سایت مشرق: جمعیت جوان ایران... این عبارتی است که در عمده سخنرانی های مسئولان کشور پیرامون جوانان به گوش می رسد و به چشم می آید.
واقعیت هم البته این است که آنان راست می گویند و شاکله اصلی جمعیت کشور ایران، جوان است.
شرایط موجود اما اینطور می گوید که گویا این مسئله در کلام همان مسئولین فقط به عنوان یک لقلقه زبان پذیرفته شده و حقایق جامعه از گرایش یا حرکتی عمیق و تأثیرگذار به سمت ایجاد شرایط بهتر برای جوانان خبری نمی دهد و یا اگر هم خبری هست، آنقدرها دندان گیر و حاوی اثرات طولانی نیست.
در اینجا، نگاه واقعی و هرچند کلی به شرایط ملموس و آنچه که ذهن یک جوان به صورت عمومی می تواند درگیر آن باشد و البته چالش های آن، شاید بتواند تلنگری باشد به سیاستگذاران و مسئولان امری که در حیطه جوانان به هر نحوی از انحاء به انجام وظیفه مشغول اند. این در حالی است که باید تأکید کرد، هیچ فرآیندی در کشور نیست که به "جوانان" بدون ربط باشد و لذا نگاهی به ابعاد مختلف زندگی که شاید برای جوانان از اهمیت ویژه تری برخوردار باشد، مقوله ای است که همه برای اهتمام بیشتر در امر جوانان به آن نیاز داریم.
مقوله اول: تفریح!
تفریح در ایران اسلامی و برای جوانان تبدیل به یک مفهوم گرانقیمت شده است. در واقع امکان برخورداری از تمام تفریحات و امکانات رفاهی برای تمام قشرهای جامعه یکی از مصادیق عدالت اجتماعی است.
مصداقی که البته هم اکنون در کشور ما، تا حد زیادی و به دلایل مختلف کمرنگ شده است. هتل های گرانقیمت، مسافرت هایی که ممکن نیستند مگر با صرف هزینه های گزاف، تفریحات دریایی که گاهی فقط یک ساعت آنها با هزینه ای نزدیک به 100 تا 200 هزارتومان همراه است. بازی هایی برای جوانان و بزرگسالان مثل اسکی تفریحی، پینت بال و ... که جملگی در زمره تفریحات بسیار گران و البته لوکس جا گرفته اند. موتور سواری و ماشین سواری در پیست تقریبا به تفریحاتی دست نیافتنی برای جوانان بدل شده اند و ...
در واقع تفریحاتی که امروز در کشور ما وجود دارند و یک جوان می توان برای گذراندن اوقات فراغت به آنها فکر کند، جملگی تبدیل به مقولاتی لوکس شده اند که فقط قشرهای نزدیک به سطح بالا و البته اشراف جامعه به آنها دسترسی دارند.
در واقع امروز، در دسترس ترین تفریح برای عموم جوانان کشور، رفتن به دامن طبیعت! و کوه رفتن، رفتن به کتابخانه و تفریحات بی هزینه و بعضاً ارزان قیمت است و لا غیر...
مقوله دوم: ورزش
دولت نهم که بر سر کار آمد، علی آبادی رئیس سازمان تربیت بدنی شد. او در همان روزها درباره مفهومی به نام "ارزان سازی" ورزش سخن گفت.
البته همه ما می دانیم که عموم ورزش ها به خصوص اگر در سطح حرفه ای به آنها پرداخته نشود نیازی به هزینه های آنچنانی ندارند اما حقیقت این است که آیا در سطح ورزش معمولی و مداوم آیا جوانان کشور می توانند در حال حاضر به هر ورزشی به صورت تفریحی و یا آماتور بپردازند یا اینکه محکوم اند به اینکه فقط به فوتبال خیابانی، بدمینتون بازی در پارک ها و البته دو و میدانی فکر کنند؟!
