سه شنبه، 21 آذر ماه 1402 = 12-12 2023مصرف مازوت کشنده؛ بازگشت فاجعه بار قاتل نامریی به اطراف اراکشرکت گاز استان مرکزی و توزیع برق حرارتی شازند در اطلاعیهای گفته: متاسفانه طی روزهای اخیر به دلیل برودت هوا و با توجه به افزایش روز افزون گاز در بخشهای مختلف بویژه در بخش خانگی، تامین کامل سوخت گاز نیروگاهها ممکن نبوده و به علت محدودیتهای اعمال شده در سوخت گاز نیروگاههای کشور، نیروگاه شازند نیز به اجبار جهت تامین برق و حفظ پایداری شبکه طی روزهای آینده ناگزیر به استفاده از سوخت دوم (مازوت) خواهد شد. مصرف مازوت کشنده؛ محبوب پاسداران، قاتل ایرانیان غوغای کمبود گاز و سردی هوا، بخش های وسیعی از کشور را غرق در گرفتاری های لاعلاج کرده است. رژیم خامنه ای هم به دلارهای صادرات گاز و میعانات و پتروشیمی احتیاج مبرم دارد بنابراین به نیروگاهها و صنایع و پالایشگاهها مازوت میدهد تا منبع درآمدش از کار نیافتد. حالا چه بر سر ریههای مردم ستم دیده از جور نظام ولایت فقیه میآید معلوم نیست. اما حکومت خامنه ای بیرحمتر از این هاست که بشود آن را در چنین تصمیمات منجر به کشتار جمعی یک ملت خلاصه کرد. بگذریم که این نظام ویرانگر دومین کشور تولیدکننده و دارنده ذخائر عظیم گاز را بهعلت غارتگری محض و نپرداختن به امور زیرساختی با بحران کمبود گاز مواجه ساخته است. فاجعه در اراک؛ مادرانی که بچههای مرده می زایند نشریه شهروند چند سال پیش در گزارشی نوشته بود: دو قدم مانده به جهنم، هوا سوخته است. ٢٠کیلومتری جاده اراک به شازند در همسایگی مشعلهایی که سر به آسمان دارند، زمینهای ٦٧٠ خانوار بوی مرگ میدهد. از پالایشگاه شازند که بگذری سه مشعل بلند، آسمان را روشن کردهاند و زمین را سیاه. هوا برای نفس کشیدن سنگین است و در این بیهوایی آدمهای ساده روستا یک صبح دیگر را آغاز کردهاند؛ یک روز دیگر را زیر آسمانِ «کَزاز»؛ یکی از دهها روستای استان مرکزی که حالا دیگر سالهاست، روزها و شبهایش در محاصره صنایع بزرگ میگذرد. مشعلهای گازی و دودکشهایی که مرگ در هوا میپراکنند از هر سو در کزاز پیداست؛ «پالایشگاه نفت» و «نیروگاه حرارتی» از شمال شرق و «پتروشیمی شازند» از شمال. صنایعی که برای ساکنان این گوشه پرت برای روستاییان کزاز رونق نیاوردهاند، کسب و کار و حالِ خوش نیاوردهاند... خاک و هوای آلوده، بچههای نارس، بچههای مرده، مادران مریض آوردهاند. بچههای کزاز چه آنها که به دنیا نیامده رفتهاند و چه آنها که زیر مشعلها و دودکشها چشم باز کردهاند پیش از آنکه بزرگ شوند میفهمند که آلودگی هوا و زندگی در چندصدمتری صنایع بزرگ، با آدمها چه میکند. آنها که با ریههای مریض، با قلبهای ضعیف نه میتوانند بچگی کنند و نه میتوانند مثل همه بچهها درس بخوانند. روی زمینهای سوخته کزاز، دو قدم مانده به جهنم، آلودگی نه فقط آدمها که دامها را، گاوها و گوسفندان را هم با خود برده است: «گوسفندها را که میکشیم جگرشان، همان قسمت وسط ریههایشان ما بهش میگوییم «پُفی»، سیاهِ سیاه است. دکترها میگویند دامهایتان بدنشان عفونت دارد. به خاطر آب و هوا و غذای آلودهای که میخورند دیگر سالم نیستند.»
|