آمارها نشان میدهد سه دهه سیاستگذاری نادرست، جمعیت فقیر و متوسط را به حومه شهرها منتقل کرده و کاهش مالکیت مسکن در تهران از ۶۴ درصد به ۴۶ درصد، موتور محرک این جابهجایی بوده است. بسیاری از خانوارهای کمدرآمد حتی با شغل ثابت، مجبور به سکونت در شهرهای اطراف شده و در چرخه فقر پایدار گرفتار شدهاند. به گزارش شرق، برخی کارشناسان معتقدند: حتی شاغلان تماموقت و بیمهشده نیز در شرایط کالاییشدن مسکن، توان حفظ سرپناه خود را از دست میدهند.
عبدالوهاب شهلیبر، پژوهشگر مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، با تأکید بر اینکه امروز حومهنشینی دیگر یک انتخاب برای فرار از مشکلات شهری نیست بلکه به تلهای از فقر و محرومیت برای گروههای اقتصادی متوسط و ضعیف تبدیل شده است، گفت: با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی، بسیاری از گروههای متوسط جامعه دیگر توان سکونت در کلانشهرها را ندارند و مجبور میشوند به حومهها مهاجرت کنند. اگر زمانی حومهنشینی در شهرهای آمریکایی یک انتخاب برای فرار از آلودگی و ترافیک بود، اکنون به تله فقر و محرومیت تبدیل شده که نسلها در آن گرفتار میشوند.
شهلیبر با تأکید بر تأثیر سیاستهای مسکن مهر و نهضت ملی مسکن بر تشدید پیراشهرنشینی، گفت: افزایش هزینههای زندگی و نبود سیاستهای حمایتی منجر به تبعید جمعیت فقیر و متوسط به حومههای کلانشهرها شده است. او به پژوهشهای انجامشده در شهرهای جدید پردیس، پرند و هشتگرد اشاره کرد و گفت: بخش بزرگی از ساکنان این شهرها، از جمله مساکن مهر، افرادی هستند که دیگر در تهران توان پرداخت اجارهبها را نداشتند. مهاجرت این گروهها به حومهها باعث افزایش تمرکز جمعیت فقیر و متوسط شده است.
به گفته شهلیبر، گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که سهم مستأجرین با مشکل شدید مسکن از ۱۷ درصد به ۴۰ درصد رسیده است. این گروه برای تأمین اجارهبها مجبور به صرفهجویی در آموزش، بهداشت و سایر نیازهای اساسی میشوند و عملا در چرخه فقر گرفتار میشوند.
شهلیبر تأکید کرد: بدون سیاستهای حمایتی فراگیر برای دسترسی به مسکن مناسب، روند حومهشدن فقر و تبعید جمعیت فقیر به حومهها ادامه خواهد یافت و نابرابری اجتماعی تشدید میشود.
این جامعهشناس با اشاره به پیامدهای برنامههای مسکن مهر و نهضت ملی مسکن گفت: سیاستهای توسعه مسکن رسمی، به دلیل اعطای یارانههای تراکم به مالکان و تفکیک خانوارهای کمدرآمد، عملا بهبود وضعیت مسکن در کشور را به همراه نداشته و موجب حومهشدن فقر شهری شده است.
شهلیبر با اشاره به روند تغییر سکونت جمعیت تهران طی چهار دهه اخیر گفت: از هر ۱۰ نفر جمعیت شهری استان تهران در سال ۱۳۵۵، بیش از ۹ نفر در شهر تهران زندگی میکردند، اما در سال ۱۳۹۵ این رقم به کمتر از هفت نفر کاهش یافته و سه نفر در مناطق پیرامونی سکونت دارند.
به گفته این جامعهشناس، سیاستهای توسعه شهری، بهویژه سیاستهای توسعه مسکن، یکی از عوامل تشدیدکننده حومهشدن فقر بودهاند. بسیاری از خانوارهای کمدرآمد، حتی استادان دانشگاه، به دلیل ناتوانی در خرید یا اجاره مسکن در داخل کلانشهر، مجبور به سکونت در شهرهای اطراف شدهاند.
او تأکید کرد که اگرچه عوامل متعددی میتواند در شکلگیری و تشدید فقر نقش داشته باشد، اما گذار از آن تنها در سایه مدیریت نهادی هماهنگ و کارآمد امکانپذیر است.
Three decades of poor policy have shifted the poor and middle-class populations to suburban areas, with homeownership in Tehran dropping from 64% to 46% as a driving force. Many low-income families, even with stable jobs, are forced to live in surrounding cities, becoming trapped in a cycle of poverty. Researcher Abdolvahab Shahlibar emphasizes that suburban living is no longer a choice but a poverty trap for the middle and lower economic groups. Rising living costs and lack of supportive policies have exacerbated this issue, leading to a significant increase in renters facing severe housing problems. Without comprehensive housing policies, the trend of poverty migration to suburbs will continue, worsening social inequality.