در سوک استفان شاربونیه (سردبیر شارلی ابدو) و یاران
عارف پژمان
قلم کجا برود، بی دیار و دفتر شد
هنر چو کوزه شکست و نوشته، پرپر شد !
چه سیر کوچه که «تکبیریان»به دشنه زنند
چه جای داد که بوکو حرام، داور شد !
حماسه زاد چو شار بونیه ، ستاده بمرد
صف مقاومت باغ ، بی صنوبر شد !
قلم که گوش به فتوای شب اندیش نداد
سرش بریده ی سوداگران خنجرشد
اگرچه، نامه ء فردائیان به یغما رفت
اگرچه خانهء آزادگی به خون ترشد
دوباره این شب دیجور را سحر سازیم
دوباره بینی که آبان برفت، آذر شد!