سه شنبه، 22 تیر ماه 1395 = 12-07 2016نوریزاد: کیارستمی و مرده خوارانِ مترصّدچنان بر جنازه اش الله اکبرهای نمازِ میّت را دانه دانه بر می شمردند که اصلاً نه انگار تا همین یک هفته ی پیش سایه اش را با تیر می زده اند در هرکجا محمد نوری زاد دیروز با این که نا نداشتم، رفتم مراسم تشییع پیکر آقای کیارستمی. که در این سالهای سرد و طرد، هم اسمش هم فیلم هایش و هم خبر موفقیت های بین المللی اش نه بر میز مسئولان نشست و نه به صدا و سیما راه یافت و نه به دستگاه های فرهنگی. اما از وقتی این مرد بزرگ بارِ جسمش را بر زمین نهاد و رفت، هم صدا و سیما فرت و فرت فیلم ها و خبرهایش را پخش می کند و هم مسئولانِ سرفرو برده سر بر می آورند و ابراز فضل و ارادت می کنند یکی یکی. نیز دیروز در مراسم، برادرانِ فرهنگی و ارشادی کلاً کیارستمی را زدند زیر بغلشان و کلّ هیمنه اش را مصادره کردند برای نظام مقدسشان. جوری که اگر یکی کیارستمی را نمی شناخت، باورش بر این می رفت که این آدمِ قالب تهی کرده ی مطرود و منفور، نماز شبش ترک نمی شده در این سالهای سه طلاقگی. برادران با جابجا کردنِ جنازه اش چنان فریاد می کشیدند: بگو لااله الا الله، و چنان در رثایش شعرهای عارفانه فرو می باریدند، و چنان بر جنازه اش الله اکبرهای نمازِ میّت را دانه دانه بر می شمردند که اصلاً نه انگار تا همین یک هفته ی پیش سایه اش را با تیر می زده اند در هرکجا. برادر رییس جمهور در آن مراسم چه می کرد آیا؟ یا چندی از نمایندگان مجلس؟ یا معاون وزیر ارشاد؟ اینها که تا دو روز قبلش شهامت اسم بردن از استاد را نداشتند، نمی دانستند آیا روح وی از حضور مزورانه شان در رنج است؟ من این مرده خواری را در کمین استادانی می دانم که همین اکنون در مدار نفرت نظام مقدس اند و هیچ دستگاهی نیز شهامت یاد آوریِ اسمشان را حتی ندارد. استاد شجریان بماند برای ما دویست سال. اما اگر روزی سر بر بالین خاک نهد، از پستوهای صدا و سیما، مدیرانِ ترسیده ی امروز – بفرموده – ترانه ها و سرودها و نغمه های قرآنی و ربناهای وی را بیرون می کشند و پی در پی پخش می کنند که: ببینید و بشنوید این بوده استاد کم نظیر آواز ایرانزمین ما. و در مراسمش نیز بسیاری از مرده خواران در ردیف جلو می نشینند به نمایندگی از مجلس و رییس جمهور و بیت رهبری و ارشاد و هرکجا. استادانِ مطرود، از همین امروز باید راه را بر این مرده خواران ببندند. با یکی دو خط وصیت. چه ایرادی دارد استاد کم نظیری که در زنده بودنش مطرود و منفور نظام مقدس بوده، بعد از مرگ نیز جنازه اش به آوارگی در افتد و هیاهویی با وی نباشد هیچ؟ چه خوب است هنرمندان مردمى وصييت كنند پس از مرگشان اين حراميان حق ندارند در مراسم خاك سپارى شركت كنند اگر خود را مردمى ميدانند و خود فروخته نيستند مسأله اینجاست که این استادان(البته به معنی فنی اش)درسراسردوران حاکمیت آخوندان خونخوار،خواسته اندهم خداراداشته باشندوهم خرمارا، هم ازتوبره بخورندهم ازآخور،پس همان بهترکه همین رجاله های حکومتی هم زیرتابوتشان سینۀ مزورانه بزنند راستی درسراسردهۀ خونبار شصت،یا پس ازآن درجریان قتلهای زنجیره ای،ویادرجریان سرکوب وکشتار18تیردانشگاه،،،چه کسی صدای اعتراضی ازاین استادان! ! شنید؟غیرازاین است که هنرومهارت شان رامستقیم یا غیرمستقیم درخدمت این حکومت سراسرسرکوب وجنایت قراردادند؟ آیا این استادفیلم موقع دریافت آن نخل طلائی،یا آن استادآواز موقع دریافت عناوین مختلف،اعلام کردندکه از سرزمینی می آیند که مادران وپدرانش حتی ازخاک ومزارجوانان به ناحق به خون طپیده شان بی خبرند،وکودکان نونهالش قربانیان خط مقدم جبهۀ یک جنگ به عمد تداوم یافتۀ ضد میهنی و ضد مردمی اند؟؟؟ شیوای گرامی براستی که چه منطق گفتی |