آدينه، 17 فروردین ماه 1397 = 06-04 2018تیغ سانسور بر گلوی برنامه سازان صدا و سیمارویداد 24: حواشی و گلایههایی که بر سر نحوه پخش برنامههای نوروزی صدا و سیما به وجود آمد تنها بخشی از مشکلات صدا و سیما در این سالها است. صدا و سیما سازمانی عریض و طویل است که بودجه دولتی کفاف دخل و خرج آن را نمیدهد. به خاطر همین هزینههای سرسامآور است که برنامهسازان مجبور هستند برای تولید برنامههای خود دنبال اسپانسر بگردند. امکان ندارد برنامهای بدون حضور یک اسپانسر تولید شود. فرقی هم نمیکند این برنامه چه موضوع و مضمونی داشته باشد، اسپانسر پای ثابت تمام برنامههای صدا و سیما است. اسپانسرهایی که گاهاً حضورشان کلیت آن برنامه را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث میشود برنامه تولید شده دچار تغییر ماهیت شود.به نظر میرسد صدا و سیما بودجه چندانی برای تولید برنامه نداشته باشد، به همین خاطر است که سازندگان برنامههای تلویزیونی شخصاً سراغ بودجه و اسپانسر میروند تا کار تولید برنامههایشان بدون دردسر و درگیری با بوروکراسی پیچیده صدا و سیما انجام شود. آخرین نمونه این شکل برنامه سازی را در سریال پایتخت5 مشاهده میکنیم. سازمان فرهنگی-رسانهای اوج -که در مقالهای دیگر به فعالیت این سازمان هم خواهیم پرداخت- سرمایهگذاری سریال پایتخت5 را به عهده گرفته است. تنابنده در مصاحبهای با روزنامه فرهیختگان اعلام کرد حضور موسسه اوج (وابسته به سپاه) به درخواست خودش بوده، چرا که سری جدید سریال پایتخت هزینههای هنگفتی داشته که صدا و سیما از پس پرداخت این هزینهها برنمیآمده است. حضور سرمایهگذرانی مثل موسسه اوج که نگاه و مشی ایدئولوژیک مشخصی دارند باعث شد تا پایتخت5 از سوی هر دو نهاد درگیر در پروسه تولید این سریال دچار سانسور شود. صحنههای رقص ارسطو در قسمتهای نخست سریال را صدا و سیما سانسور کرد و بخشهای دیگری هم توسط موسسه اوج سانسور شد تا سریال پایتخت5 از سوی هر دو نهاد دچار سانسور شود. این جرح و تعدیلها صدای عوامل سریال را درآورد و باعث شد آنها در صفحات اینستاگرام خود به این جرح و تعدیلها اعتراض کنند.اعتراضات به سریال پایتخت5 ختم نشد و حمید جبلی هم با انتشار پستی به نحوه پخش کلاه قرمزی اعتراض کرد. این اعتراضها نشان میدهد با شکل جدیدی از سانسور در صدا و سیما مواجه هستیم. ممکن است قسمتی از یک برنامه در اولین نوبت پخش شود و در تکرارها حذف شود. حتی ممکن است کسی در یک سریال بازی کند و ممیزهای محترم متوجه جایگاه او نشوند و نه تنها تصویر او را پخش کنند بلکه اسم او را در تیتراژ سریال هم بیاورند. اما ناگهان و با افشاگری رسانهها متوجه اشتباه خود شوند و نام فرد مذکور را در قسمتهای بعدی از تیتراژ حذف نمایند.مثال واضح چنین اقدامی حضور منشی رئیس شبکه جم در سریال پایتخت 5 است. ایرادی به عوامل سریال پایتخت 5 وارد نیست که چرا از این خانم برای بازی در این سریال دعوت کردهاند. ایراد از ناظران محترم صدا و سیما است که معلوم نیست چرا این نکته را به سازندگان سریال تذکر ندادند. کما اینکه خود طنابنده هم در مصاحبهاش با روزنامه فرهیختگان اعلام کرد که از مدتها پیش این قسمت سریال را برای بازبینی به صدا و سیما فرستاده است.