پنجشنبه، 14 تیر ماه 1403 = 04-07 2024گزارش یک روزنامه داخلی از "بحث کردن" در باره سیرک انتخاباتیشما مردم با بایکوت انتخابات در مرحله اول نشان دادید که از چه ظرفیت و قدرتی برای شکست و رسوایی هر چه بیشتر جمهوری اسلامی برخوردارید. حکومت برای کشاندن شما به پای صندوق های رای در دور دوم، به عجز و لابه افتاده است. اما همه می دانیم که اینها چیزی جز دغلکاری و شیادی نیست. عامل همه دردها و رنج های مردم میهنمان این حکومت ضد ایرانی است که با چپاول ثروت های کشور فقر و رنج و محرومیت را برای ایرانیان به ارمغان آورده است. جلیلی و پزشکیان کاربدستان و متولیان این نظام چپاولگر و مافیایی هستند. فردا بار دیگر نشان دهید که انتخاب واقعی شما همان شعار "زن زندگی آزادی" است. نگذارید حاکمان تبهکار با ایجاد ترس خللی در تصمیم شما برای سرنگونی حکومت ایجاد کنند. یورونیوز در گزارشی نوشت: روزنامه شرق، چاپ تهران در شماره روز پنجشنبه به قلم فرانک جواهری، گزارشی میدانی از زنان در آستانه دور دوم انتخابات منتشر کرده که در آن آمده است: به سراغ زنانی رفتیم که در مرحله اول انتخابات شرکت نکردهاند، اما برای شرکت در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری، مردد هستند. از میان ۱۵ نفری که رای نداده بودند، فقط دو نفر مردد شده بودند که در دور دوم، رای دهند. حتی بحث کردن درباره انتخابات در جمعهای کوچک دوستانه، طبقه متوسطیها در تهران، کار را به جدل و دعوا می کشاند. همه دلخور میشوند، کلماتی چون خائن، شرمندگی، خیانتکار، ترسو، عذاب وجدان، در فضای دوستانه به راحتی ردوبدل میشوند. فضاهای نیمه عمومی هم وضع بهتری ندارند؛ فقط آوردن اسم «انتخابات» باعث میشود، چشمها گرد شده و بپرسند: «از تو دیگه انتظار نداشتیم!» فضاهای عمومی مثل مترو از همه بدتر است. همه ساکت به هم خیره شدهاند. دستفروش های زن و مرد از لابه لای جمعیت رد می شوند. پرسیدن درباره انتخابات از زن ۵۰ سالهای، که برای آنکه شناخته نشدن، روی صورتش ماسک زده و دستفروشی میکند، سخت است. او در پاسخ به من بیاعتناست و داد میزند: «خانمهای محترم، جنسهای من رو ندیدیدها!» برخی اینقدر از فضای انتخابات دور هستند که شنبه شب هنوز خبر ندارند، انتخابات به دور دوم کشیده شده است. مریم ۳۱ ساله از ۶ صبح سرکار می رود و به قول خودش تا ۱۲ شب سر پاست، تا شام شوهرش را بپزد و کمی برای خودش باشد. می پرسد: «مگر انتخابات تمام نشد؟ رفت دور دوم؟ من رای نمی دهم. از این ناراحتم که چرا اینجا بدنیا آمدم. برای بار دوم می خواهند، سرمان شیر بمالند.» سارای ۲۸ ساله محکم می گوید: «رای ندادم و نمی دهم.» می گوید حتی روز انتخابات دلش می خواسته کنار مراکز رای گیری برود و سر کسانی که رای می دهند، داد بزند. سارا در خانه پدری، همراه مادر و برادرش زندگی می کند. روزهای زوج از ۶ صبح تا ۷ شب کار می کند و روزهای فرد هم ناخن کاری یاد میگیرد، چون به قول خودش: «نمیرسه.» «هانیه» هم یکی از نادر مرددهایی است که میگوید شاید در دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. او و همسرش هر دو کار میکنند و اجارهنشین هستند؛ او سالهاست ازدواج کرده و میگوید، تصمیم گرفتهاند بچهدار نشوند. با اینکه همسرش در دور اول انتخابات شرکت کرده است، هانیه با وجود اصرار اطرافیانش، رای نداده است. «هانیه» برعکس «نازنین» آرام است، شمرده و با صدای آهسته حرف می زند. خجالتی نیست، اما موقع صحبت سرش را پایین میاندازد و میگوید: «الان نمیخواهم قلبا رای دهم، اما مردد شدم؛ میترسم یکی بیاید که اوضاع داغانتر شود. الان هم ۱۰ درصد احتمال دارد رای بدهم. نمیدانم تا آخرین لحظه چه اتفاقی بیفتد. دلم راضی نیست.»»
|