نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، در حالی برای سومین دوره سوگند ریاستجمهوری یاد کرد که ایالات متحده جایزه تعیینشده برای دستگیری او را به ۲۵ میلیون دلار افزایش داده است. در عین حال اعتراضات داخلی و بینالمللی به دلیل اتهام تقلب در انتخابات سال گذشته، همچنان ادامه دارد.
از زمان روی کار آمدن نیکلاس مادورو، اعمال انواع شکنجه و گرفتن اعترافات دروغ از مخالفان در ونزوئلا گسترش یافته است. انزوای طولانی مدت، سرمای شدید و شرایط غیربهداشتی با فضاهایی ترکیب میشود که زندانیان سیاسی تا سالها در رعب و وحشت زندگی میکنند. شما را در اتاقی بدون هوا حبس میکنند تا جایی که دیگر نتوانید نفس بکشید. اتاق دیوانه، تابوت،... اینها سلول های شکنجه ای هستند که توسط دولت مادورو ایجاد شده است (فیلم زیر)
خوآن، جوانی حدوداً ۲۰ ساله، روایتاش را اینگونه آغاز میکند. او مدعی است پس از بازداشت در ارتباط با انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته، به دست نیروهای امنیتی ونزوئلا شکنجه جسمی و روانی شده است. خوآن یکی از صدها نفری بود که پس از اعلام پیروزی نیکلاس مادورو توسط مسئولان انتخاباتی، در جریان اعتراضات بازداشت شدند. اسناد مربوط به انتخابات هرگز علنی نشدند و اپوزیسیون ونزوئلا و بسیاری از کشورها این نتیجه را ناشی از تقلب در انتخابات میدانند.
خوان اسناد و مدارکی را به بیبیسی نشان داد که روایتش را تأیید میکند. این روایت با شهادتهای دیگر و شکایات سازمانهای غیردولتی نیز همخوانی دارد.
این فعال سیاسی جوان میگوید هنگامی که به دنبال انجام کاری میرفته، گروهی از مردان نقابدار او را متوقف کرده، صورتش را پوشانده و او را کتک زدند و به تروریست بودن متهمش کردند.
او ادامه میدهد: «آنها کوکتل مولوتف و ظرفی حاوی بنزین کنارم گذاشتند و سپس مرا به بازداشتگاه بردند.»
خوآن چند هفته در زندانی در داخل ونزوئلا بازداشت بود تا اینکه به توکورون، زندان بدنام فوق امنیتی در حدود ۱۴۰ کیلومتری جنوب غربی کاراکاس، پایتخت کشور، منتقل شد.
او در آنجا اتفاقاتی را از سر گذراند که آن را بدترین تجربه زندگیاش توصیف میکند.
خوآن تعریف میکند: «وقتی به توکورون رسیدیم، ما را برهنه کرده، کتک زدند و به ما توهین کردند. اجازه نداشتیم سرمان را بالا بگیریم و به نگهبانها نگاه کنیم؛ باید سرمان را به سمت زمین خم میکردیم.»
خوآن را به یک سلول کوچک سه متر در سه متر بردند که مجبور بود آن را با پنج نفر دیگر شریک شود.
شش تخت در آنجا بود که به صورت سه تخت دو طبقه چیده شده بودند و در یک گوشه، یک مخزن فاضلاب و «لولهای که نقش دوش را داشت» قرار داشت. این تمام امکانات سرویس بهداشتی بود.
این جوان میگوید: «در توکورون بیشتر احساس میکردم در یک اردوگاه کار اجباری هستم تا زندان.» او تختها را «گورهای بتنی» با تشکهای بسیار نازک توصیف میکند.