چهارشنبه، 28 مهر ماه 1395 = 19-10 2016نوبت ماست که آفتابه به گردن شان بیاندازیمزینت میرهاشمی برآمد نظر رئیس فراکسیون امید در مجلس ارتجاع، پیرامون جنایات حکومت در عاشورای سال 1388 (6 دی)، تایید انجام خشونت حکومتی است. محمد رضا عارف همانند اصلاح طلبان طرد شده از حکومت، بسیار علاقمند است که پرونده جنایات سال 88 و کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 بسته شود. زیرا ورق زدن جنایتهای سال 88، آرامش شریکان و جیره خواران حکومت را بر هم می زند. عارف در گفتگو با ایلنا در روز دوشنبه 26 مهر، مدعی شد که «باید پرونده حوادث انتخابات در سال 88 اعم از حصر و زندانها بسته شود». وی این «مساله را به صلاح کشور» دانست. سخنگوی فراکسیون امید که بهتر است به جای «امید»، «توهم» نامیده شود، در حالی که خشونت حکومتی که منجر به قتل، شکنجه، اعدام ، تجاوز و جنایتهای کهریزک شد را به «حوادث» تقلیل داده، راه حل را بسته شدن پرونده و ریشه یابی در «فضای کارشناسی» برای روشن شدن «سهم هر فرد، گروه و جریان از حوادث سال 88» اعلام کرد. خانواده های آسیب دیدگان و شهدا و زندانیان هستند که باید راه حل بررسی پرونده های جنایت را پیشنهاد دهند و نه یک کارگزار حکومت. در سالگرد جنایت در روز عاشورا و به خون کشیدن قیامهای خیابانی، گوشه هایی از دلنوشته مادر امیرارشد تاجمیر در پاسخ به محمدرضا عارف گویا است. امیرارشد تاجمیر، یکی از جوانانی است که در روز عاشورای سال 88 توسط خودروی ماموران سرکوبگر ولی فقیه زیر گرفته شد و به شهادت رسید. مادر امیر می نویسد:«خدایا ناله های امیر ارشد ام دیگر بس است. این بار نوبت ناله های حاکمان ظالم است. آنها که خود کباب می خورند و سهم ملت را اشکنه می دانند. آنها که دکل میدزدند و اختلاس میکنند اما، دست و پای گرسنه بیکار را به جرم دزدی میبرند. آنهایی که فرزندان شان با پول ملت در مرگ بر آمریکا عشق می کنند و فرزندان شریف و فرهیخته مان را در عنفوان جوانی به سیاهچال میفرستند. آنها که چون خود به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند و جوانان ما را برای شادی و خوشحالی، بزه کار و خلافکار می خوانند. اینبار نوبت ماست که آفتابه به گردن شان بیاندازیم و در شهرها بگردانیم شان. اینبار دیگر نوبت ماست که حق مان را بطلبیم و بگوییم پولها و سرمایه های مان چه شد؟؟ این بار دیگر حق حکومت ملت بر خود است. ما خود امیر خودیم.» مادر بزرگوار چقدر من بغض کرده و گریسته ام هر بار به عکس مشترکتان با امیر عزیزم چشم دوخته ام |