باید اشاره کنیم که در حال حاضر سخن گفتن و حرف زدن از ورزش های پرهیجانی مثل سوارکاری، اسکی، تیراندازی، ورزش های آبی، ورزش های خودرویی و ... که در میان جوانان طرفداران بیشتری دارند، اساساً بی مورد است زیرا این ورزش ها دیرگاهی است که در کشور ما تبدیل به چیزی شبیه به کالاهای لوکس شده اند و فقط مرفهین و بالانشینان شهرها امکان پرداختن به آنها را دارند.
این در حالی است که حتی ورزش هایی مثل سوارکاری و یا تیراندازی از ورزش های سفارش شده در دین مبین اسلام نیز هستند اما امروز آنقدر از دسترس عموم جوانان کشور دور شده اند که دیگر حتی عده زیادی از جوانان به این مقوله فکر هم نمی کنند که آیا دوست دارند اسب سواری کنند و یا با تفنگ سنگین به اهداف پروازی شلیک کنند یا نه!. چون همگی خوب می دانیم که این ورزش ها دیگر متعلق به پولدارها و شاید پیرمردهایی است که متموّل هستند نه متعلق به همه جوانان.
مقوله سوم: اقتصاد
نیازی به آوردن دلیل برای این حقیقت نیست بخواهیم یا نخواهیم، قشر جوان کشور با معضلی به نام "بیکاری" مواجه است.
البته ما معتقدیم که بخشی از بیکاری حاصل شده در میان جوانان کشور به این دلیل است که فضای آموزشی لازم برای اخذ تخصص شغلی در هر زمینه ای برای جوانان فراهم نبوده است. که البته این مسئله هم در کنار فراهم نبودن اشتغالات معمول، متوجه دولت است و او را در مظانّ این سوال قرار می دهد که چرا در زمینه کار، فرهنگسازی های لازم را بعمل نیاورده است.
بحث بیکاری اما تمام داستان نیست. وضعیت اقتصادی عموم جوانان کشور هم اکنون اجازه هرگونه حرکتی که نیاز به پول کلان داشته باشد را از آنان گرفته است.
و البته این حرکت شامل مسائلی اساسی مثل، فراهم آوردن لوازم کسب و کار، اقدام به ازدواج و تهیه مسکن نیز هست.
در کنار این مقولات البته باید افزود که جوانان کشور خدای نکرده در هنگام مواجهه با بیماری نیز با مشکل تأمین هزینه های درمان مواجه اند.
حل این معادله چندان سخت نیست. مسئولان امر اگر نگاهی به تعرفه های درمانی برای بیمه ها و غیر بیمه ها و البته قیمت داروها، ویزیت و هزینه بیمارستان ها بیاندازند یحتمل درمی یابند که فضای جوانان کشور بسیار شکننده است و آنها در فضایی به شدت ناپایدار قرار دارند.
مقوله چهارم: ازدواج
مقامات دولت چه دوست داشته باشند و چه دوست نداشته باشند این یک حقیقت است که "ازدواج" در کشور ما و در میان جوانان تبدیل به معضلی شده است که غیر از با پول با هیچ چیز دیگری حل نمی شود.
در واقع حتی اگر عروس و دامادهای جوان نیز انتظارات مالی در حد صفر داشته باشند اما چند مسئله وجود دارد که کار ازدواج را سخت می کند.
هزینه های ازدواج، هزینه های تأمین جهیزیه ساده و هزینه مسکن و اشتغالی که این روزها به
داستان یکی بود، یکی نبود تبدیل شده است همگی به راحتی گویای این هستند که ازدواج بدون پول در جامعه امروز ایران بیشتر به یک اتفاق خارق العاده یا حتی یک جوک! شبیه است نه یک مقوله ملموس برای جامعه اسلامی و انقلابی ما.
و حرف آخر...
آنچه که گفته شد تنها حرفی از هزاران بود. حرفی از هزاران تا شاید بتواند مسئولان امر بویژه در صدا و سیما، وزارت ورزش و احیاناً جوانان!، تشکل های دانشجویی، وزارت تعاون، کار و رفاه، شهرداران کشور و البته شخص آقای رئیس جمهور را اندکی و فقط اندکی به تأمل وا دارد که تصمیماتی عاجل بگیرند. که از قدیم گفته اند در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
باشد که بیاندیشند.