از مسئولان محترم بازبینی در صدا و سیما باید پرسید چرا نتوانستهاند چنین مسئله واضح و آشکاری را تشخیص دهند؟ مگر غیر از این است که وظیفه این دوستان تشخیص همین چیزها است؟ البته حضور آن خانم در پایتخت5 تا این حد بحران ساز نبود اما به فرض که حضور آن خانم مشکلساز هم بوده باشد، از بازبینهای محترم باید پرسید چرا مسئلهای چنین واضح را تشخیص ندادهاید و حتی اجازه دادید اسم این خانم در تیتراژ بیاید. برخوردهای اینچنینی نشان میدهد سانسور در صدا و سیما چندان ضابطهمند نیست و بسیار وابسته به سلیقه افراد است. هر مدیری بسته به تشخیص خودش فیلمها و سریالهای پخش شده را سانسور میکند. این سانسور سلیقهای باعث کلافگی هنرمندانی که با صدا و سیما همکاری میکند شده است. آنها نمیدانند موضوعاتی که مشمول سانسور میشود چیست تا از آن موضوعات پرهیز کنند.از طرف دیگر در چنین فضایی نمیتوان محصول مفرح و با کیفیت تولید کرد. ممکن است سکانسی از نظر یک بازبین مشکلی نداشته باشد، اما از نظر بازبین دیگر غیرقابل پخش تشخیص داده شود. معیارها و ضوابط چنان سیال است که با تغییر یک مدیر با مدیر دیگر تغییر میکند و باعث میشود هنرمندان دچار سردرگمی شوند. این سردرگمی را میتوان در برنامههای نوروزی صدا و سیما به خوبی مشاهده کرد. بیشتر برنامههای امسال صدا و سیما برنامههایی خنثی و بیهویت بودند که نمیشد تا انتها به تماشای آنها نشست. برنامهسازان از ترس اینکه مبادا برنامهشان دچار جرح و تعدیل شود بیخیال جذابیت و نوآوری شدند و به محافظهکارانهترین شکل ممکن برنامههای نوروزی را تولید کردند. در چنین شرایطی ریزش مخاطب عادی است. مخاطب چرا باید برنامههایی را تماشا کند که ذرهای جذابیت ندارد؟مسئولان صدا و سیما طبق سنوات گذشته چند مصاحبه تلویزیونی انجام دادهاند که در آن مردم از برنامههای تولیدی نوروز تعریف میکنند. با این گزارشها نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم، صدا و سیما مدتها است که در بحران به سر میبرد. هم مشکلات مالی و هم نگاه بسته مدیریتی در این سازمان باعث شده صدا و سیما از سبد تفریحی مردم ایران حذف شود. اگر پخش زنده مسابقات فوتبال و شبکه آی فیلم نبود، صدا و سیما چیز خاصی برای تماشا نداشت. آخرین نمونه شاهکار مدیریتی مسئولان صدا و سیما سانسور لوگوی باشگاه آ اس رم ایتالیا بود که واکنشهای مختلفی را در سطح جهان برانگیخت. این لوگو سالهاست در معرض دید عموم مردم قرار دارد و هیچکس تا قبل از این جار و جنجالها به آن توجه چندانی نکرده بود. اما با حساسیت بیموردی که مسئولان صدا و سیما نشان دادند توجه همه مردم به این لوگو جلب شد.این مسائل نشان میدهد در صدا و سیما بحران مدیریت به اندازه بحران مالی وجود دارد و همین بحران مدیریت هم باعث دلزدگی و کاهش مخاطبان صدا و سیما شده است. مخاطبانی که بر خلاف سالهای دور انتخابهای زیادی برای سرگرم شدن دارند. مسئولان صدا و سیما اگر میخواهند مخاطبان خود را حفظ کنند و با کسانی که با این رسانه قهر کردهاند آشتی کنند بهتر است در نگاه مدیریتی خود تجدید نظر کنند. چرا که مخاطب امروز بر خلاف مخاطب سالهای دور منتظر و معطل برنامههای صدا و سیما نمیماند و خوراک فکری خود را از جای دیگری تامین میکند.
|