پلنگ زیبای ایرانی؛...یک قدم تا انقراض!
در علم مدیریت حیات وحش، پایش جمعیت گونهها بسیار مهم است و تنها از این طریق است که میتوان درجه حفاظتی یک گونه را تعیین کرد؛ درحالیکه در کشور ما هنوز چنین اطلاعات زیربنایی وجود ندارد.
خبر مرگ یک پلنگ ماده و تولهاش در منطقه جنگلی شهیدآباد استان مازندران تنها یکی از دهها موردی است که رسانهای میشود و دراینمیان نه تعارضات میان دامداران و گوشتخواران درشتجثه در ایران جدی گرفته میشود و نه متأسفانه آمارهای غیرقابلاستناد جمعیتی دقیقتر و مستندتر میشوند؛ درحالیکه همین موارد مهم است که در اصل پشتوانه حفاظت از این حیوانات زیبا و کمنظیر است.
به گزارش شرق، هنوز بهدرستی نمیدانیم، چند صد قلاده پلنگ در ایران باقی مانده است. در علم مدیریت حیات وحش، پایش جمعیت گونهها بسیار مهم است و تنها از این طریق است که میتوان درجه حفاظتی یک گونه را تعیین کرد؛ درحالیکه در کشور ما هنوز چنین اطلاعات زیربنایی وجود ندارد و در مقابل تنها آمار تلفات است که گاه و بیگاه از این سو و آن سو شنیده میشود.
خبر مرگ یک پلنگ ماده و تولهاش در منطقه جنگلی شهیدآباد استان مازندران تنها یکی از دهها موردی است که رسانهای میشود و دراینمیان نه تعارضات میان دامداران و گوشتخواران درشتجثه در ایران جدی گرفته میشود و نه متأسفانه آمارهای غیرقابلاستناد جمعیتی دقیقتر و مستندتر میشوند؛ درحالیکه همین موارد مهم است که در اصل پشتوانه حفاظت از این حیوانات زیبا و کمنظیر است.
مرزهای فراخ بیاطلاعی
عوامل بسیاری در زندگی پلنگهای ایرانی ناشناخته هستند؛ بهعنوان مثال تجربیات مختلف حاکی از آن است که اگر یک منطقه ظرفیت ۱۰ پلنگ را داشته باشد؛ اما بر اثر زادآوری این تعداد به ۱۳ الی ۱۴ پلنگ افزایش پیدا میکند، آنگاه سه الی چهار پلنگ اضافه به ناچار وادار به ترک محیط و پیداکردن یک قلمرو جدید میشوند؛ دقیقا همین نوع جابهجاییهاست که اغلب مشکلساز میشود و در ایران نیز تحقیقات درستی بر روی آن انجام نشده است.
پلنگهایی که به این شکل مجبور به ترک زیستگاه میشوند؛ یا باید از جاده یا باید حتی از روستا گذر کنند و در این شرایط است که بیشترین آمار تلفات هم طبیعتا انتظار میرود. نباید فراموش شود همین آمار و ارقام غیرقابلاستناد است که بر وضعیت حفاظتی بهشدت تأثیر گذاشته است.
پلنگ حیوانی است که معمولا در شب فعال و طول شب نیز در فصل زمستان گاه از چهار الی پنج ساعت بیشتر است؛ در نتیجه این طولانیتربودن زمان شب به این معناست که حیوان زمان بیشتری هم برای جابهجایی داشته و بالطبع امکان دارد که بتواند خود را از مناطق ناامن دور کرده و وارد مناطق به نسبت امنتر شود. در عین اینکه در فصلهای سرد سال تداخل با زمان جفتگیری نیز زیاد میشود؛ یعنی حیوان طبیعتا مدت زمان بیشتری را هم در قلمرو جابهجا خواهد شد؛ درحالیکه در فصل تابستان خطرات برای پلنگها از جنس دیگری است.
پلنگها در فصل تابستان به دلیل طولانیتربودن روز، مدتزمان بیشتری در معرض مشاهده از سوی عوامل انسانی هستند و بنابراین تعارضات زیادی هم در این فصل در ایران اتفاق میافتد. ازآنجایی که بیشتر جابهجایی پلنگها در اطراف محدوده آبشخورها یا آبگیرها صورت میگیرد، در نتیجه احتمال آسیبپذیری آنها در این مناطق بیشتر از سایر جاهاست؛ چراکه فرضا در مناطق کوهستانیتر احتمال مخفیشدن هست؛ درحالیکه در نزدیکی آبگیر یا رودخانه چنین امکانی برای پلنگها وجود ندارد.
بسیاری از شکارچیان نیز از این آسیبپذیری پلنگها استفاده کرده و آنها را در این مناطق شکار میکنند؛ چنانچه مورد تلفات اخیر مادر و توله شهیدآبادی نیز درست در نزدیکی چشمه رخ داده است.
