شنبه، 12 اردیبهشت ماه 1394 = 02-05 2015
حکم احتمالی صلواتی؛ هشدار نوری زاد و فعالین
از فیس بوک محمد نوری زاد
یک: فردا یکشنبه سیزده اردیبهشت با دکتر محمد ملکی و گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی) و مادر سعید زینالی و مادر شهید مصطفی کریم بیگی و اعضای لگام و دوستانی دیگر، می رویم دم درِ دادگاه انقلاب. کجا؟ خیابان معلم. یکی دو سال پیش مطلبی نوشتم با عنوان: "جنازه ای به اسم قاضی صلواتی". و در آن نوشته، نشان دادم که این قاضی از خود هیچ – آری هیچ - اراده و اختیاری ندارد و هر چه را که مـأموران اطلاعات و سپاه فرمان فرمایند، همان می کند. حالا این قاضی بنا دارد بانو نرگس محمدی را بخاطر این که عضو مؤسسِ " لگام" بوده است، به زندان و تبعید و هرچه که هست، محکوم کند.
ما مؤسسان و اعضای لگام (لغو گام به گام اعدام) بنا داریم همگی در نامه ای که برای قاضی صلواتی می نویسیم و به دستش می رسانیم، خود را شریک جرم نرگس محمدی معرفی کنیم. و این که: هر چه برای وی می بری، باید – آری باید – برای ما نیز ببری. وگرنه اگر نرگس محمدی از دادگاه بیرون نیاید و به ما نپیوندد، ما از دم درِ دادگاه انقلاب تکان نمی خوریم مطلقاً. گفته باشیم!
دو: امروز با دکتر مهدی خزعلی صحبت کردم. می گفت: وزیر ارشاد از ترس اطلاعاتی ها به وی اجازه ی حضور در نمایشگاه کتاب را نداده است. دکتر مهدی خزعلی، در چندین سال پیاپی، جزو ناشران برگزیده بوده است و اطلاعاتی ها به وی گفته اند: چنان زمین گیرت می کنیم که نتوانی از آن همه کتاب و نشریه ای که در حوزه ی پزشکی چاپ کرده ای، یک ریال درآمد داشته باشی. دکتر خزعلی امروز گفت: اگر اجازه ی حضور در نمایشگاه را به من ندهند، در همان مصلی به اعتصاب می نشینم. آنهم اعتصاب خشک. اختیار جانم را که دارم. من – نوری زاد – در حمایت از خواسته ی بحق دکتر خزعلی، حتماً در کنارش خواهم بود و وی را همراهی خواهم کرد.
آیا تا کنون حکومتی بدین غاصب و نا مردمی در هیچ کجای دنیا سراغ دارید ؟ آقای علی گدا ببین شما اینکاره نیستی داداش ابا امامه تو بردار بزن بچاک تا قبل از اینکه سیل خانمان سوز تو و حکومت غصبی را که سی و شش سال به زور سرنیزه و گلوله چهار چنگولی نگه داشتی از جا بکند البته میفهمم که تو هیچ جایی نداری اگر توی سوراخ موش هم که رفته باشی پیدات میکنند صدام یادت هست سرنوشت تو و تمام آدمهای دزد بی ناموسی مثل تو صدها برابر سرنوشت صدام و قذافی است از خدا طلب مرک کنن چون سرنوشت بدی در انتظار توست
درود بر همه شما باد چه دلاورانه` چه صادقانه انسان خود را در مقابل اين همه رشادت اين همه خلوص بسيار حقير احساس مى کند درود بر شما باد تا به کى در سينه کشتن نغمه هاى زندگى را
