سه شنبه، 13 شهریور ماه 1397 = 04-09 2018وقنی زباله هم بلای جان پاسارگاد می شودبعد از نصب تیربرقها در عرصه و حریم پاسارگاد، این بار نوبت زبالههاست که در میان حریم این محوطه جهانی، پل تاریخی «پاسارگاد» و بستر رود «پلوار» را بدمنظر کنند به گزارش ایسنا، وقتی صحبت از رشد و توسعه بدون مدیریت درست و در عین حال براساس اصول توسعه پایدار میشود، به نظر میرسد برخی مدیران پروژههای عمرانی که در محدوده حریمهای حفاظتی مجموعههای میراث جهانی مانند مجموعه میراث جهانی پاسارگاد قرار میگیرند جدای از ادعای کلامی و در عمل در بیشتر موارد حاضر به پذیرش شرایط حفاظتی خاص یک مجموعه میراث جهانی نیستند و معمولا اقداماتی که انجام میشوند تخلف نسبت به ضوابط مصوب کشورند.نصب تیرهای برق در بخشی از عرصه و محدوده حریم حفاظتی درجه یک پاسارگاد درسال گذشته که برخلافِ وعدههای مطرح شده مبنی بر برداشت آنها و اقدام به انتقال زیرزمینی خطوط انتقال تاکنون هیچ تغییری در آنها رخ نداده، نمونهای از این اتفاقات است و اکنون از جدیدترین تخلفها میتوان به تخلیه نخاله و انباشت آسفالتهای کنده شده از بستر خیابان در حاشیه مسیر گردشگری و در بستر «رود پلوار» اشاره کرد. افشین یزدانی، مشاور بازنگری حریم محوطه میراث جهانی پاسارگاد میگوید: به تازگی شهرداری پاسارگاد تصمیم به انجامِ یک جدولکشی در وسط بلوار به درازای حدود ۶۰۰ متر در میانه مسیر آسفالته ورودی این شهر در حاشیه مجموعه میراث جهانی پاسارگاد کرده است، که هر چند این اقدام در نوع خود یک خبر خوشحال کننده است، اما شرکت مجری این کار در تخلفی آشکار اقدام به انباشت و تخلیه نزدیک به ۱۵۰۰ متر مربع آسفالت تخریب شده در حاشیه رودخانه پلوار کرده است.او توضیح میدهد: انباشت نخاله ساختمانی و حجم انبوهی از آسفالتهای تخریب شده در بستر رودخانه اگرچه نخست تخلفی در حوزه محیط زیست است و از سوی اداره منابع طبیعی شهرستان پاسارگاد باید تا رفع و پاکسازی بستر و عرصه رودخانه نسبت به برطرف کردن آن پیگیری شود ، از سوی دیگر از جهت هویت تاریخی و میراث فرهنگی منطقه پاسارگاد نیز دارای اهمیت است. وی با بیان اینکه رودخانه پلوار نقشی اساسی در شکلگیری نخستین باغ با ساختار از پیش طراحی و مهندسی شده در منطقه پاسارگاد که امروز در فهرست میراث جهانی باغهای ایرانی به ثبت رسیده، داشته است ادامه میدهد: از این جهت از منظر جایگاه فرهنگی نیز قابل توجه و اهمیت است، تغییرات ایجاد شده در بستر و حاشیه مسیر این رود که به شکل تسطیح لبههای طبیعی دو سوی حاشیه بستر رود توسط زمینداران و کشاورزان از سالها پیش شروع شده است، به دنبال خشکسالی چشمههای بالادست و تبدل شدن رود پلوار به یک مسیل سیلابی چند سالی است که به شکل «ذخیرهگاه همیشه در دسترس برای برداشت شن و ماسه» و همچنین در جایگاه یک گود عظیم طبیعی، ارزان و سهلالوصول برای تخلیه نخالههای ساختمانی شکل بسیار زشت و زننده پیدا کرده است. یزدانی همچنین با تاکید بر اینکه محل تخلیه آوار ساختمانی و آسفالت پروژه اخیر شهرداری در چند متری بقایای پلی باستانی قرار گرفته که روی همین رود در دوران باستان احداث شده است، تاکید میکند: این پل که امروز فقط بخشهایی از پایه آن باقی مانده، به شماره ۲۷۶۳۶ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و در ساخت آن از سنگهای تراش خورده متعلق به دوران هخامنشی و ساروج بهره گرفته شده است.مشاور بازنگری حریم محوطه میراث جهانی پاسارگاد اهمیت و جایگاه این پل در جغرافیای تاریخی و چشم انداز باستان شناختی منطقه پاسارگاد را بسیار مهم میداند و با اشاره به اینکه بقایای حاضراز بلوکهای تراشخورده هخامنشی ساخته شده است، اضافه میکند: تلاش برای دستیابی به منشأ آن بلوکها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. او ادامه میدهد: با وجود هشدارهای محوطه میراث جهانی پاسارگاد، شهرداری اقدام به تخلیه آوار در این مکان کرده و با وجود قول شهردار مبنی بر برداشت و جابهجایی آوار، همچنان به کار خود ادامه میدهد، در حالیکه آوارها باید از آن محل برداشته شوند و به محل دیگری که مورد تائید میراث فرهنگی است، منتقل شوند.وی با این وجود خبر میدهد: در قالب طرح بازنگری محدوده عرصه و حرائم پاسارگاد و به منظور مستندنگاری بقایای پل باستانی و تعیین محدوده عرصه و حریم این پل تاریخی و ارتباط آن با راه باستانی موجود در این محل، بهزودی طرح پیشنهادی کاوش باستانشناسی به منظور شناسایی حد و حدود این پل تاریخی و دستیابی به طرح اولیه آن از سوی پایگاه میراث جهانی پاسارگاد به پژوهشکده باستانشناسی ارائه میشود. یزدانی تاکید میکند: پس از نخستین مستندنگاریها تلاش برای آزادسازی محدوده دو سوی رودخانه در محل ساخت پل که با برداشت و انتقال آوار انباشتشده در محل امکان دارد، برای حفظ و نگهداری از جایگاه تاریخی این اثر نقش بسزایی خواهد داشت. در این ۴۰ سال سیاه، هیچ کدام از اینها ارزشی برای مردم بزرگ ایران، فرهنگ و کشور باستانی ایران قائل نشدند و همیشه طبل جنگ کوبیده اند، هنوز هم نگران مردم ایران نیستند و همیشه نگران کشورهای دیگر هستند (فلسطین، لبنان، سوریه، جبوتی)، مردم ایران را "هیچ" حساب میکند؛ تنها چیزی که اینها کمی به آن ارزش قائل هستند، گاو، گوسفند، شتر و حیوانات گوناگون هستند که آخوندها با آنها همخابی میکنند، همین! به اشتراک بگذارید:
|