آدينه، 22 اسفند ماه 1393 = 13-03 2015نسبت آقای جواد لاریجانی و خانم مولاوردی چیست؟منصور امان همزمان با تشدید محدودیتها و فشارها بر زنان، فرستادگان جمهوری اسلامی به "کُنفرانس مقام زن" سازمان ملل تلاش می کنند با جاروی "دیپلُماسی لبخند"، کارنامه "نظام" در این زمینه را به زیر فرش برانند. یک رییس هیات "اصلاح طلب" و پنج "سازمان غیر دولتی" ویترینی هستند که حاکمان ایران اُمیدوارند بتوانند تصویر ساخته و پرداخته خود از شرایط زنان در ایران و چالشهای آنها را امسال در آن به نمایش بین المللی بگذارند. جالب اینجاست که در ترکیب هیات نمایندگی جمهوری اسلامی، دو عُضو کُمیسیون زنان مجلس مُلاها را نیز می توان مشاهده کرد؛ اُرگان زن ستیزی که شُهرت خود را از جُمله به خاطر تحقیر زنان مُتقاضی تماشای مُسابقات والیبال و فراخواندن آنها به "بچه و شوهرداری به جای دیدن مُسابقه والیبال" به دست آورده است. اگرچه نمی توان تفاوت بین رفتار و ادبیات چاله میدانی آقای جواد لاریجانی، فرد دیگری که "نظام" به چنین مُناسبتهایی به خدمت می گیرد، با نمایش خانُم مولاوردی را نادیده گرفت، اما در انتها مُحتویات بسته بندی او نیز همان تُحفه های زُمُختی است که پایور بدنام به گونه ناشیانه از آنها لفاف می گشاید. "مُعاون رییس جمهور در امور زنان"، به اعضای "کُمیسیون بررسی زنان سازمان ملل" اطمینان داده که جای نگرانی نیست و جمهوری اسلامی نه از امروز یا دیروز، بلکه "طی طول حیات 36 ساله خود" بهبود وضعیت زنان را در دستور کار داشته و "زنان ایرانی در همه عرصه ها حُضور فعال دارند". خانُم مولاوردی پس از خواندن این قافیه تبلیغاتی، وارد موضوع اصلی شده و هدف نهایی از به پا کردن ویترین "دیپلُماسی لبخند" در کارزار حُقوق زنان سازمان ملل را آشکار ساخته است. او تاکید می کند که "تحریمهای ناعادلانه" مانع "پیشرفت زنان" یا "توازُن جنسیتی فراگیر" است و به این وسیله همانگونه که برای اعمال تبعیض جنسیتی توسُط رژیم ولایت فقیه بهانه می تراشد، همزمان وانمود می کند که تغییر این وضعیت در گرو رفع تحریمهای بین المللی علیه ماجراجویی هسته ای است. وی البته در گرماگرم تحریم زدایی از یاد نبرده که به توجیه محبوب "نظام" در پایمالی حُقوق شهروندان مبنی بر تراشیدن "ویژگیهای فرهنگی، مذهبی و تاریخی خاص جوامع" بیاویزد؛ استدلالی که تنها کاربُرد آن مشروعیت سازی برای توحُش آخوندی و سفید شویی تبهکاریهای آن است. تفاوت بین آقای جواد لاریجانی و خانُم مولاوردی، تفاوت بین دو دوره در رویکرد رژیم ولایت فقیه در برابر فشارهای بین المللی از زاویه حُقوق بشر است. آقای لاریجانی در قبال بددهنی و اوباش منشی خود انتظار زیادی نیز نداشت، زیرا "قطار بی دنده و تُرمُز نظام" روی ریل تصادُم حرکت می کرد و راه همان هدف بود. خانُم مولاوردی اما مُسافر "نرمش قهرمانانه" است و در ازای "لبخند"، خواهان امتیاز، تخفیف و یا حتی ندید گرفتن و به جهالت زدن مُخاطبانش است. به بیان عملی تر، سیاستی که آقای لاریجانی را هدایت می کرد، به ابزار حُقوق بشری نیازی نداشت و با وسایل دیگری مانند سانتریفیوژ و کیک زرد و تونل زیر زمینی بازی می کرد. "دولت اعتدال" ولی برای باورپذیر کردن "نرمش قهرمانانه" و قابل مُعاشرت ساختن "نظام" در پهنه بین المللی به این ابزار احتیاج مُبرم دارد. با این حال چنین نمی نماید که موفقیت در این پروژه وابستگی چندانی به سطح تربیت فردی فرستاده حُکومت داشته باشد. هرگاه "نظام" بتواند بدون هزینه و اجبار به سرکشیدن جام زهر، بُحران خودساخته اتُمی اش را پُشت سر بگذارد، خانُم مولاوردی و مُتشابهات نیز خواهند توانست استانداردهای عموم بشری "مقام زن" را تا سطح تحمُل رژیم مُنزوی ولایت فقیه به زیر بکشند. |