از زبان خودشان؛ بلايی که سر ایران آوردند
ايرنا- خبرآنلاين در يادداشتي آورده است:ما با صدور ساليانه 25 هزار نفر به آن دنيا در اثر سوانح رانندگي و صدور60 هزار نفر نخبه به آن سر دنيا در اثر بي برنامگي حرف اول جهان را مي زنيم . قبول بفرماييد کار هر کشوري نيست که بتواند به چنين جايگاهي در صادرات دست يابد.
فرزين پورمحبي در يادداشت خود آورده است: البته ناگفته نماند در اين راه، مسئولين دلسوزمان زحمات زيادي را متقبل شدند، آنها در ابتدا به شکل هدفمندي وازکتومي را ممنوع کردند تا بر جمعيت بيفزايند؛ بعد با آموزش و پرورش و صرف کلي سرمايه، جمعيت افزوده فوق را پروار کردند و دست آخر هم بدون هيچ توقعي تک تک اين دسته گل ها را تقديم اجانب کردند.
فقط فرقش با ساير صادرات در اين است که نه تنها ارزآوري ندارد بلکه کلي هم ارزبري دارد! اما چيزي که صادرات ما را خاص کرده، ادغام اين دو گونه از صادارت به شکل توامان است... يعني «صادارت نخبگان به آن دنيا!» يعني اگر مغزي نتواند به «آن سر دنيا» فرار کند تسهيلاتي انديشه شده که بتواند از همين جا به «آن دنيا» سفر کند!
معمولا فرنگي ها وقتي به ايران مي آيند از اينکه مي بينند ما شترسواري نمي کنيم متعجب مي شوند و البته ما خودمان هم با ديدن اوضاع دور و برمان از اينکه چرا واقعا شتر سوار نيستيم بيشتر از آنها متعجب مي شويم! وقتي هم نخبه اي از خارج به ايران بازمي گردد و نخبه اي ديگر از ايران به خارج مهاجرت نمي کند، به شکل متعجبانه اي با آن ها مصاحبه مي کنيم که چرا ايران را براي زندگي انتخاب کرده اند؟!
البته هنر مسئولين ما يکي دوتا نيست آنها در تشکيل کميته تحقيق و تفحص در خصوص دلائل شکست و يا علل ايجاد حوادث و شناسايي مسببان، جزو بهترين هاي جهان هستند؛ اما ايکاش در خصوص پيش بيني حوادث و يا پيش گويي آنها، به درجه اي از عرفان برسند که بشود نام «پيشگيري از حوادث غيرمترقبه» را بدون شرمندگي بر روي اين کارهايشان گذاشت.
بزرگترين قاچاقچي انسان ها در کمين گل هاي خندان ما هستند و همه کشورهايي که سرشان به تنشان مي ارزد با افتخار شده اند کولبرهاي آنها .... با اين اوصاف بي انصافي است که ما اين دسته گل ها را اينگونه به آب بدهيم . ضرر اين نوع از قاچاق خيلي بيشتر از قاچاق کفش و جوراب است.