رادیو آلمان: محمد مرسی نامزد اخوانالمسلمین، با کمی بیش از ۵۱ درصد آرا رئیسجمهور مصر شد. این انتخاب چه تاثیری بر معادلات منطقه و روابط ایران با مصر خواهد گذاشت؟ آیا ایران منزویتر از پیش خواهد شد؟
امیر طاهری روزنامهنگار و کارشناس کشورهای عربی، محمد مرسی را نماینده آن بخش از مسلمانان میداند که جمهوری اسلامی نام "مسلمان آمریکایی" به آنها داده است.
به عقیدهی این تحلیلگر، رئیسجمهور جدید مصر با آنکه نماینده اخوانالمسلمین است، اما بیشتر به عربستان گرایش دارد تا ایران.
آقای طاهری میگوید زمان آن رسیده که دولتمردان جمهوری اسلامی نگران تسلط نیروهای مسلمان ضد شیعه بر سراسر خاورمیانه باشند. او که به تازگی از مصر بازگشته از اعتقاد مردم این کشور به پدیدار شدن یک الگوی جدید در جهان اسلام میگوید؛ الگویی که نه شیعهگری ایران را دارد و نه اروپازدگی ترکیه را.
به گفتهی امیر طاهری مردم مصر میگویند وقت آن رسیده که این کشور الگوی جهان اسلام شود.
دویچهوله: آقای طاهری! محمد مرسی نامزد اخوان المسلمین بالاخره رئیس جمهور مصر اعلام شد. وزارت امور خارجه ایران تنها نهادی بوده که از سوی جمهوری اسلامی ریاست جمهوری ایشان را تبریک گفته. البته ایران و مصر روابط دیپلماتیک باهم ندارند، ولی انتظار میرفت وقتی که ایران از ابتدا طرفداریش را از اخوان المسلمین اعلام کرده بود، لااقل الان رئیسجمهور ایران به همتای مصری خود تبریک بگوید. به نظر میرسد که جمهوری اسلامی خیلی از این انتخاب خوشحال نیست. نظر شما چیست؟
امیر طاهری: دلیل اصلیاش فکر کنم این است که چند روز قبل از انتخابات، آقای مرسی در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که تقاضای جمهوری اسلامی را مبنی بر فرستادن نمایندهای برای دیدارش رد کرده و در موارد دیگر هم آقای مرسی گفته که روابط ایران و مصر موقعی درست خواهد شد که روابط ایران با کشورهای دیگر عربی بهخصوص عربستان سعودی درست شود.
از دید تهران آقای مرسی جزو آن جنبش یا حرکتیست که به قول جمهوری اسلامی، اسلام آمریکایی حساب میشود. آقای مرسی تحصیلکردهی آمریکاست، دکترایش را از آنجا دارد و هم اکنون نیز یکی از فرزندانش در آمریکا مشغول تحصیل است و در دوران آقای مبارک هم آقای مرسی پنج سال نمایندهی مجلس بود و به طور کلی انتخاب آقای مرسی با استقبال ایالات متحده روبهرو شده است و میدانیم که اگر آمریکا از یک موضوعی حمایت کند، جمهوری اسلامی مخالفت خواهد کرد.
شما اشاره کردید به این که رابطهی ایران با کشورهای دیگر عربی برای آقای مرسی مهم است. به طور مشخص در مورد عربستان چه فکر میکنید؟ آیا فکر میکنید مرسی به علت سنی بودنش بیشتر میتواند به عربستان نزدیک باشد تا به جمهوری اسلامی؟
آقای مرسی سالهاست که به عربستان سعودی نزدیک بوده. حدود ۱۵ـ ۱۰ سال پیش مذاکراتی بین اخوان المسلمین و عربستان سعودی شروع شد برای بهبود روابطشان. سالهای ۱۹۲۰ حرکت سلفی یا وهابی در شبه جزیره عربستان با اخوان المسلمین موافق نبود ولی بتدریج در این چندساله روابط این دو حرکت اسلامگرا بههم نزدیک شده است. آنها بهخصوص در حال حاضر دو هدف مشترک دارند. یکی سرنگون کردن رژیم بشار اسد در سوریه و هدف دوم جلوگیری از آنچه فکر میکنند ایجاد یک هلال شیعی به رهبری ایران است. یعنی مانع میشوند که ایران بر کشورهائی که شیعیان در آن اکثریت دارند یا تعدادشان زیاد است، مثل عراق و بحرین و یمن و لبنان و سوریه مسلط شود. بنابراین در این مرحلهی خاص اخوان المسلمین و عربستان سعودی استراتژی واحدی را اتخاذ کردهاند.
