نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در نامه ای به دادستان تهران ضمن تاکید بر غیر قانونی بودن حبس خود در زندان زنجان، مسئولیت هر گونه اتفاق ناگوار در زندان را متوجه مسئولان دانسته است.
به گزارش سایت ملی-مذهبی این فعال حقوق بشر که از بیماری حاد عصبی رنج می برد در نامه خود ضمن تکذیب هر گونه درخواست برای انتقال به زندان زنجان ، محیط این زندان را استرس زا عنوان کرده و آورده است: «مصرا و موکدا اعلام می کنم که چنین رفتار و اقدامی با من درواقع مرگ تدریجی من است که مسئولیت آن بامسئولین است.مسئولان محترم که پرونده پزشکی من را کاملا در اختیار دارند آگاهند که نگهداری من در محیط پراضطراب زندان به ویژه بندجرائم عادی (قتل، اعدام، موادمخدر و…) شرایطی که بنا به مصالح عمومی جامعه از گفتن آن سرباز می زنم،نوعی کشتن عمد است که مسئولیت مستقیم آن برعهده آنان می باشد.امیدوارم بنا نباشد که همچون شهادت هاله سحابی و هدی صابر که گفته شد به علت گرمای هوا و اعتصاب غذا بود! حادثه دیگری البته به ظاهر طبیعی رخ دهد که به این ترتیب اعلام می کنم ،نه تنها طبیعی نخواهد بود بلکه تشدید بیماری یا بروز هرحادثه ناگوار دیگری در این شرایط برای من کاملا عامدانه است».
خاطرنشان می شود خانم محمدی در شدیدترین وضعیت وخیم جسمی قرار دارد؛ به گونه ای که مسئولان زندان بارها تاکید کرده اند نگهداری وی در زندان به صلاح نیست. پزشکان وی نیز توصیه کرده اند این زندانی سیاسی یا باید آزاد شود یا در بیمارستان بستری شود.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
به نام خدا
جناب آقای عباس جعفری دولت آبادی
دادستان محترم انقلاب تهران
به استحضارمیرساند اینجانب نرگس محمدی دارای محکومیت ۶ سال حبس تعزیری هستم و در تاریخ ۹۱/۲/۲ توسط مامورین وزارت اطلاعات درمنزل بازداشت شدم. ازتاریخ ۹۱/۲/۲ تا ۹۱/۲/۲۷ در سلولهای بازداشتگاه ۲۰۹ امنیت زندان نگهداری شدهام. البته به مدت کمتر از ۲۴ ساعت به بند عمومی نسوان در اوین منتقل شده و دوباره به بازداشتگاه ۲۰۹ اوین بازگردانده شدم. طی این مدت ۳ بارخدمت حضرتعالی نامه نوشته و نسبت به نگهداری خود به عنوان فرد محکوم در بازداشتگاه ۲۰۹ اوین اعتراض کرده و تقاضای مصرانه برای انتقال به بند عمومی نسوان را داشتهام. در تاریخ ۹۱/۲/۱۹ ملاقاتی با جناب آقای رشتهاحمدی داشته و اصرار به انتقال به بند عمومی نسوان داشتم و حتی نامهای مبنی بر انتقال به بند عمومی نسوان را نیز به اتفاق امضا نموده و در خدمت ایشان قرار دادم و همواره تاکید داشتهام که نگهداری فرد محکوم در بازداشتگاه امنیتی خلاف قانون میباشد و من باید بر اساس قانون به بند عمومی نسوان منتقل شوم. هرگز نه به طور شفاهی و نه کتبی درخواست انتقال به هیچ شهرستانی از جمله زنجان را نداشتهام. ساعت ۶ صبح ۹۱/۲/۲۷ ماموران من را ازخواب بیدار کرده و با چشمبند داخل ماشین نشاندند. بیخبر از همه جا در طی مسافت طولانی متوجه شدم که از تهران خارج میشوم و در دادسرای زنجان متوجه شدم که وارد شهر زنجان شدهام.
ادعا شده که نرگس محمدی خود تقاضای انتقال به زندان زنجان نموده که کذب محض است. ادعا شده که من به دلیل بیماری درخواست انتقال به شهر زنجان کردهام که به این وسیله به عرض میرساند:
۱- اینجانب نسبت به انتقال غیرقانونی خود به بند جرایم عادی نسوان در زنجان به شدت معترضم و درخواست میکنم هرچه سریعتر نسبت به انتقال اینجانب به بند عمومی نسوان (محل نگهداری زنان با محکومیت با جرایم غیرعادی در اوین) اقدام لازم مبذول فرمائید.
۲- لازم به ذکر است که من در صحت و سلامت کامل در تاریخ ۸۹/۳/۲۰ وارد بازداشتگاه اوین شدم و در ۸۹/۴/۱۰ با بیماری خطرناک اعصاب و روان آزاد و به بیمارستان منتقل شدم. پس از مراقبت های متعدد پزشکی با مصرف روزانه ۱۸ قرص از بیمارستان ترخیص شدم و اکنون حداقل ۱۱قرص روزانه استفاده میکنم که پس از بازداشت اخیرم این تعداد قرص هم بیماریام را کنترل نمیکند و بیماریام شدت پیدا کرده است. اکنون من در میان بیش از۵۰ زن قاتل، محکومان به اعدام (مواد مخدر) وجرائم فساد اخلاقی با بیماریهای خطرناک و حتی زنان غیرمتعادل (به لحاظ روانی) هستم که از زمانی که وارد بند شدهام تا کنون جز اضطراب و ناآرامی و ترس که لحظه به لحظه موجب تشدید بیماریام میشوند چیزی ندیدهام. پرونده پزشکی و نظر پزشکان متخصص و معالج بنده حکایت از این موضوع دارد که بیماری من با تشدید اضطراب رابطهای مستقیم دارد و این در حالی است که از زمان ورود به این بند با شرایط وحشتناکی که قادر به نوشتن و توصیف آن نیستم، دست به گریبانم. وارد کردن چنین استرسهایی به من معادل خوراندن جامهای زهر کشندهای است که لحظه به لحظه به ازبین رفتن من کمک میکند.
مصرا و موکدا اعلام میکنم که چنین رفتار و اقدامی با من در واقع مرگ تدریجی من است که مسئولیت آن با مسئولین است. مسئولان محترم که پرونده پزشکی من را کاملا در اختیار دارند آگاهند که نگهداری من در محیط پراضطراب زندان به ویژه بند جرائم عادی (قتل، اعدام، مواد مخدر و…) شرایطی که بنا به مصالح عمومی جامعه ازگفتن آن سر باز میزنم، نوعی کشتن عمد است که مسئولیت مستقیم آن برعهده آنان میباشد. امیدوارم بنا نباشد که همچون شهادت هاله سحابی و هدی صابر که گفته شد به علت گرمای هوا و اعتصاب غذا بود! حادثه دیگری البته به ظاهر طبیعی رخ دهد که به این ترتیب اعلام میکنم، نه تنها طبیعی نخواهد بود بلکه تشدید بیماری یا بروز هر حادثه ناگوار دیگری در این شرایط برای من کاملا عامدانه است.
۳- منزل مسکونی من و مهمتر از هر چیز پزشکان معالج و متخصص بنده (مغز و اعصاب، اعصاب و روان، ریه، قلب، زنان) در تهران هستند و این در حالی است که به دلیل تحت معالجه و مراقبت بودن، حداقل هر ۲ ماه یک بار میبایست به پزشکانم مراجعه نمایم، چرا که سوابق پزشکی من دراختیار ایشان است و تحت معالجه و مراقبت آنها هستم و انتقال غیرقانونی من به زنجان این امکان را از من سلب کرده که خسارت و عوارض آن برای من غیرقابل جبران است و چنین اقد امی، عملی غیرانسانی است.
۴- علی و کیانا، فرزندان ۵ سالهام در زنجان زندگی نمیکنند و به ناچار هر هفته میبایست برای ملاقات با مادر، حداقل ساعتهای طولانی مسافت زیادی را تا زنجان طی کنند که این مسئله هم برای فرزندان کوچک من و هم خانم رحمانی (مادر همسرم) امری دشوار و شاید در گرمای تابستان و سرمای زمستان غیرممکن شود که این خود فشارروحی و روانی شدیدی برای یک مادر در حبس است.
جناب آقای دادستان شرایط فوق به اضافه مسائلی که امیدوارم از نزدیک بتوانم با جنابعالی در میان بگذارم، شرح حال یک مادر و یک زن هموطن شماست که به امید عدالت مینویسد و چشم به راه است. امیدوارم در اسرع وقت شرایطی برای اعزام بنده نزد پزشکان معالجم فراهم آید تا بیش از این سلامتیام را از دست ندهم و امکان آزادی من فراهم آید.
با سپاس فراوان
نرگس محمدی