چهارشنبه، 20 بهمن ماه 1395 = 08-02 2017ایران؛ کسب و کار جدید و فجیع به نام باردارینمای ساختمان ها کهنه و قدیمی است. روی آجرهای بعضی از آنها هیچ پوششی قرار نگرفته و بعضی پنجره ها آن قدر دود گرفته و سیاه است که تصور جریان زندگی پشت قاب آنها سخت می شود. تمام آپارتمان ها قدیمی و کوچک هستند با درهایی باریک که بعضی های شان نیمه بازند و امتداد راهروی تنگ و بلندی از آنها پیداست. هفته نامه صدا - ریحانه یاسینی: نمای ساختمان ها کهنه و قدیمی است. روی آجرهای بعضی از آنها هیچ پوششی قرار نگرفته و بعضی پنجره ها آن قدر دود گرفته و سیاه است که تصور جریان زندگی پشت قاب آنها سخت می شود. تمام آپارتمان ها قدیمی و کوچک هستند با درهایی باریک که بعضی های شان نیمه بازند و امتداد راهروی تنگ و بلندی از آنها پیداست. کنار در یکی از خانه ها، دختری با پیراهن بلند صورتی رنگ، موهای کرک شده و در هم رفته ایستاده و سوز سرما پاهایش را در دمپایی پلاستیکی سرخ کرده است. قامت کوتاهی دارد، چهره آفتاب سوخته، دستان زمخت و چشمان بی حالتش شبیه به گل فروش های سر چهارراه ها، چیزی بیشتر از کودکی دخترانه را روایت می کند. کمی پایین تر از بازار تهران، جایی که 5 درصد از اقتصاد کشور در آن جریان دارد، نشان زیادی از زندگی شهری پیدا نمی شود. خانه ها و محله ها در هم تنیده اند و گوشه و کنارشان ردی از اعتیاد و کارتن خوابی دیده می شود. محله های دروازه غار، شوش و هرندی که در دسته معضل خیزترین محلات تهران جای می گیرند، در جنوب شهر و در نزدیکی بازار تهران قرار گرفته اند. در این حاشیه هایی که در دل شهر شکل گرفته اند، روایت های غریب زیادی جریان دارد. در این محله ها، خانه های تنگ و نمور زیادی وجود دارد. مددکاری که چند سالی است در آنجا فعالیت می کند، خانه ای را در محله ای که ماشین های دزدی اوراق می شوند، نشان می دهد و می گوید: «همین جا زندگی می کرد. در طول مدت بارداری، مدام به او سر می زدیم و حواس مان بود که بچه اش را بعد از زایمان، نفروشد اما چند روز مانده به زایمانش، جایش را عوض کرد؛ دیگر او را ندیدیم و بچه را فروخت.» چند سالی است که صدای فروش بچه بلند شده است و هر بار به عناوین گوناگونی سر زبان ها می افتد. گاهی از فروش بچه در بیمارستان ها صحبت می شود و گاهی نیز از فروش زنانی که آسیب دیده اند اما بررسی ها ما و گفتگو با فعالان اجتماعی نشان می دهد به تازگی کسب و کار جدیدی شکل گرفته است؛ کسب و کاری زنانه، که زن ها باردار می شوند تا نوزادی را متولد کنند، آن را بفروشند و خرج زندگی شان را تامین کنند. در یکی از محلات جنوب تهران، دختری 21 ساله زندگی می کند که تا به حال، شش بار زایمان کرده و تمام شش نوزادش را فروخته است. سمیرا مهدوی، فعال اجتماعی که با این دختر آشناست، می گوید: «این دختر، مشکلات روحی هم دارد و مورد سوءاستفاده قرار می گیرد. به خاطر این مشکلات روحی، نمی تواند خودش را مدیریت کند اما باز هم به نیت فروش، باردار می شود و البته تمام آنها نیز به خواست خودش نیست.» او که 14 سال است در حوزه زنان و کودکان آسیب دیده فعالیت می کند، درباره استفاده هایی که از این بچه های فروخته شده می شود، چنین توضیح می دهد: «در خوشبخت ترین حالت ممکن، این بچه ها به خانواده هایی که بچه ندارند فروخته می شوند اما موارد استفاده مختلفی دارند. فروش به متکدیان، فروش به توزیع کننده های مواد و فروش برای قاچاق اعضای بدن، از جمله مواردی است که بچه ها با آن درگیر هستند.» قیمت ها در بازار فروش بچه چگونه است؟ «یک عدد بچه به دلیل نبودن شرایط نگهداری، 20 روز مانده به دنیا آمدنش، به فروش می رسد.» تصویر این آگهی که به صورت دستی روی کاغذ نوشته شده بود، چند وقت پیش در همه جا پیچید و سروصدا کرد اما گروه های خیریه، مانع از فروش این بچه شدند. بررسی های ما نشان می دهد مادر، دختری متولد 73 و پدر، پسری متولد 71 بوده است. این زوج جوان، به خاطر عدم مهارت، بعد از بارداری بچه سوم، تصمیم به فروش آن می گیرند. پدر این نوزاد، حالا در یک رستوران فعالیت می کند و مادرش توسط چرخی خیریه، خیاطی می کند. آگهی دیگری نیز چند وقت پیش در شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده پیدا کرد: «پسر بچه 6-5 ساله به فروش می رسد. قیمت توافقی، تحویل مهر 95». بررسی های ما نشان می دهد این آگهی تایپ شده به همراه شماره موبایل، بر سر یک دعوای خانوادگی به خاطر طلاق اتفاق افتاده بوده است. مادر، حاضر به نگهداری از فرزندش نبوده، پدر تهدید کرده بچه را سر راه می گذارد و همین کار را نیز در قالب یک آگهی انجام داده است. اما همه بچه ها، آنقدر خوش شانس نیستند که خیریه ها به دادشان برسند. اگر بچه از مادری سالم متولد شده باشد، در حال حاضر در بهترین قیمت حدود 15 میلیون تومان به فروش می رسد اما عده زیادی از زن ها که بچه های شان را در شرایط اعتیاد و فقر متولد می کنند، آنها را حتی به قیمت 150 هزار تومان نیز به دست غریبه ها می سپارند. مهدوی می گوید: «حدود یک سال پیش، متکدی را با نوزادی دستگیر کردیم. این متکدی دو روز با نوزاد فوت شده در خیابان ها می گشته است، نوزادی که فقط با 150 هزار تومان به قصد تکدی گری از مادری خریده شده بود.» همچنین بر اساس روایت فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران و مدیرعامل موسسه مهرآفرین، مادری نوزادش را به قیمت 210 هزار تومان فروخته، خریدار در چشم نوزاد آهک ریخته و بعد از کور شدن، او را پس آورده است. جنجالی ترین آمارها طی سال های گذشته، مربوط به فاطمه دانشور بوده است. او گفته بود: «بر اساس آمار ما از 5 بیمارستان 150 کودک مبتلا به اعتیاد بودند. در مدت 8 ماه تعدادی از این کودکان ناپدید شدند و الان بچه ای وجود ندارد. البته این گزارش را به مقامات قضایی دادیم تا آنها پیگیر شوند اما به احتمال زیاد بچه ها به فروش رفته اند.» بر اساس پیگیری های فعالان اجتماعی، تمام بیمارستان ها موظفند در صورتی که با نوزاد مادری آسیب دیده مواجه شدند، نوزاد را تحویل بهزیستی دهند. اما تمام روایت های فروش بچه، به حوزه زنان آسیب دیده مربوط نمی شود. 10 میلیون، رقمی بود که 6 سال پیش، زنی جوان، فرزند چند ماهه اش را به زنی نازا به فروش رساند تا بتواند وثیقه شوهرش را برای خروج از زندان، تامین کند. برای این کودکی که حالا 6 سال دارد، شناسنامه به سختی تهیه شده است. یکی از اعضای نزدیک به خانواده او توضیح می دهد: «برای دریافت شناسنامه خیلی سخت اقدام کردند. خانه شان تهران بود اما رفتند در شهر کوچکی ساکن شدند تا از آن طریق راحت تر بتوانند شناسنامه بگیرند. آنها به قاضی گفتند بچه را پیدا کرده اند. قاضی هم باید اطمینان می کرد که این بچه در این خانواده امنیت دارد به خاطر همین، در طول 6 ماه مدام خانه شان را بازرسی می کردند و بعد از این مدت بالاخره دادگاه حکم داد که آنها صلاحیت دارند و شناسنامه را با فامیلی خودشان دریافت کردند.» دو سال پیش، زمانی که هنوز سر و صدای فروش