هماکنون در دنیا ٩ زیرگونه از پلنگها وجود دارد که یک مورد در کل قاره آفریقا و هشت زیرگونه دیگر در آسیا شناخته شدهاند. از این تعداد دو مورد با نامهای پلنگ عربی و پلنگ ایرانی تنها در خاورمیانه پراکنش دارند. پلنگ ایرانی در حد فاصل افغانستان تا عراق زیست میکند و یکی از زیرگونههای منحصربهفرد در نوع خود است.
جثه پلنگ ایرانی از جثه پلنگهای عربی بزرگتر است. یک فرضیه مبنی بر این است که اندازه جثه گوشتخواران تا حد زیادی به اندازه طعمه غالب آنها بستگی دارد؛ مثلا در عربستان جثه طعمههای پلنگ به واسطه خشکی هوا اغلب کوچکتر از طعمههای پلنگ ایرانی است؛ درحالیکه پلنگ ایرانی در کشور ما طعمهای مانند گراز و حتی مرال دارد.
شرایط اقلیمی ازجمله مسائل تأثیرگذار است؛ بهعنوان مثال در مناطقی که تغییرات دمایی زیاد است؛ یعنی اختلاف میان حداقل و حداکثر درجه حرارت چشمگیر است، میتوان جثه بزرگتری را در پلنگها انتظار داشت.
یک فرضیه دیگر هم مبتنی بر این است که در عرضهای جغرافیایی شمالیتر هر چقدر که به سمت شمال برویم، جثه حیوان گوشتخوار بزرگتر میشود؛ اما واقعیت این است که هنوز اطلاعات دقیقی درباره بسیاری از مسائل زیربنایی زندگی پلنگها ازجمله فصل جفتگیری آنها در ایران وجود ندارد.
موارد متعددی از جفتگیری پلنگها در فصل بهار یا حتی تابستان دیده شده؛ اما اطلاعات موثقی در دست است که باور گذشته مبنی بر انحصار فصل جفتگیری به زمستان و اواخر آن را رد میکند. موارد ضدونقیض از این دست فراوان است و همین مسائل است که حفاظت از آنها را با چالش جدی مواجه کرده است.
تعارضات پلنگها با انسانها
مسئله تعارضات میان انسان و گوشتخوارانی مانند پلنگها درحالحاضر جزء مباحث روز مدیریت حیات وحش است. شاید برای شما نیز این پرسش مطرح باشد که چرا در سالهای اخیر تعارضاتی نظیر مورد پلنگ ماده و تولهاش در شهیدآباد افزایش پیدا کرده؛ درحالیکه در گذشته به این صورت نبوده است؟ برخی از دامداران این ادعا را مطرح میکنند که پلنگها به دامهای آنها حمله کرده و بقایشان را به مخاطره میاندازند و بههمیندلیل هم باید حذف شوند؛ اما سؤال اینجاست که چه چیزی پلنگها را از زیستگاههای طبیعیشان خارج میکند و به جای طعمههای طبیعی به سمت دامها سوق میدهد؟
نتایج تازهترین تحقیقات کارشناسان آلمانی و کارشناسان ایرانی مؤسسه میراث حیات وحش پارسیان بر روی پلنگها نشان میدهد که در برخی مناطق پلنگها در فصل سرد به دامها حمله میکنند؛ زیرا در این اوقات از سال طعمههای طبیعی آنها نظیر قوچ و میشها به دلیل کمبود منابع غذایی یا نداشتن توانایی فیزیکی کمتر در دسترس هستند؛ درحالیکه دامهای اهلی به دلیل چرای کنترلناپذیر در بیشتر اوقات سال در قلمرو زیستی همین گوشتخواران حضور دارند؛ اما از طرف دیگر در برخی مناطق، اوج شکار دامهای اهلی در فصول خشک اتفاق میافتد که این امر بیشتر به دلیل وضعیت خاص پوشش گیاهی است؛ یعنی با کاهش پوشش گیاهی امکان شکار سُمداران نیز کمتر میشود، در مقابل این دامهای اهلی هستند که با تمرکز زیاد در حواشی و اطراف چاهها و سایر منابع محدود آبی یافت میشوند؛ بنابراین چندان عجیب نیست که گوشتخوارانی مانند پلنگ به یک شکار موفق با حداقل انرژی علاقه نشان دهند.
شناسایی این قبیل تعارضات و دلایل وقوع آنها درحالحاضر جزء مهمترین وظایف سازمانهای دستاندرکار یعنی سازمان حفاظت از محیط زیست است؛ بنابراین شایستهتر آن است که برای حل معضل تعارضات بیشتر از هر چیز دیگر بر مطالعات تحقیقاتی سرمایهگذاری شود؛ چراکه تجربه مدیریت حیات وحش نشان داده که تنها در صورت داشتن اطلاعات علمی صحیح و موثق است که میتوان به بهترین شکل ممکن از گونههای در معرض خطری مانند پلنگها حفاظت کرد.