شنبه، 22 اسفند ماه 1394 = 12-03 2016مصادره امام (ره)؛ پاسخ پاسداران به نوه خمینیروزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران در سرمقاله خود نوشت: اخیراً حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی هدف از ورود خود به انتخابات خبرگان رهبری را جلوگیری از مصادره امام عنوان کرد. این مدعا از جهات مختلف قابل بررسی و نقد است. اول اینکه مدعای ایشان از موضع بسیار بالاست و نوعی اعتراض به فهم دیگران از امام است. دوم اینکه عضویت در مجلس خبرگان چگونه این مهم را محقق میسازد که امروز امکان آن برای سیدحسن نیست؟ سوم اینکه آیا مصادره امام امکانپذیر است؟ و افراد یا جریانات مدنظر سید حسن خمینی چه کسانی هستند؟ امام به سان یک رودخانه است که هر کس به اندازه فهم و وسع خود جویی از آن میکشد و سرزمین اندیشه و سیاست خود و جامعه پیرامون خود را آبیاری میکند. اندیشه و سیره امام مضبوط و مکتوب است. بنابراین چون کلام و سخن امام مستند است امکان انحراف آن وجود ندارد و هرگونه انحراف از آن قابل نورتابانی و ملامت شدن است. بنابراین امکان مصادره امام توسط افراد و جریانات سیاسی و فکری وجود ندارد. لذا باید نقطه هدف سید حسن را حاکمیت دانست. در این صورت باید گفت گردانندگان اصلی نظام هنوز همراهان اماماند. هنوز همراهان قبل و صدر انقلاب که امام را با همه وجود درک کردهاند در مصادر امورند. از فقهای فعلی شورای نگهبان سه نفر منصوب امامند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت مدعی انحصاری چفت و بست با امام است. رهبری حی و حاضر توصیه شده صریح امام است. رئیسجمهور مستقر از قبل از انقلاب تاکنون خود را شاگرد امام میداند و ... بنابراین سیدحسن به جهت سن و سال در درک امام از افراد ذکر شده عقبتر است و اگر ایشان امام را از متن و مکتوب میشناسد، این فرصت در اختیار دیگران هم هست، اما اگر براساس ژنتیک این حق را برای خود قائل است، این قاعده منسوخ شده است. نه دموکراسی، نه اسلام و نه امام چنین حق و امتیازی را به کسی ندادهاند. اگر به صحنه سیاسی کشور بنگریم و بخواهیم مصادیق انسانی سخن سیدحسن را پیدا کنیم، چه کسانی خواهند بود؟ با توجه به کانتکس سیاسی که سیدحسن خود را در آن تعریف کرده و شناخته میشود، یا منظور او مصادره امام توسط اصل نظام است یا بزرگان جریان اصولگرا. اگر اصل نظام را اینگونه میبیند که قاعدتاً باید همینطور باشد و سیدحسن نیز باید اصرار نظام بر امام را قدر بداند و بدان ببالد اما اگر شخصیتهای جناح مقابل خود را مدنظر دارد، با مرور مصادیق انسانی موجود چنین فهمی دور از ذهن خواهد بود. آیا زاکانی، توکلی، باهنر، لاریجانی، مصباح، فدایی، ولایتی و... چنین قصدی را کردهاند؟ قطعاً هیچکس پاسخ مثبتی به این سؤال نخواهد داد. الا اینکه بگوییم ناراحتی سیدحسن این است که چرا تفسیر سکولارها از امام، مبنای حرکت نظام جمهوری اسلامی نیست؟ بعد از این مدت چه مانده بر زمین از این امام |