داریوش مهرجویی، کارگردان مطرح سینمای ایران و همسرش وحیده محمدیفر، ۲۲ مهرماه ۱۴۰۲ در محل سکونتشان در ویلایی در کرج به طرز فجیعی به قتل رسیدند. قبل از این جنایت، ویدیویی از داریوش مهرجویی منتشر شده بود که او در آن به توقیف فیلمهایش اعتراض میکند و تلویحا به تهدیدش اشاره میکند و میگوید: "این سینه من بیایید بزنید".
پس از قتل فجیع او این گفته محملی شد بر اینکه بسیاری این قتل را با انگیزه سیاسی و حتی قتل حکومتی بدانند. پس از وقوع این قتل، بسیاری از چهرههای شناختهشده و کاربران در فضای مجازی، نحوه انجام این قتل بویژه کاردآجین شدن مقتولان را با قتلهای زنجیرهای در پاییز سال ۱۳۷۷ مقایسه کردند.
قتلهای زنجیرهای، به کشتار برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعیِ منتقد نظام جمهوری اسلامی در اوایل هفتاد ، در داخل و خارج از ایران، گفته میشود که بعدها مشخص شد آمران و عاملان آن ماموران بلندپایه وزارت اطلاعات بودند، پروندهای که از نظر حکومت به دنبال مجازات عاملان پروندهشان مختومه شد اما جزییات پرونده هنوز محرمانه است.
گروهی از هنرمندان داخل و خارج ایران روز شنبه در نامهای جمعی، دادگاه رسیدگی به قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر را نمایشی و در امتداد سرکوب حکومتی دگراندیشان دانستند. در این نامه آمده است: ما برای دادگاه رسیدگی به قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر که با تکیه بر تحقیقاتی ناقص و کیفرخواستی پر ایراد با شتابی چشمگیر به کار خود پایان داده است هیچ مشروعیتی قائل نیستیم.
پیوست این نامه که از سوی جمعی از اهالی هنر و فرهنگ و با مشورت با حقوقدانها نوشته شده است متنی حقوقی هم از مرضیه محبی، حقوقدان منتشر شده که در آن استدلالهایی در ارتباط با انحراف افکار عمومی توسط دستگاه قضایی طرح شده است.
این حقوقدان می گوید: موارد فراوانی از تناقض و تعارض اظهارات پلیس و دادستان و دادگاه وجود دارد که همه حکایت از آن دارند که دراین پرونده چیزی در حال پنهان شدن است و آن چه در سطح میگذرد فقط یک داستان سرایی ناشیانه است.
مردم قاتلین را میشناسند
قتل فجیع داریوش مهرجوئی و همسرش ادامه سیاستی است که جمهوری اسلامی از دو سال پیش تاکنون در قبال همراهی هنرمندان صاحب نام با انقلاب «زن، زندگی، آزادی» در پیش گرفته است؛ ممنوع الکار کردن، احضارهای مستمر، زندانی کردن و سپس آزاد کردن با وثیقه های سنگین، تهدید به ضبط اموال، درج جریمه های سنگین در لایحه حجاب، جلوگیری از پخش تولیدات هنری.
خامنه ای با این شیوه های سرکوب حتی با زندانی کردن توماج صالحی، سامان یاسین، مهدی یراحی نیز ره به جائی نبرده است. از این رو سازمان های امنیتی او آخرین حربه جنایتکارانه شان را به کار گرفته اند؛ قتل فجیع صاحب نام ترین هنرمند و کارگردان ایرانی که شهرتی جهانی دارد برای ایجاد بالاترین رعب و وحشت در میان هنرمندان و نام آوران عرصه فرهنگ و هنر.
قاتلان حرفه ای جمهوری اسلامی به مدت یک ساعت و چهل دقیقه، این کارگردان صاحب نام موج نو سینمای ایران و همسرش را شکنجه کرده و دست و پایشان را شکستند و سرشان را بریدند تا به قول هوشنگ گلشیری پیام شان واضح به دیگر هنرمندان برسد که: خفه میکنیم! سر میبریم!
قتل داریوش مهرجویی از دیدگاه مردمی که با کارنامه جنایی جمهوری اسلامی آشنا هستند، پدیدهای مکرر، نقشهمند و از پیش طراحی شده است. مردم به خوبی آمران و عاملان این سناریوهای خونین را میشناسند. از مونتاژ آگاهانه پستهای اینستاگرامی همسر داریوش مهرجويی تا خبررسانی شتابزده خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران تماماً سناریو صحنه سازیهای متعفن دستگاههای اطلاعاتی است.
این سناریوپردازی بی اعتبار است و مانند همیشه فاقد حقیقتی است که عامدانه از چشم مردم پنهان نگه داشته میشود. این قتل فجیع در پس یک سلسله از تحولات اجتماعی و رویدادهای معین در دل انقلاب زن زندگی آزادی بوقوع پیوسته، کل سناریوسازی از نحوه خبررسانی تا پنهانکاری و ابهامپراکنی و حتی تناقضات آشکارا مهندسی شده آن اهداف معینی را دنبال میکند. جامعه با ابعاد و اهداف چند سویه و خطرناک این جنایت روبرو است. میداند که حذف فیزیکی و ایجاد رعب و وحشت پیام انتقام و هشدار حکومت به جامعه هنری است که همراه انقلاب شد.
زنده یاد داریوش مهرجویی یک هفته پیش از به قتل رسیدنش بهمراه همسرش در یک ویدئو قاتلین خودش را معرفی کرده بود
اما قتل فجیح این کارگردان و همسرش بسیار شباهت به قتل داریوش و پروانه فروهر داشت که توسط عناصر وزارت اطلاعات یعنی تیم سعید امامی و کاظمی انجام گرفته بود
همچنین قتل کیومرث پوراحمد تحت لوای خودکشی بصورت حلق آویز اما عکسی با دستان زخمی و مشهود که نشان از درگیری با قاتلینش که با ضرب و شتم ایشان پیش از قتل وجود دارد