آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 2 دی ماه 1395 = 22-12 2016

رفسنجانی: نمی‌توانم جلوی گریه‌ام را بگیرم!

سایت جماران: سه شنبه قبل از ظهر در جلسه‌ای در مجمع اتفاقی عجیب افتاد که مشاهده آن برای من که سال‌هاست روزانه و گاه در جلسات و ملاقات‌های متعدد آیت الله هاشمی حضور دارم بسیار جالب بود.

سه شنبه هفته گذشته به مناسبت یک صدمین سالگرد قتل شهادت گونه مرحوم میرزا تقی‌خان امیرکبیر اعضای هیئت‌علمی پژوهشکده سازمان اسناد و کتابخانه ملی به همراه مدیر و اعضای مدرسه دارالفنون با آیت الله هاشمی دیدار داشتند.

این دیدار با سایر دیدارهای هاشمی تفاوتی جدی داشت. هاشمی در دیدارهایی که با اقشار مختلف دارد تماماً بر حافظه خود تکیه می‌کند و از حرف‌هایی که توسط مهمان‌ها زده می‌شود هرگز یادداشتی برنمی‌دارد تا در سخنانش به نکات گفته‌شده آن‌ها اشارتی داشته باشد. حتی گاه اسامی کسانی را که به ترتیب حرف می‌زنند به خاطر می‌سپارد و در بیانی که می‌کند از ناطق نام هم نمی‌برد. تفاوت این دیدار با سایر دیدارها در این بود که وقتی از در اتاقشان بیرون آمدند تا به محل ملاقات بروند که من و چند نفر از مهمان‌ها به رسم همیشگی ایشان را استقبال کردیم دیدم کتابی را که به نام امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار در 50 سال قبل نوشته‌اند زیر بغل دارند.

هاشمی در ابتدای صحبت و بحث خود درباره مرحوم میرزا تقی‌خان امیرکبیر کتاب را باز کرد و از صفحاتی که انتخاب کرده بود چند صفحه را با تأنی و به‌دقت خواند. بخش‌هایی که خواند مربوط بود به اعزام سفیری از سوی امیرکبیر به اتریش تا معلمانی را برای رشته‌هایی که قرار بود در مدرسه تدریس شوند انتخاب کند و با خود به تهران بیاورد. علت انتخاب اتریش هم این بود که امیرکبیر نمی‌خواست سایه استعمار بریتانیا بر سر این مدرسه باشد. هاشمی در ادامه خواند که امیر درآمدن معلمان اتریشی شتاب زیادی داشت و خواند که وقتی این سفیر قدری در کارش تعلل کرده بود وی در نامه‌های متعددی علت تأخیر را سؤال و از او خواسته بود به‌سرعت کار انتخاب معلم‌ها را تمام کند و به ایران برگردد.

گروه معلمان اتریشی وقتی وارد تهران شد که امیرکبیر توسط شاه 20 ساله خام و جوان- ناصرالدین‌شاه- از کار برکنار شده بود و صدراعظم بعدی میرزا آقاخان که برخلاف امیرکبیر دل درگرو حمایت انگلیسی‌ها از خود داشت بر سرکار بود. در تهران با این هیئت در اولین برخورد با سردی هرچه تمام رفتار شد و به آن‌ها گفته شد کسی که شمارا دعوت کرده دیگر بر سرکارنیست هاشمی وقتی این عبارت را خواند که وقتی این هیئت وارد تهران شد دیگر امیرکبیر برسرکار نبود و آن جمله را شنید بارها بغض کرد و با بغض سخنش را ادامه داد تا رسید به این عبارت که یکی از معلمان گفته بود. بله اگر امیرکبیر الآن بر سرکار بود با ما این‌گونه رفتار نمی شد.

هاشمی این را که خواند درست مثل کسی که بلاتشبیه روضه حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را از روی متن مقتل بخواند و بگرید، گریست. چنان گریست که نتوانست جلوی گریه‌اش را بگیرد. فلذا یکی دو بار دستمال‌هایی را از بشقاب جلوی میزی که معمولاً جلویش گذاشته می‌شود برداشت و چند بار اشک گوشه دو چشم خود را با آن‌ها پاک کرد و چون می‌دانست جمع فرهیخته دیدارکننده لابد از این اشک و رقت قلب وی در قرائت یک متن تاریخی متعجب شده‌اند با همان لحن بغض‌آلود درحالی‌که اشک‌هایش را پاک می‌کرد گفت: نمی‌توانم جلوی گریه‌ام را بگیرم!

