
ایرانیان مقیم آمریکا از شباهت شعارهای ممدانی با انقلاب اسلامی در ایران و اسلامگرایان خاورمیانه میگویند. در همین رابطه وال استریت ژورنال در مطلبی نوشت: کمپین ۲۰۲۵ زهران ممدانی برای شهرداری نیویورک، که به عنوان یک مبارزه مترقی برای عدالت اقتصادی مطرح شده است، شباهتهای آشکاری با کمپین انتخاباتی حماس در انتخابات قانونگذاری و ریاست جمهوری فلسطین در سال ۲۰۰۶ دارد. کمپینهای ممدانی و حماس هر دو از نارضایتیهای اقتصادی پوپولیستی برای پنهان کردن دستور کارهای ایدئولوژیک رادیکال استفاده میکنند و لفاظیهای اصلاحطلبانه را با اهداف انقلابی در هم میآمیزند. پیروزی حماس در انتخابات قانونگذاری فلسطین در سال ۲۰۰۶، که بر اساس وعدههای اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد بنا شده بود، دستورالعملی را ارائه میدهد که به نظر میرسد ممدانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، در تلاش خود برای بازسازی نیویورک - ساختاری رادیکال که ریشه در جهانبینیهای کمونیستی و اسلامی دارد - از آن پیروی میکند. این همگرایی صرفاً تاکتیکی نیست، بلکه ایدئولوژیک است و منعکسکننده پویایی گستردهتر اتحاد سرخ-سبز است - ائتلافی از چپ افراطی و اسلامگرایی رادیکال که جوامع کثرتگرا را با پیامدهای ویرانشهری تهدید میکند.
کمپین حماس در سال ۲۰۰۶ با شعار «تغییر و اصلاحات» وعده استقلال اقتصادی، کاهش فقر و توسعه زیرساختها را میداد. مانیفست آنها شامل جدایی از اقتصاد اسرائیل، انتشار پول فلسطینی و اصلاح سیاستهای مالی برای مبارزه با بیکاری و تثبیت قیمتها بود. این وعدهها با استقبال فلسطینیهایی که از فساد فتح ناامید شده بودند، روبرو شد و موفقیت انتخاباتی حماس را تضمین کرد.
به همین ترتیب، برنامه ممدانی برای نیویورکیهای طبقه کارگر که با افزایش هزینههای ضروری مانند مرغ، برنج و شیر دست و پنجه نرم میکنند، جذاب است و راهحلهای رادیکالی مانند فروشگاههای زنجیرهای شهری و حمل و نقل رایگان را پیشنهاد میکند. این سیاستها، اگرچه به عنوان سیاستی مترقی مطرح میشوند، اما یادآور سیستمهای ناکارآمد و دولتی اتحاد جماهیر شوروی هستند و نشان دهنده گامی قهقرایی به سوی کنترل اقتصادی متمرکز به جای اصلاحات واقعی هستند.
وعدههای اقتصادی حماس، دروازهای به سوی جنگ سیاسی گستردهتر بود، که از نارضایتیهای اجتماعی-اقتصادی برای ایجاد مشروعیت و در عین حال پیشبرد یک دستور کار اسلامگرایانه رادیکال استفاده میکرد. کمپین ممدانی نیز این رویکرد را منعکس میکند و از آنچه میتوان آن را «انتفاضه اقتصادی» نامید، برای بیثبات کردن ساختارهای حکومتی نیویورک استفاده میکند. پیشنهادهای او - اعتصابات اجاره بها، عدالت بودجهای و مالکیت عمومی فروشگاههای مواد غذایی - نه تنها اهداف سیاسی، بلکه ابزارهایی برای فرسایش ائتلافهای میانهرو و به چالش کشیدن چارچوبهای سرمایهداری هستند. ممدانی نیز مانند حماس، دستور کار خود را در پوشش عدالت پنهان میکند و از مظلومان در برابر قدرتمندان حمایت میکند، با این حال سیاستهای او خطر تضعیف بنیانهای اقتصادی یک شهر کثرتگرا را به همراه دارد.
برنامه حماس در سال ۲۰۰۶، پوپولیسم اقتصادی را با طردگرایی سازشناپذیر ترکیب کرد و ضمن ترویج یک دولت اسلامی، اسرائیل را از مشروعیت ساقط کرد. کمپین ممدانی نیز به همین ترتیب، اصلاحات اقتصادی را با افراطگرایی ایدئولوژیک در هم میآمیزد. حمایت تمامعیار او از آرمان فلسطین، که اغلب در لفاظیهای سوسیالیستی دموکراتیک پنهان شده است، با روایت حماس همسو است. ممدانی در یک آهنگ رپ در سال ۲۰۱۷ با عنوان «سلام» که در نقش آقای کارداموم اجرا میکرد، «عشق به پنج نفر سرزمین مقدس» را ابراز کرد، که اشاره به رهبری بنیاد سرزمین مقدس داشت که در سال ۲۰۰۸ به دلیل انتقال بیش از ۱۲ میلیون دلار به حماس محکوم شد. این موضوع انتقادات شدیدی را به دنبال داشت، به طوری که فرماندار سابق اندرو کومو آن را «نفرتانگیز» خواند و نگرانیهایی را در مورد روابط ممدانی با چهرههای مرتبط با حماس ایجاد کرد.
