتر ضربه ميخورند. مساله بعدي بيكاري است كه امتياز بالايي به آن داده شده است كه بهعنوان دومين مساله در كل شهر تهران مطرح شده است. ششمين مساله شهر تهران آلودگي هواست. پس از آن رشوه قرار دارد كه از نمودهاي فساد اداري است، بعد رانتخواري است كه به دليل ناشناخته بودن اسمش اهميتش از نظر نخبگان بيشتر بوده است. سپس گراني مسكن و نبود پاركينگ، بيعدالتي و تبعيض در ادارات، فراواني مشاغل كاذب و ناامني اقتصادي مهمترين مسايل اقتصادي شهر تهران است. به گفته خراطها: «در اين مسايل، پارتيبازي، رشوه، رانتخواري، بيعدالتي و تبعيض در ادارات در مجموع به فساد اداري مربوط ميشوند كه رابطه مردم با نهادهاي رسمي را نشان ميدهد و چيزي است كه ريشه بسياري از مسايل اقتصادي و فرهنگي را رقم ميزند و نشاندهنده آن است كه مشكل مردم و مشكل نهادهاي دولتي با هم فرق ميكند، به طوريكه ميانگين امتيازات اعطا شده به مساله تورم و گراني از جانب شهروندان به عنوان بالاترين اهميت مطرح بوده و اين مساله در بين خبرگان از امتيازات كمتري برخوردار بوده است. بيكاري از نظر شهروندان امتياز بالايي دريافت كرده ولي از نظر خبرگان اين امتياز پايينتر بود. اين آسيبشناس اضافه ميكند: «اين تفاوت بيانگر توجه و لمس تورم و گراني و بيكاري از جانب شهروندان است. گويي كه خبرگان به علت برخورداري از اشتغال و درآمد نسبتا بالا از رنج بيكاري و فشار حاصل از تورم و گراني بر شهروندان چنانكه هست آگاه نيستند اما لمس اين رنجها خود را در فاصله طبقاتي و توجه خبرگان به فاصله طبقاتي نشان داده است. لمس گسترده و رنج شهروندان از مساله ترافيك در كنار توجه خبرگان به اين مساله گوياي لزوم توجه مسوولان شهر به مساله ترافيك است.»«اگر راس مسايل اقتصادي و فرهنگي شهر تهران را در كنار هم مقايسه كنيم فساد اداري در كنار فرو ريختن اخلاق، نبود قانون، شيوع آسيبهاي اجتماعي و نبود سرمايههاي اجتماعي شهري بيدفاع و شهرونداني سرگشته و بيپناه را به ذهن متبادر ميکند. چه بسيار تمركز و توجه به فساد اداري، رشوه، پارتيبازي، رانتخواري، بيعدالتي و تبعيض در ادارهها و ايجاد عزم عمومي در رفع آن بتواند موجب ساماندهي و حل مسايل اساسي شهر تهران شود.
فريبكاري و فقر فرهنگي
در مهمترين مسايل فرهنگي شهر تهران فريبكاري بهعنوان يكي از مهمترين مسايل از سوي مردم و خبرگان مطرح شده است. به گفته مدير پروژه پژوهش اين موضوع هم ارتباط با فريبكاري و جرايم مالي مطرح شده دارد. «دروغي كه گفته ميشود در پي آن فساد ايجاد ميشود. مساله دوم فاصله طبقاتي است. بخش وسيعي در فقر فرهنگي زندگي ميكنند. دسترسي به آموزش و اطلاعات ندارند. ما در اين مقوله به يك موضوع ديگري بر ميخوريم. حاشيهنشين فرهنگي به وجود آمده. تعداد قابلتوجهي از متفكران در فرهنگ رسمي جامعه شريك و بازي داده نميشوند و بنابراين حاشيهنشين فرهنگي محسوب ميشوند. صداي اساتيد، فرهنگيان و فرهيختگان را به ندرت ميشنويد. اين مساله هم امكان انتشار افكار نو را پايين ميآورد و فقر فرهنگي ايجاد ميكند. آموزههاي موجود اكثرا مهندسي و طراحي شده است. هريك که وعده داده و فراموش شده ميتواند يك رخداد جنايي را سبب شود و در نظم فرهنگي و اقتصادي جامعه اخلال ايجاد كند. در رتبه بعد بيتوجهي به تعهدات مطرح ميشود كه نشان از رنگ و بوي فريبكاري و جرايم مالي دارد. اين موضوعات يك زنگ خطر است كه به ما ميگويد كه در اين كلاف سردرگم چه چيز عامل اصلي است.»
اميد به حل مسايل در 10سال آينده
به گفته سعيد خراطها اين تحقيق نشان داد كه فقط 24درصد از مردم اميدوارند كه مسايل اقتصادي اين شهر تا 10 سال آينده حل شود و در مقابل 8/59 درصد اميدي به حل مسايل در 10 سال ديگر ندارند و 2/16درصد تا حدودي نسبت به اين پيشبيني خوشبيناند. او معتقد است «به طور طبيعي نميتوان اميدوار به از بين رفتن اين مشكلات در آينده نزديك بود اما ميتوان اميدوار بود كه برنامهريزان در نهادهای خود در آينده با توجه به اين مسايل برنامهريزي كنند. با قانونمندي در نهادهاي رسمي شاید بتوان ادارات را نسبت به یکدیگر همبسته كرد. برخي از اين مسايل ريشه در تاريخ دارند و به نوعي خلقالساعه نيستند كه خلقالساعه از بين بروند.»