سه شنبه، 28 دی ماه 1395 = 17-01 2017حمله شدید کیهان رهبر به مطهری و مسجدجامعیکیهان خامنه ای: علی مطهری میگوید آزمایش موشکی کمعقلی است. وی در مصاحبه با عصر ایران گفته است: تندروی همیشه بد است. از اول انقلاب تا امروز هم هرجا تندروی کردهایم به انقلاب ضربه زدهایم. از طولانی کردن تسخیر سفارت آمریکا بگیرید تا قتلهای زنجیرهای و توقیف همزمان چندین روزنامه و ممانعت از اظهارنظر منتقدان و احکام سنگین قضایی برای منتقدان سیاسی و تحریک دشمن برای وضع تحریمهای اقتصادی و تلاش برای اجرا نشدن برجام از طریق موشکپرانی و ایجاد بهانههای حقوق بشری برای دشمن و هر معترضی را فتنهگر خواندن، همه اینها به انقلاب ما ضربه زده است. اینها انقلابیگری نیست، اقداماتی است که از روی کمعقلی یا هواهای نفسانی و کسب قدرت به هر وسیله ممکن است. این اظهارات در حالی است که اولاً درک درست آقای مطهری از عقل محل تردید است؛ چه اینکه مثلاً وی پیش از این گفت «برای بررسی تصویب برجام، 20 دقیقه هم زیاد بود». در حالی خریدن یک جفت کفش یا یک دست لباس حداقل یک ساعت زمان میبرد، آیا نشانه عقل است که درباره توافقی ناظر سرنوشت15-20 ساله کشور گفته شود «20 دقیقه هم برای بررسی آن زیاد بود»؟! طبعاً با این سطح از عقل و شعور طبیعی هم هست که تقویت قدرت بازدارنده نظامی، کمعقلی خوانده شود. این قبیل افراد را باید به اظهارات صریح وزیر امور خارجه ارجاع داد که تصریح کرد؛ اگر موشک و قدرت دفاعی کافی داشتیم، صدام جرأت نمیکرد به ایران حمله و خاک ما را اشغال کند. آقای مطهری لابد خبر ندارد صدام با شهرهای مرز جنوب و غرب کشور چه کرد! ثالثاً برخی از همپیمانان ائتلافی آقای مطهری، اصل تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را تخطئه نمیکنند و احتمالاً آقای مطهری به تدریج به این نقطه هم در روند ارتجاع فکری خواهد رسید. آن هنگام ملت ایران خواستار بازگرداندن شاه و محاکمه وی بودند. رابعاً در ماجرای پیچیده قتلهای زنجیرهای که اقدامی فتنهگرانه بود و مخالفان بیآزار نظام مورد حمله قرار گرفتند، هدف اصلی، فضاسازی و مجالآفرینی برای اپوزیسیون برانداز و پای کار بود که عملی هم شد و سود آن را در انتخابات مجلس ششم- ولو با ترور شخصیت مرحوم هاشمی- بردند. و عجیب اینکه برخی متهمان اصلی این قتلهای مشکوک حامیان خاتمی و دوم خردادی بودند.
درحالی که طی هفتههای اخیر شایعاتی درباره احتمال حضور یکی از وزرای ارشاد دولت مدعی اصلاحات به عنوان رئیسکتابخانه ملی شنیده میشد، احمد مسجدجامعی روز گذشته با استعفا از شورای اسلامی شهر تهران، رسیدن به ریاست کتابخانه ملی را قطعیت بخشید. از ابتدای شروع فعالیت دولت یازدهم، افراطیها همواره در پی این بودند که مسجدجامعی نیز در این دولت صاحب پست و مقام شود! رسانههای زنجیرهای در روزهای پس از انتخابات سال ۹۲ از مسجدجامعی به عنوان گزینه اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یاد میکردند. حتی پس از استعفای علی جنتی از وزارت ارشاد نیز همین رسانهها بار دیگر تنور شایعه رسیدن مسجدجامعی به این وزارتخانه را داغ کردند، اما باز هم نشد! تا اینکه بالاخره پس از حدود چهار سال فضاسازی رسانهای، دولت حسن روحانی پذیرفت که به مسجدجامعی سمت بدهد؛ البته این سهم دهی، از حد کتابخانه ملی بیشتر نشد!نکته قابل تأمل این است که مسجدجامعی طی هفت سال گذشته، همواره در نقش پادوی سیدمحمد خاتمی نقشآفرینی کرده است. وی طی سالهایی که خاتمی به عنوان یکی از سران فتنه سال ۸۸ ممنوع التصویر بود، تلاش داشت تا زمینه را برای حضور وی در محافل مختلف، از جمله مراکز فرهنگی و تماشاخانههای تئاتر فراهم کند. وزیر ارشاد دولت اصلاحات همچنین چندی پیش در تشییع جنازه یکی از فراماسونهای وابسته به دربار پهلوی حضور یافته بود. با این اوصاف به نظر میرسد که با حضور مسجدجامعی در کتابخانه ملی، باید انتظار داشت که این نهاد، کاربرد فرهنگی و علمی خود را از دست بدهد و بیشتر به تشکیلاتی سیاسی و جناحی تبدیل خواهد شد. گفتنی است متأسفانه کتابخانه ملی پیشتر و در زمان ریاست صالحی امیری (وزیر فعلی ارشاد) نیز همین رویه را پیش گرفته بود تا آنجا که برای یک بهایی مراسم تجلیل گرفتند و سند شناسایی مخدوش او را بر روی جلد نشریه کتابخانه ملی نهادند. همچنین برخی اخبار حاکی از وجود برخی تخلفات قانونی در مدت زمان حضور مسجدجامعی در شورای شهر است و علت انتقال او به کتابخانه ملی را همین تخلفات عنوان میکنند. |