بازدید ممدانی از انجمن اسلامی بی ریج در طول مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۵ خود، این همسویی را بیشتر برجسته میکند. شیخ محمد البار، امام مسجد، از مبارزان حماس تمجید کرده و خواستار نابودی اسرائیل شده است. پستهای ممدانی در رسانههای اجتماعی از این بازدید، جنجالهایی را برانگیخت و ارتباط او با احساسات اسلامگرایان رادیکال را برجسته کرد. این اقدامات نشاندهنده خویشاوندی ایدئولوژیک با موضع طردگرایانه حماس است که برای مخاطبان نیویورکی تحت پوشش عدالت اجتماعی، دوباره بستهبندی شده است.
کمپین ممدانی منعکس کننده استراتژی حماس برای «جهانی کردن انتفاضه» است، فراخوانی برای گسترش کمپین خشونت و براندازی در کشورهای دموکراتیک. حمایت دیرینه او از جنبش بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم (BDS)، که از زمان حمایت او در سال ۲۰۱۴ در کالج بودوین و تلاش او برای حمایت از نامزدهای محلی در سال ۲۰۲۱ آشکار شده است، نبردهای محلی نیویورک را در چارچوب جهانی ضد آمریکایی، ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی قرار میدهد. در سال ۲۰۲۱، او لایحهای ایالتی را برای منع خیریههای نیویورک از کمک به سازمانهای شهرکسازی اسرائیلی ارائه کرد، اقدامی که منتقدان آن را «کاملاً یهودستیزانه» خواندند. ممدانی در مصاحبهای با The Bulwark در ژوئن ۲۰۲۵، از شعار «جهانی کردن انتفاضه» به عنوان نمادی از حقوق بشر فلسطینیان دفاع کرد و اظهار داشت: «این زبانی نیست که من استفاده میکنم... هرگونه تحریک به خشونت چیزی است که من با آن مخالفم.»
برای روشن شدن موضوع، عبارت «جهانی کردن انتفاضه» فراخوانی برای خشونت و ترور است. عبارت «جهانی کردن انتفاضه» در تجمعات طرفداران حماس همراه با شعارهایی مانند «فلسطین از نهر تا دریا آزاد خواهد شد» سر داده شده است. این عبارت صراحتاً از گسترش خشونت و ترور در سطح جهانی حمایت میکند، نه اعتراض مسالمتآمیز.
این منعکس کننده استراتژی حماس پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است که گفتمانهای چپ افراطی جهانی، به ویژه در دانشگاههای آمریکایی مانند دانشگاه کلمبیا، را برای دامن زدن به احساسات ضد اسرائیلی و اتهامات نسلکشی در دادگاه کیفری بینالمللی و دیوان بینالمللی دادگستری به کار گرفت. کمپین ممدانی نیز به طور مشابه در پی آن است که نیویورک را به میدان نبردی برای این مبارزات جهانی تبدیل کند و با ادغام ایدئولوژیهای چپ افراطی و اسلامی همسو شود.
کمپین ممدانی اتحاد چپ افراطی و اسلامگرایی رادیکال را در یک دستور کار مشترک ضد غربی، ضد سرمایهداری و ضد اسرائیلی متحد میکند. هر دو ایدئولوژی، ارزشهای لیبرال دموکراتیک را رد میکنند و به دنبال تغییر انقلابی از طریق بسیج پوپولیستی هستند. پیوندهای ممدانی با این اتحاد نه تنها در اعمال خودش، بلکه از طریق پدرش، محمود ممدانی، عضو شورای مشورتی دادگاه غزه، یک گروه مستقر در بریتانیا که از BDS حمایت میکند و با بمبگذاران انتحاری همدردی میکند، آشکار است.
ممدانی پدر در کتاب خود در سال ۲۰۰۴ با عنوان «مسلمان خوب، مسلمان بد»، نوشت: «بمبگذاری انتحاری باید به عنوان یکی از ویژگیهای خشونت سیاسی مدرن درک شود، نه اینکه به عنوان نشانهای از بربریت انگ زده شود.» این چارچوب فکری، که تاکتیکهای افراطی را عادی جلوه میدهد، موضع سیاسی زهران ممدانی را شکل میدهد و لفاظیهای سوسیالیستی را با حمایت از آرمانهای رادیکال ترکیب میکند.
چشمانداز ممدانی برای نیویورک نیز مسیر مشابهی را در پیش میگیرد و خلوص ایدئولوژیک را بر حکمرانی عملی اولویت میدهد. برای مثال، پیشنهاد او برای فروشگاههای مواد غذایی شهری، سیستمهای توزیع مواد غذایی ناکارآمد اتحاد جماهیر شوروی را به یاد میآورد، سیاستی واپسگرایانه که در لباس پیشرفت ظاهر شده است. افراطگرایی چپ رادیکال و اسلامگرایی، هنگامی که مهار نشود، منجر به فروپاشی اجتماعی میشود. همانطور که بحران در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی گواه آن است.
English SummaryThe article examines Mamdani's election as mayor of New York, highlighting how it symbolizes the growing alliance between far-left groups and Islamist factions. This coalition, motivated by shared opposition to Israel and Western democratic principles, raises concerns about its impact on societal cohesion and political dynamics. Critics argue that this alliance fosters divisions, undermines traditional values, and contributes to escalating tensions, establishing a potentially catastrophic fault line within the city’s political landscape. The implications for democracy and social justice are profound and troubling.
Mamdani’s vision for New York emphasizes ideological purity at the expense of practical governance. His proposal for urban grocery stores reflects the outdated and inefficient food distribution systems of the Soviet Union, presenting a regressive policy as if it were progressive. This approach risks fostering societal division and can lead to instability if unchecked, reminiscent of social crises observed in post-revolutionary Iran.