کتاب «شرایط طبقه کارگر در انگلستان» در قرن ۱۹ توصیفی واقعی و دردناک از وضعیت طبقه کارگر آن دوران است. در فرانسه هم وضعیت بهتر نبود. امیل زولا کتاب «ژرمینال» را درباره وضعیت کارگران معادن فرانسه نوشت. در پرتو مبارزات کارگران و همپیمانان تهیدستشان و در اثر همان کتابها و گزارش هایی که جامعه انگلستان و بعدها اروپا و آمریکا را دستخوش دگرگونیهای وسیع و عمیق نسبت به حقوق کارگران نمود، امروزه آن ستمها و بیعدالتیها تا حدودی جبران گردیده و دست کم اینکه مزدبگیران مجبور به کار طاقتفرسا و گرسنگی کشیدن های خانوادهشان نیستند و از حقوق بازنشستگی و دستمزدهای عادلانه تری برخوردارند.
در ایران قرن بیست و یکم اما کارگران و سایر دستمزدبگیران که با خانوادههایشان بیش از ۶۰ میلیون نفر هستند در فقر و فلاکتی که نظام ولایت فقیه مسبب آن است غوطه میخورند تا جایی که میتوان وضعیتشان را شبیه وضعیت قرن ۱۹ در انگلستان دانست. سرمایههای با ارزش انسانیاش نیز یا در زندان ها بهسر میبرند و یا کوله مهاجرت و در واقع فرار را بر دوش گرفتهاند.
شدت استثمار و بهره کشی از کارگران در ایران از یکسو و دستمزدهای ناچیز حتی برای زندهمان خود و خانواده، در محلهایی بهنام کارخانه باعث شده است که بخشی از نیروی کار عطای کار در این مراکز بهره کشانه که شبیه دوران بردهداری است را به لقای خروج از دایره متقاضیان کار و شغل ببخشند. حتی دستفروشی نیز درآمدی بهمراتب بیشتر از کارکردن در کارخانهها و واحدهای تولیدی دارد.
کارگران بیپشتوانه و بیآینده بهتر میدانند شغلی که معیشت آنها را تأمین نکند، کار مناسب نیست. وقتی هزینه زندگی یک کارگر دستکم ۱۵ میلیون تومان است معلوم است که با شغلی که نیمی از آن را هم به دست نمیآورد، سازگار نباشد. درد و رنج کارگران و سایر زحمتکشان میهن در ۴۰ ساله فاشیسم دینی کاسته نگردید بلکه روزبهروز افزوده شد. ارتش بیکاران و گرسنگان با نظام بهره کشی و استثمار و غارتگری سر آشتی ندارد. برای فردای بهتر باید ستمکاران را به زیر کشید.