آدينه، 21 اسفند ماه 1394 = 11-03 2016تکدی گری با نوزاد فوت شده در خیابانهای پایتختاین متکدی دو روز با نوزاد فوت شده در خیابانها میگشته است. این نوزاد فقط 150 هزار تومان به قصد تکدیگری از مادری خریده شده بود از فروش اعضا تا کرایه 15 هزار تومانی نوزاد در پایتخت به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ «هیچ آرزویی ندارم!» شاید حق داشته باشد، روزهایش میان دود ماشینها و اسپندی که میسوزاند هوا میشود و شبها خوابهای دود گرفتهاش به قدری سیاه و سپید است که جایی برای خوابهای رنگی ندارد. مصطفی، 10 ساله، با صورتی سیاه و لباسهای نیمهپاره میان ماشینها قدم بر می دارد. او روزها کار میکند و درآمدش را به صاحب کارش میدهد و پایان شب به خانه پدرش بازمیگردد، فقط برای 15 هزار تومان! شاید مصطفی و مصطفیهای دیگر حق داشته باشند در مقابل سؤال چه آرزویی دارید؟ بگویند:«آرزو؟!» کودکانی که روزهایشان به کار میگذرد وشبها در فکر خواب و درآمد فردا به خواب میروند حق دارند با شنیدن واژه آرزو فقط نگاهمان کنند. مدتها است با مصاحبه تلویزیونی فاطمه دانشور، رئیس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران با موضوع خرید و فروش نوزاد در پایتخت به وضوح نقل محافل رسانهای شده است. امروزه جستجوگرهای اینترنت بهتر از هر موضوعی، تیترهایی با عنوان «کمتر از 5 دقیقه معامله شد» ، «نوزاد فروشیهای سازمان یافته!» ، «ماجرای ربودن یک نوزاددر بیمارستان مشهد» و... را پیدا میکنند، اما پس از مطرح شدن این مسأله به راستی چه اقدامی جهت رفع این معضل انجام شده است؟ چه قوانینی برای حمایت از کودکان بدسرپرست و بیسرپرست، تصویب شده است و کدام یک از این کودکان پس از افشای این ماجرا سر راحت بر بالین گذاشتهاند؟! شاید زیباترین اتفاق زندگی بسیاری از آدمها، تولد فرزندشان باشد و بسیاری از زوجهای جوان در آرزوی شنیدن صدای کودکی در خانهشان به پیری میرسند، اما به راستی چگونه کودکانی که داشتنشان آرزوی انسان های بسیاری است، اینگونه آواره کوچهها و خیابانها میشوند؟! سمیرا مهدوی، فعال اجتماعی در امور زنان و کودکان کار در یکی مؤسسات حمایتی،سالهای سال است که در اندیشه خوشبختی این کودکان، سرنوشت آنها دنبال میکند و میگوید: در بحث کودکان کار دو مسئله وجود دارد. کودکانی که وضعیت خانوادگی نابسامانی دارند و کودک برای کمک به والدین مشغول به فعالیت میشود و کودکانی که مورد سوءاستفاده مادری بی مسئولیت، معتاد و فروشنده مواد و پدری از این قبیل میشوند؛ این کودکان روزانه برای هزینههای ناچیز کرایه داده میشوند. کمی در کوچه پس کوچههای شهر یا حتی در بزرگترین معابر یا فروشگاهها و مراکز خرید لوکس که قدم بزنید به کودکان و نوجوانانی را میبینید که کاسه گدایی به دست گرفتهاند و یا میان ماشینها اجناسی را میفروشند و گاهی اسپندی به سلامتی عابران دود میکنند. البته کمی که به اتفاقات دیگر این شهر نگاه میاندازیم شاید کودکانی که آینده خود را در سرچهارراهها تباه شده میدانند، باز هم در کنار برخی از نوزادان و کودکانی که به فروش میرسند خوشبختتر باشند. نوزادانی که به گفته مهدوی، حق زندگی به راحتی از آنها سلب میشود. نوزادانی که به باندهای فروش اعضا فروخته میشوند و یا با مبالغ اندکی برای جلب ترحم شهروندان به متکدیان سپرده می شوند. مهدوی میگوید: مدتی پیش متکدیای رابا نوزادی دستگیر کردیم. این متکدی دو روز با نوزاد فوت شده در خیابانها میگشته است. این نوزاد فقط 150 هزار تومان به قصد تکدیگری از مادری خریده شده بود. |