چهارشنبه، 16 دی ماه 1394 = 06-01 2016کاهش سن خودکشی از جوانی به نوجوانییک رفتارشناس از کاهش سن پدیده خودکشی از سنین میانسالی و جوانی به نوجوانی باتوجه به آمار خودکشی در ماههای گذشته خبر داد و گفت: نیاز داریم یک کمپین روشنفکری فعال در عرصه آموزش و تعلیم و تربیت، یک بازبینی در نظام مدنی و اخلاقی و روانی و تربیتی در مدارس انجام دهند. فروتن با اشاره به این مطلب که مقوله خودکشی در میان کودکان و نوجوانان به دلیل هیجان تدریجی بالا و بخاطر شرایط سنی که دارا هستند و همچنین به علت کمبود دانشی که در این سن وجود دارد؛ متبلور میشود، اظهار داشت: چرا که این افراد اساسا هیجان محور هستند و آستانه شناختی آنها نسبت به سایر گروهها به مراتب پایینتر است. بنابراین زمانی که عامل بیماریها را ارزیابی میکنیم بدیهی است که نوجوان نسبت به انسان بالغ کمتر توان و پتانسیل رویارویی و برخورد را دارد. بیماری دیگر بیماریهای فیزیکی است که احساس ناامیدی را در فرد ایجاد میکند؛ در حوزه اختلالات روانپزشکی اتفاقی که میآفتد این است که لزوما فرد نسبت به کاری که از او سر میزند آگاه نیست و اثر هالهای بر ذهن و روان فرد میگذارد. وی اضافه کرد: در حوزه فردی بحث مواد مخدر، سیگار، و در کل محرکها را داریم که بخش بسیار مهمی است؛ به یک نمونه اشاره میکنم؛ یکی از مراجعین من پسر 15 سالهای بود که به دلیل مصرف ماده مخدر تحت عنوان "گل" نزدیک بود به مرگ این بچه منجر شود. از سوی دیگر ما در مدارس گروه دوستان را داریم که البته باید به برخی از آنها بگوییم گروه دشمنان! چرا که شاهد هستیم در این دوستی ها فضایی ایجاد میشود که خواه ناخواه دانش آموز در گیر تنش روانی میشود؛ به طور مثال در این زمینه 4 نوجوان را میشناسم که تحت تاثیر دوستانشان اقدام به امتحان کردن این مواد مخدر کردند به هر صورت نوجوان بسیار حساس است و هر چیزی را به خاطر میزان ناآشنایی به امور انتزاعی متاسفانه نتیجه متفاوت میگیرد. این رفتارشناس با اشاره به اینکه از دیگر علل خودکشی بین این قشر میتوان به مقوله سوگ اشاره کرد، افزود: به طور مثال نوجوان درگیر سوگ شدید پدر یا مادر و یا یکی از نزدیکانش شده و توان مواجه شدن با این موضوع را ندارد و اقدام به خودکشی میکند؛ آن هم با این باور که میگوید عمر من دیگر تمام شده و با خودکشی میخواهم به آن فرد برسم. یکی دیگر از عوامل خودکشی به مباحث و ارتباطات خانوادگی باز میگردد؛ سبکهای غلط فرزندپروری در راس این موضوع قرار دارد. به طور مثال یک خانواده سختگیری بسیار زیادی نسبت به فرزند خود دارد و با پرخاش و زورگویی سعی میکند فرزندش را از حضور فیزیکی در برخی از محافل منع کند. اما یک سوال اینجا وجود دارد که از نظر روانی چه اتفاقی برای این فرزند میافتد؟سبکهای فرزندپروری غلط، آسانگیر و سختگیر بسیار وحشتناک هستند. وی ادامه داد: عامل دیگر اختلافات خانوادگی است که این اختلافات تنشهای سنگین و متوالی بین دو والدین را به همراه دارد و این یکی از عوامل تسهیل کنندههای بحث خودکشی دانشآموزان است. عامل بعدی بحث طلاق است بسیاری از خانوادهها اساسا سبک های فرزند پروری را نمیشناسند و نمیدانند نحوه رفتار با فرزندشان چگونه است. اغلب والدینی که از یکدیگر جدا میشوند به تخریب روانی دانشآموز میپردازند و برای اینکه خودشان را خوشرنگتر نشان دهند، طرف مقابل را تخریب میکنند و در اینجاست که برای دانش آموز یک پارادوکس رخ میدهد که کدامیک از والدینشان درست میگویند. فروتن عامل دیگر موثر در خودکشی دانش آموزان را فقر عنوان کرد و گفت: این عامل شامل دو زیر ساخت فرهنگی و روانی است؛ ما در جامعهای زندگی میکنیم که به لطف رسانهها و شبکههای اجتماعی و تسهیلاتی که میتواند وجود داشته باشد؛ اثر مشاهده مستقیم بسیار بالاست. از سوی دیگر در مدارس در جنوب شهر تهران شاهد هستیم که یک خانواده در چه دوزی از ثروت و در فقر و محرومیت قرار دارد و در مقابل آن خانوادههایی هستند که شاید 50 پله بالاتر ازاین خانوادهها استفاده کنند؛ متاسفانه اثر فقر اقتصادی و همچنین فقر فرهنگی از عوامل موثر در خودکشی دانشآموزان به شمار میرود که نمونهاش را اخیرا در مناطق محروم شاهد بودیم. وی با اشاره به اینکه دلایل اجتماعی از دیگر عوامل خودکشی بین دانشآموزان به شمار میرود که ما در این حوزه چند دستهبندی خاص داریم، گفت: یکی از این دستهبندیها تبعیض است. خودکشی به خاطر تبعیض در بین سایر عوامل خودنمایی بیشتری دارد اما تبعیض خودبهخود کاری انجام نمیدهد؛ بلکه احساس ناامیدی و ناکامی در فرد ایجاد میکند و این احساس باعث میشود که فرد به نقطه صفر برسد. این رفتارشناس عوامل جغرافیایی را از دیگر علل خودکشی بین دانشآموزان عنوان کرد و گفت: ما در برخی از استانها بالاخص استانهای خشک و گرم بنابه شرایط خاص و محدودیت منابع و امکانات شاهد بالا بودن آمار خودکشی هستیم. از سوی دیگر در حوزه اجتماعی میخواهم توجه مدارس و اصحاب تعلیم و آموزش را به این نکته جلب کنم. وزاتخانهای که میخواهیم دربارهاش صحبت کنیم، وزارت آموزش و پرورش یعنی دستگاه تعلیم و تربیت است و این دو مقوله مستمرا باید با یکدیگر همراه باشند. در حال حاضر با برخی از مدارس در حال فعالیت هستم و شاهد هستم که تمرکز آنها صرفا بر بحث آموزش است؛ آن هم برای کنکور و نه سوادآموزی اجتماعی. وی افزود: در بین معلمان هستند کسانی که به دلیل مشکلات فردی و معیشتی رفتار مناسبی با دانشآموزان در کلاسهای درس ندارند و شاهد برخوردهای سوء با دانشآموزان هستیم. کلیپهایی که در شبکههای اجتماعی در زمینه برخورد نامناسب معلم با دانشآموز وجود دارد همه نشانههای عدم رعایت اصول اخلاقی برخی معلمان با دانشآموزان است. در اینجا نکته کلیدی، ایجاد زیرساختهای کاربردی است و ایجاد این زیرساختها نیاز به یک نشست جدی دارد. در حوزه آموزش و پرورش نیاز داریم که یک کمپین روشنفکری فعال در عرصه آموزش و تعلیم و تربیت یک بازبینی در نظام مدنی و اخلاقی و روانی و تربیتی در مدارس انجام دهند. |