فرونشست زمین، پدیدهای که در سالهای اخیر به یکی از مهمترین تهدیدهای زیستمحیطی ایران تبدیل شده، در استان اصفهان به نقطهای بحرانی رسیده است. آنچه زمانی از آن با تعبیر «زلزله خاموش» یاد میشد، امروز بنا به اذعان استاندار اصفهان، به «آتشفشانی فعال» تبدیل شده است؛ آتشفشانی که حیات شهری، زیرساختها و میراث فرهنگی ایران را در معرض نابودی قرار داده است.
ماجرای وقوع فرونشستهای پی در پی در نقاط مختلف استان اصفهان زیرساختهای مختلف را دچار آسیب کرده و علاوه بر آن موجب نگرانی مردم ساکن این استان شده است. کارشناسان از ضرورت انجام اقدامات لازم و فروی برای کنترل پدیده فرونشست زمین در اصفهان سخن گفته اند. به گفته آنها اگر این کار انجام نشود، روزی میرسد که لازم است جمعیتی بین ۲.۵ تا ۳ میلیون نفر را در اصفهان و اطراف آن تخلیه کنیم و قطعا اگر چنین اتفاقی در این منطقه بیفتد، نوعی بحران ملی رخ خواهد داد.
کارشاسان می گویند: خطرات فرونشست زمین در هر نقطهای آنقدر مهم و غیرقابل جبران هستند که در صورت بیتوجهی به هشدارهای اولیه، علاوه بر وارد آمدن آسیب به ابنیه تاریخی، مردمی که در حال تردد با خودروها در آن محدوده هستند نیز دچار آسیبهای جدی میشوند و خب این مسئله در مورد اصفهان نیز صدق میکند.
در اصفهان چون رودخانه زایندهرود تحت تاثیر فرونشست قرار گرفته، همین الان در آثار تاریخی چون سیوسه پل، پل خواجو و ... هم ترکهایی دیده شده است. در برخی دیگر از آثار تاریخی سطح شهر اصفهان نیز این ترکها دیده میشود و در خیلی از خانهها و مدارس نیز این ترکها مشاهده شده و خب اینها همه علامت فرونشست است.
این فروپاشی اکولوژیک، یک معضل طبیعی یا اقلیمی صرف نیست؛ بلکه بازتاب مستقیم سیاستهای ناکارآمد و ویرانگر نظام ولایت فقیه در مدیریت منابع آبی و محیطزیست است. برخلاف آنچه مقامات حکومتی میکوشند وانمود کنند، فرونشست زمین نتیجه اجتنابناپذیر شرایط طبیعی نیست. این بحران ارتباطی تنگاتنگ با سیاستهای ویرانگر نظام ولایت فقیه دارد. برخی از این سیاستها عبارتند از:
۱. مدیریت فاجعهبار منابع آب
خشک شدن زایندهرود نه یک رویداد اقلیمی، بلکه حاصل دههها انتقال بیرویه آب به صنایع وابسته به نهادهای حکومتی و طرحهای غیرکارشناسی است. پروژههای انتقال آب به یزد، کرمان و صنایع فولاد بدون توجه به ظرفیت اکولوژیک منطقه، آبخوان دشت اصفهان-برخوار را به مرز نابودی رسانده است.
۲. برداشت بیضابطه از آبهای زیرزمینی
در فقدان نظام نظارتی مستقل، هزاران چاه غیرمجاز یا وابسته به ارگانهای حکومتی در دشتهای اطراف اصفهان حفر شد. این برداشتهای بیحساب، موجب فشردگی لایههای زمین و نشست غیرقابل بازگشت خاک شد.
۳. اولویتدهی به صنایع پرآببر وابسته به سپاه و نهادهای حکومتی
توسعه صنایع فولاد و ذوبآهن در مناطق خشک مرکزی ایران، بدون در نظر گرفتن توان اکولوژیک، تنها بهدلیل منافع اقتصادی-سیاسی حاکمیت انجام شد. این سیاستها نهتنها منابع آبی را بلعید، بلکه کشاورزی بومی را به نابودی کشاند و مهاجرت اجباری کشاورزان را تشدید کرد.
۴. بیاعتنایی به هشدارهای علمی
پژوهشگران ایرانی از بیش از ۲دهه پیش نسبت به خطر فرونشست در اصفهان هشدار داده بودند. با این حال، حکومت به جای اقدام پیشگیرانه، یا این هشدارها را سانسور کرد یا کارشناسان مستقل را به حاشیه راند.
سایت داخلی اقتصاد ۲۴ در گزارشی با عنوان «فاجعهٔ فرونشست در حال بلعیدن ایران»، مینویسد: بحران فرونشست زمین حالا دیگر به گلوی ایران رسیده و نفس را بریده است. برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی بهعنوان یکی از عوامل بهطور جدی فاجعه آفریده است. انبوه چاههای مجاز و غیرمجاز، سالهاست تراز آبخوانها را پایین میبرد؛ جاییکه تغذیه طبیعیشان عقب مانده و حفرههای خاکی زیرزمین فشرده و نازا شدهاند.
بدیهی است تا زمانی که سیاستهای کلان مدیریت آب و محیطزیست در چنبرهٔ منافع حکومتی باقی بماند، هیچ راهکاری نمیتواند جلوی نابودی تدریجی این تمدن تاریخی را بگیرد. بیتردید میتوان گفت پدیدهٔ «فرونشست» و سایر معضلات زیستمحیطی که محصول سیاستهای غارتگرانهٔ رژیم حاکم است، مانند سایر بحرانهای اجتماعی و اقتصادی ماهیتی سیاسی دارد و فقط با نابودی این نظام ضد ایرانی پایان میگیرد.
Land subsidence in Isfahan province has become a serious environmental threat and, according to the governor, has become an “active volcano” that is endangering infrastructure and cultural heritage. The phenomenon has caused damage to infrastructure and concern for the public. Experts warn that if no action is taken, 2.5 to 3 million people may need to be evacuated. The subsidence has also damaged historical monuments such as the Siwase Bridge and highlights the inefficiency of water and environmental management in Iran.