این اهداف مشترکی که گفتید، چهقدر میتواند اخوان المسلمین و بهطور مشخص آقای مرسی را به سلفیها و در نهایت به عربستان نزدیک کند؟
اختلاف بین سلفیها و اخوان المسلمین یک اختلاف عمیق مسلکی یا ایدئولوژیک است و از بین نخواهد رفت و اتحادشان در این انتخابات یک اتحاد تاکتیکی بود. البته میدانید که آقای مرسی بدون رأی سلفیها نمیتوانست انتخاب شود برای این که در دور اول انتخابات سهم آقای مرسی از کل کسانی که حائز شرایط رأی دادن بودند، چیزی در حدود ۱۳ درصد بود و در انتخابات دور دوم هم ایشان با یک رأی پایین انتخاب شد. بنابراین پایگاه تودهای وسیعی ندارد. میدانید که خود سلفیها هم به سه حزب تقسیم شدهاند و در خود اخوان المسلمین هم لااقل چهار یا پنج جریان متفاوت هست که آقای مرسی باید همه اینها را متحد کند. بنابراین اتحادشان تاکتیکی خواهد بود و اتحادهای تاکتیکی معمولاً همیشه علیه یک کسی یا یک چیزی هست. متاسفانه در مرحلهی کنونی این اتحاد تاکتیکی علیه ایران است.
در ارتباط با رابطهی مصر و اسرائیل چه طور، آیا فکر میکنید مواضع آقای مرسی به ایران نزدیکتر باشد یا به کشورهای عربی؟ البته او گفته که به تعهدات بینالمللی مصر پایبند خواهد بود. این دقیقاً به چه مفهوم خواهد بود؟
واقعیت این است که قرارداد صلح مصر و اسرائیل در مصر محبوبیت ندارد. یعنی فکر نمیکنم حتی پنج درصد از مصریها از ته دل از این قرارداد راضی باشند. ولی در عینحال این قرارداد صلح یا یکسری قراردادهایی که بعد از کنفرانس کمپ دیوید بین اسراییل و مصر امضا شده، باعث شده که بسیاری از مشکلات مصر حل شود.
مثلاً مصر مجبور بود چیزی در حدود ۳۰ درصد بودجه ملی سالانهاش را صرف نظامیان کند و حالا چون مسئلهی جنگ با اسرائیل مطرح نیست، این بودجه به ۱۱درصد رسیده. از طرف دیگر ارتش مصر سالیانه دو میلیارد دلار و دولت مصر یک میلیارد دلار دیگر ازایالات متحده کمک دریافت میکنند، باز به خاطر همین جریان. دور شدن خطر جنگ بین اسراییل و مصر باعث شده که مصر صنعت جهانگردیاش را توسعه دهد و پیش از این جریانات اخیر توانسته بود بین چهار تا پنج میلیون جهانگرد در سال جذب کند که باعث شده بود اقتصاد مصر راه بیافتد.
از این گذشته سرمایهگذاری مستقیم خارجی به وسیلهی اروپاییها، چینیها، ژاپنیها و آمریکاییها در مصر باز به خاطر همین ثبات بسیار توسعه پیدا کرده بود. یعنی میشود گفت که قرارداد صلح مصر و اسرائیل بیشتر به نفع مصر بوده و از نظر عملی مصریها این را میدانند.