وقتی هاشمی با لحنی بغض‌آلود اشک‌هایش را مدام پاک می‌کرد به جمعیت حضار که با تعجب شاهد گریه و تأثر ایشان در مظلومیت جناب امیرکبیر بودند، نگریستم. باورشان نمی‌شد ایشان با یادآوری قطعه‌ای از تاریخ ایران که حتماً موارد بسیار تکان‌دهنده‌تری از آن‌هم وجود دارد، چنین متأثر بشود.



ramin December 22, 2016 02:17 PM

گریه ملا آبه ، از این اشک تمساح خیلی‌ میریزند این جانیان امثال رسمنجانی

گزارش یا اعتراض به این نظر


میتی December 22, 2016 02:27 PM

اینهمه سال فکر میکردیم این اکبری کوسه بوده، حالا معلوم شد که تمساح است

گزارش یا اعتراض به این نظر


Dariush December 22, 2016 02:35 PM

آخی، خانه ۲ میلیار دلاری آفریقای جنوبی با فرودگاه خصوصی و صفر‌های حسابهای میلیارد‌ها دلاری بانکی سوئیس و انگلیس هم دل‌ آقا را شفا نداد؟! این را می‌توان "لحظه‌‌ای" در زندگی‌ رفسنجانی‌ دانست که فهمید در زندگی‌ تنها خوبی‌ و انسانیت است که جاودان است، همانطور که امیرکبیر، داریوش، کورش، جورج واشنگتن، لینکلن و بقیه بزرگان تاریخ ماندند؛ در دوران این آخوند مفعول زندگی‌ ایرانی‌‌ها کمتر از زندگی‌ در جهنم نبود و اشکهای مادرانی را که این آخوند کودکان آنها را کشت سالها است که جاری است، نمی‌دانم چگونه در مقابل خدا خواهید ایستاد و جنایتهای خود را توجیه خواهید کرد!

گزارش یا اعتراض به این نظر


Fryad December 22, 2016 02:50 PM

گريه او از روى ريا وتزوير وعوامفريبى است آخوند عوامفريب مخالف اميركبير است همين آخوندهاى جنايتكار در دوره قاجاريه مخالف امير كبير اين انسان فرهيخته وروشنفكر بودند

گزارش یا اعتراض به این نظر


مسعود December 22, 2016 03:05 PM

این مارمولک بازی اگر عمر کردی بذار برای روزی که محاکمه شدی جنایتکار ایران بر باد ده تو و اهل بیتت باید پاسخگو باشی ترا چه به گریه کردن برای قهرمان ملی ملت ایران

گزارش یا اعتراض به این نظر


امیر ارشادی December 22, 2016 04:09 PM

بازار حسین و حسن و عاشورا از سکه فتاده
دیگر نزنیم بر سر و سینه که حسین گشنه شهید
اکبر که فهمیده بازار حسین گشته کساد
اکنون کند شیون و فریاد که نظام گشته شهید

گزارش یا اعتراض به این نظر


Kharchang December 22, 2016 05:27 PM

اکی جون تازگیا خیلی دلنازک شده تا بهش پخ میکنی میزنه زیره گریه

گزارش یا اعتراض به این نظر


Saeed December 22, 2016 05:36 PM

اینها همه عوارض ناشی‌ از خماریست ایشان تریاکشان دیر شده بود

گزارش یا اعتراض به این نظر


امیر ارشادی December 22, 2016 10:04 PM

اشک من خودتو نگه دار نیا پایین منو رسوا میکنی
آخ تو در میان جمعی چرا تنها منو رسوا میکنی

گزارش یا اعتراض به این نظر


پیشگو December 22, 2016 11:22 PM

اکبری لپ کلام رو گفتی فرصت دیگر نمانده اشک بریز که علی گدا
اسلام را داده به باد همه چی تموم شد دونالد رو نمیتونید بخرید
اون خودش مشتری شماست به هر حال دونالد و دگری بهانه است
شما دیگر شانس ماندن ندارید اکبری علی بهت بدهکار است نگذار کاری که شاه با هویدا کرد با تو بکند اندکی اندیشه کن تیشه به ریشه ات رسید
نجنبی پایان خنده داری داری، مهدی کجاست ؟؟ مجتبی کجاست لول

گزارش یا اعتراض به این نظر


majid December 23, 2016 12:40 AM

در آخوند رقت قلبی نیست اینها همه یک مشت سنگدل بی رحم هستند که ایران ما را به غنیمت گرفته اند
گریه این حقه باز هم نه برای فلاکتی که مردم میکشند میباشد بلکه برای از دست دادن پست و مقامش است

گزارش یا اعتراض به این نظر


Hamid December 23, 2016 01:07 AM

گريه ايشان همان گريه ماجراي ، چي فكر ميكرديم و چي شد است

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: