دوشنبه، 1 آبان ماه 1402 = 23-10 2023حجاب؛ اتفاق شوکهکننده درباره توقیف خودرو/انگار دزد گرفته بودند!توقیف خودروهای شخصی به دلیل آنچه رعایت نکردن حجاب عنوان شده، حالا وارد فاز جدیدی شده و تبدیل به دردسری بزرگ برای شهروندان. به گزارش شرق، البته توقیف ماشین صرفا مختص خیابان های شهر نیست و گزارشهایی وجود دارد که در جادههای بین شهری هم تعدادی از خودروها متوقف و از این حیث حسابی اذیت شدهاند. گرچه اظهارنظرهایی از فعالان حقوقی وحود دارد که توقیف خودرو به دلیل حجاب غیرقانونی است؛ اما در این روزها شاهد توقیف ماشینهایی به همین دلیل بودهایم. این گزارش، روایت توقیف خودرو خبرنگار «شبکه شرق» است به علاوه زنانی که در جادههای برون شهری و خیابانهای تهران با معضل توقیف خودرو به دلیل حجاب مواجه شدهاند. انگار دزد گرفته بودند! ساعت 10 شب، مریم نزدیک خانه اش بود، در حین رانندگی متوجه چراغ های قرمز ماشین نیروی انتظامی میشود. مأمورپلیس آژیر ماشین را به صدا در آورد و با بلندگو تکرار میکرد: «راننده 207 بزن کنار، راننده 207 بزن کنار.» مریم ترسیده بود، نمیدانست که چکار کند، ماشین را همان جا نگه داشت و از ماشین پیاده شد. او هم فکر میکرد که پلیس اشتباه آژیرکشیده است، پلیس به سمتش آمد و گفت: «خانم ماشین شما به خاطر بدحجابی توقیف است.» مریم میگوید: «ترسیدم، مگر دزد گرفتید که این گونه مرا نگه داشتید. این چه مدل رفتار است.» مریم چند دقیقهای با مأموران بحث میکند، اما این بحث فایدهای ندارد، یکی از مأموران به او میگوید : «داخل ماشین شما مینشینم تا به کلانتری برویم.» با اینکه مریم مخالف نشستن مأمور در ماشین بود و این کار را غیرقانونی میدانست اما مأمور پلیس بی توجه به اظهارات او، در ماشین را باز کرد و نشست. این روایت مریم از آن شبی بود که ماشینش توقیف شد: مأموران نیروی انتظامی تا به کلانتری برسیم خیلی توهین کردند... در جاده ماشین را توقیف کردند داستان برای پریا کمی عجیب تر بود. او اواخر شهریور خانواده اش را به فرودگاه امام میبرد، ساعت نزدیک یک شب بود و در محوطه اصلی فرودگاه چند دقیقه توقف میکند تا پدرش چمدانها را از ماشین بردارد، پریا همان لحظه متوجه حضور پلیس کنار ماشینش شد و صدای پلیس را شنید که از او مدارک ماشین را خواست. پریا فکر کرد برای ایستادن کنار در اصلی سالن به او تذکر دادهاند و سریع گفت چمدانها را که بردارند، حرکت میکنم. اما پلیس در جواب این جملات به او اعلام کرد که ماشینش حکم توقیف دارد و باید مدارک را تحویل پلیس دهد. او مدارک را داد و در نهایت پلیس هم از او خواست تا ماشین را به پارکینگ ببرد. پریا هم درگیر پارکینگ شد اما جای خالی پیدا نکرد برای همین ماشین را برداشت و برای عروسی یکی از اقوامش به سمت ساوه رفت. در جاده شهریار پلیس نامحسوس از آنها میخواهد تا ماشین را کنار بزند، همان جا پلیس حکم توقیف ماشین را نشان میدهد و از پریا میخواهد که ماشین را به عوارضی جاده ساوه تحویل دهد. پریا میگوید: همسرم ماشین را در عوارضی جاده ساوه تحویل داد. به ما گفتند، که باید پلیس امنیت اخلاق برویم تا آنها مشحص کنند که چند روز ماشین در پارکینگ بماند. 2 هفته گذشت و ما رفتیم ماشین را تحویل بگیریم. اول به پلیس امنیت اخلاقی وزرا مراجعه کردیم که گفتند باید به پلیس پرند مراجعه کنید، اما پلیس پرند هم گفت که باید به اسلامشهر مراجعه کنیم. در آخر هم به ما یک برگه دادند و گفتند که باید به دادسرا برویم. گفتیم چرا؟ گفتند چند بار ثبت شکایت از ماشین شده است. ما به دادسرای اسلامشهر رفتیم و در آنجا قاضی سؤالاتی پرسید و در نهایت متنی نوشت و گفت امضا کنم. من آمدم متن را بخوانم عصبانی شد و گفت امضا کن و من میخواهم کارت را راه بندازم که سریعتر بروی. منم اعتماد کردم و امضا کردم بعد از چند روز ابلاغیه آمد که دو ماه حبس تعزیری نوشته شده بود.
اگر سی میلیون هم بگویند آری من میگویم نه! خمینی به اشتراک بگذارید:
|