از طرف دیگر رهبری جدید ارتش مصر یعنی افسران و ژنرالهای جوانتر همگی تحصیلکردهی آمریکا یا اروپا هستند یا کشورهای پیمان آتلانتیک شمالی و نسبت به نسل پیشین نظامیانی که در اتحاد شوروی سابق تحصیل کردهاند، دید متفاوتی نسبت به جهان و سیاست دارند. آقای مرسی خوب به این مسائل وارد است. او میداند که ارتش مصر علاقهای به یک جنگ بیهوده علیه اسرائیل ندارد، چون مصر هیچ گونه نفع ملی در این جریان نخواهد داشت. از طرف دیگر وضع اقتصادی مصر طوری است که اصولاً الان فکر جنگ کردن یک تجمل گرانبهاست.
در مواجهه با نیروهایی مثل حماس چه طور، آیا فکر میکنید که مصر میتواند جای ایران را در اتحاد با این نیروها بگیرد، بهخصوص که بعد از وقایع اخیر کشورهای عربی این نیروها از ایران دورتر شدهاند. آقای اسماعیل هنیه اولین سفر خارجیای که داشت و انتظار میرفت به ایران باشد، به بحرین رفت. به نظر میرسد آنها هم دارند از ایران دور میشوند. آیا ممکن است این دوری و انتخاب آقای مرسی باعث نزدیکی بیشتر مصر به این نیروها شود؟
نزدیکی بیشتر نیست، حماس اصلا شعبهای از اخوان المسلمین است. یعنی حماس صورت یا چهرهی سیاسی اخوان المسلمین در غزه است. بنابراین جزو این جنبش بینالمللی است و بههیچ وجه نمیتواند استراتژی متفاوتی را در پیش گیرد. گرفتاری ایران در حال حاضر این است که دارد با خاورمیانهای روبرو میشود که زیر سلطهی نیروهای سنی محافظهکار قرار خواهد داشت و میدانید که اخوانالمسلمین، حماس و بقیه اینها اساساً خیلی ضد شیعه هم هستند. آقای هانیه موقعی که به تهران سفر کرد، حاضر نشد در دانشگاه تهران همراه با شیعیان ایرانی نماز بخواند و رفت در اتاق هتل خودش نمازش را خواند یا حاضر نشد برود روی قبر آقای خمینی گل بگذارد.
بنابراین الان به نظر من رهبران ایران باید خیلی نگران باشند. ۴۰ سال پیش نگرانی ایران این بود که خاورمیانه زیر نفوذ ناسیونالیستهای عرب باشد یعنی حکومتهای نظامی و ناسیونالیستی و ضد ایرانی، طرفداران خلیج عربی، طرفداران جدایی خوزستان از ایران و غیره. ولی حالا خطر تسلط نیروهای ضد شیعه اسلامی بر سراسر خاورمیانه است.
با توجه به مجموعهی صحبتهای شما به نظر میرسد اعلام مواضع اخوان المسلمین مبنی براین که الگوی ما بیشتر ترکیه خواهد بود تا ایران، دارد به حقیقت میپیوندد.
البته این الگوی ترکیه فکر میکنم تا اندازهی زیادی جاذبهاش را از دست داده. من ۱۰ روز پیش از مصر برگشتم. در آن چند روزی که در مصر بودم، در صحبت با بسیاری از فعالان اخوان المسلمین و رهبرانشان با یک مضمون و یک تم جدیدی روبهرو شدم و آن "الگوی مصری" بود. یعنی صحبتشان این است که در جهان اسلام سه کشور همیشه با نفوذ بودهاند: ایران و ترکیه و مصر. ایران با شیعه بودن خودش را منزوی کرده، ترکیه هم با وسوسهی اروپایی بودن. بنابراین مصر الان باید دوباره نقش رهبری جهان اسلام را بازی کند و الگوی مصری را ارائه دهد.
البته میدانید که مصریها حداقل یکی دو سال آیندهی بسیار پرتلاطمی را در پیش دارند. ولی فکر میکنم که دنبال این هستند که الگوی خودشان را بسازند و نه این که زیر نفوذ ترکیه قرار گیرند. البته میدانید که دولت کنونی ترکیه هم حزب توسعه و عدالت خودش یک شعبهای از اخوان المسلمین است یعنی شعبهی ترکی اخوان المسلمین بهشمار میآید.