آدينه، 25 دی ماه 1394 = 15-01 2016

که خبر داشت که رجاله به اورنگ رسد؟

عارف پژمان

جاده، پر اسب و سوار است، سحرآسا، برخيز!
جاده ، جولانگه يار است، به تماشا، برخيز!
تهنيت گوی که جادوی خرافات، شکست
ديو در شيشه فتادست، به غوغا برخيز!
که خبر داشت که رجاله به اورنگ رسد
بغض ديرين هدايت، غم نيما برخيز!
خشکسالی شد و خون ريزی ضحاک، مدام
ای سپيدار کهن از دل دريا برخيز!
اين دياريست که سی ساله، زمستان ديدست:
ای به دستان تو نوروز دلارا، برخيز!
تو نه آنی که سر چاه جماران خسبی
در همه شهر شدست غلغله برپا، برخيز!
آرش و کاوه، فريدون دگر می خواهد
ای تو تاريخ کهن، ای همه فردا، برخيز!

Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
  به اشتراک بگذارید:







تبلیغات







به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.



بازگشت به برگ نخست