نوزادان به اندازه امروز بلند نشده بود، در خیابان وزرای تهران آگهی فروش نصب شده بود: «پدر و مادری، فرزند به دنیا نیامده خود را اهدا می کنند.» آنها در نهایت بچه را به قیمت 5 میلیون تومان فروختند اما خودشان اصرار داشتند که این نوزاد را اهدا کرده اند. دو ماه بعد از این تصمیم، پدری که از این کار خرسند بود، در گفتگو با روزنامه جام جم گفت: «زنم گفته بود اگر به دنیا بیاید، وضع مالی مان از این که هست بدتر می شود. اصلا فرض کنید با زردی به دنیا آمد، ما حتی پول این که دو سه روز اول بعد از تولد، بسپریمش به بیمارستان تا زیر دستگاه بماند هم نداریم. ماما گفته بود می توانیم بچه مان را بدهیم به یک خانواده بدون فرزند.» بررسی های میدانی نشان می دهد در حاشیه برخی بیمارستان های جنوب تهران، نوزاد خرید و فروش می شود. اینه مسئله، اگرچه با تکذیب برخی مسئولین وزارت بهداشت همراه شده است اما در نهایت حبیب الله مسعودی، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی این خبر را تایید کرد: «خرید و فروش نوزاد در کشور انجام می شود اما بیمارستان و کادر درمانی در این خرید و فروش نقشی ندارد. بیشترین مشکل در خرید و فروش نوزاد مربوط به مادران کارتن خواب است به طوری که طی هفت ماه گذشته حدود 150 نوزاد از طریق بیمارستان ها به بهزیستی تحویل داده شده اند.» بر اساس روایت های میدانی، اگر مدتی در بخش زایمان برخی بیمارستان های جنوب پایتخت توقف شود، زمزمه های معامله نوزادان به گوش خواهد رسید اما روایت های اینچنینی تنها مربوط به تهران نیست. پاییز امسال، خبری از انهدام باند خرید و فروش نوزادان در آمل منتشر شد. بر اساس اعلام علی طالبی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان آمل، اعضای این باند به طور سازمان یافته پس از شناسایی خانواده های بی بضاعت و نوزادانی ناخواسته و نا مشروع با استفاده از مدارک جعلی اقدام به تهیه شناسنامه و مدارک شناسایی برای نوزادان می کردند و در نهایت آنها را با رقم های میلیونی در دیگر شهرهای کشور به فروش می رساندند. هر نوزاد در این باند 15 تا 40 میلیون تومان خرید و فروش می شده است. خبری مشابه با همین مسئله درباره شهر اصفهان نیز منتشر شده بود. بر اساس گزارش روزنامه شهروند، اعضای این شبکه بزرگ فروش نوزادان بعد از دستگیری به فروش 145 نوزاد اعتراف کردند. این باند 9 نفره متشکل از یک پزشک، سه ماما، سه پرستار و دو کارمند ثبت احوال بود که طی 7 سال فعالیت مجرمانه بیش از 5 میلیارد تومان به جیب زده بودند. این گروه یک نوزاد را 10 میلیون تومان به زوج های نابارور کویتی می فروختند. سردسته این باند یک پزشک بود؛ او نوزادان را به محض تولد می فروخت و سه ماما هم خریداران و فروشندگان را شناسایی می کردند. آنها با گواهی تولد جعلی که از سوی پزشک تهیه شده بود با مدارک جعلی تولد نوزاد و مدارک زوج خریدار فرزند، برای نوزادان شناسنامه صادر می کردند. 10 میلیون تومان از خریدارها می گرفتند، یک میلیون تومانش را به فروشندگان می دادند و بقیه را بین خودشان تقسیم می کردند. خرید و فروش نوزادان به شکل های مختلف انجام می شود. چه مادرانی آسیب دیده که نوزادان شان را به خاطر فقر می فروشند، چه آنهایی که از طریق بارداری شخصی، تجارت می کنند و چه آنهایی که نوزادان شان توسط باندها به فروش می رود. در این شرایط، غمناک ترین قصه کوتاه جهان را به ارنست همینگوی نسبت می دهند: «یک جفت کفش بچگانه، استفاده نشده به فروش می رسد.» |